جستجوی پیشرفته
بازدید
3823
آخرین بروزرسانی: 1399/01/14
خلاصه پرسش
چرا ترتیب زمانی اتفاقاتی که برای قوم حضرت لوط(ع) رخ داد، در سوره هود و سوره حجر یکسان و هم‌خوان نیست؟
پرسش
چرا اتفاقات قوم لوط در دو سوره‌ی هود و حجر برخلاف هم هستند؟ چراکه در سوره‌ی هود آمده است که ابتدا کافران برای آزار مهمان‌‌ها آمدند و بعد حضرت لوط متوجه شد که مهمان‌‌ها فرشته عذاب هستند، ولی در سوره‌ی حجر اتفاقات بر عکس بیان شده است؟
پاسخ اجمالی

در قرآن چند رخداد مهم از داستان زندگی حضرت لوط(ع) به صورت برجسته بیان شده است:[1]

1. نزول فرشتگان بر لوط(ع)

حضرت لوط(ع)، از پیامبران معاصر با حضرت ابراهیم(ع) بود؛[2] و در میان گروهی که برای اولین بار اعمال ناپسند جدیدی را انجام می‌دادند به تبلیغ مشغول بود. بعد از مدتی فرشتگان الهی نزد حضرتشان آمدند، اما لوط(ع) از آمدن آنها بسیار ناراحت شده و فکرش آشفته شده و غم و اندوه، تمام وجودش را فرا گرفت‏.

قرآن در این زمینه می‌فرماید: «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا یوْمٌ عَصِیبٌ»؛[3] و هنگامی که فرستادگان ما به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد؛ و قلبش پریشان گشت؛ و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت؛ و ترسید قوم تبهکارش مزاحم آن میهمانان شوند).

هم‌چنین می‌فرماید: «فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ* قالَ إِنَّکمْ قَوْمٌ مُنْکرُونَ* قالُوا بَلْ جِئْناک بِما کانُوا فِیهِ یمْتَرُونَ»؛[4] هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند. (لوط) گفت: شما گروه ناشناسی هستید! گفتند: ما همان چیزی را برای تو آورده‌‏ایم که آنها (کافران) در آن تردید داشتند (ما مأمور عذابیم).

2. هجوم قوم لوط(ع) به منزل ایشان

در پی ورود میهمانان به منزل لوط(ع)، همسر لوط که زن بی‌ایمانی بود[5] و به این قوم گنه‌کار کمک می‌کرد، از ورود این میهمانان جوان و زیبا آگاه شد؛ بر فراز بام رفت و نخست از طریق کف زدن، و سپس با روشن کردن آتش و برخاستن دود، گروهی از این قوم منحرف را آگاه کرد که طعمه چربی به دام افتاده است.[6]

قرآن در این زمینه می‌فرماید: «وَ جاءَهُ قَوْمُهُ یهْرَعُونَ إِلَیهِ وَ مِنْ قَبْلُ کانُوا یعْمَلُونَ السَّیئاتِ...»؛[7] قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت به سراغ او آمدند- و قبلاً نیز از این کارهای بد انجام می‌‏دادند... .

هم‌چنین در آیات دیگر می‌فرماید: «وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یسْتَبْشِرُونَ»؛[8] (از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان باخبر شدند، و به طرف خانه لوط) آمدند، در حالی‌که شادمان بودند.

3. پیشنهاد لوط(ع) به قوم خود

لوط(ع) که این جسارت و وقاحت قوم خود را دید، از طریق دیگری وارد شد تا شاید بتواند آنها را از خواب غفلت و مستی انحراف و ننگ، بیدار سازد، به آنها پیشنهاد داد که به جای گناه، از راه مشروع و صحیح وارد شوند؛ لذا به آنها گفت: چرا شما راه انحرافی می‌پویید، اگر منظورتان اشباع غریزه جنسی است؛ چرا از طریق مشروع و ازدواج صحیح وارد نمی‌‏شوید؟ اینها دخترانم هستند (آماده‌‏ام آنها را به ازدواجتان درآورم) اگر شما می‌خواهید کار صحیحی انجام دهید، راه این است.

قرآن در این مورد می‌فرماید: «... قالَ یا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیفِی أَ لَیسَ مِنْکمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ»؛[9] ...(لوط) گفت: «ای قوم من! اینها دختران من هستند؛ برای شما پاکیزه‌‏ترند! (با آنها ازدواج کنید؛ و از زشت‌کاری چشم بپوشید!) از خدا بترسید؛ و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!

همین‌طور در آیات دیگر می‌فرماید: «قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَیفِی فَلا تَفْضَحُونِ * وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ * قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَک عَنِ الْعالَمِینَ * قالَ هؤُلاءِ بَناتِی إِنْ کنْتُمْ فاعِلِینَ»؛[10] (لوط) گفت: اینها میهمانان من‌اند؛ آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید! گفتند: مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟! گفت: دختران من حاضرند، اگر می‌خواهید کار صحیحی انجام دهید(با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!).

البته بر اساس برخی تفاسیر، مراد لوط(ع) از دخترانش، تمام دختران موجود در قبیله بودند.

4. نزول عذاب بر قوم لوط(ع)

اما قوم لوط(ع) نه تنها منفعل نشدند، بلکه بر جسارت خود افزودند و خواستند دست به سوی میهمانان لوط دراز کنند: «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِی بَناتِک مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّک لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ»؛[11] گفتند: «تو که می‌دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم؛ و خوب می‏دانی ما چه می‏خواهیم!». به دنبال آن، خداوند عذاب خود را بر قوم او نازل کرد. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیها حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ* مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّک وَ ما هِی مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ»؛[12] هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ و گل‌های سفت و متراکم بر روی هم بر آنها فرو فرستادیم. (سنگ‌‌هایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از ستم‌گران دور نیست.

«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیحَةُ مُشْرِقینَ * فَجَعَلْنا عالِیها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّیلٍ»؛[13] سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار- بصورت صاعقه یا زمین‏لرزه-) آنها را فراگرفت! سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم؛) بالای آن را پایین قرار دادیم؛ و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم![14]

نکته مهم در بیان این اتفاقات آن است که در آیات سوره‌ی حجر ترتیب زمانی میان رخدادهای اعلام شده وجود ندارد و بیان داستان قوم لوط با نگارشی غیر از نگارش موجود در سوره هود بیان شده است، بدین ترتیب که در سوره‌ی حجر، ابتدا ورود فرشتگان و شناخته نشدن آنان توسط حضرت لوط را بیان کرده، سپس به بیان رسالت فرشتگان توسط خودشان اشاره کرده و سپس به ماجرایی که در این میان رخ داد می‌پردازد.

به عبارت دیگر، نزول فرشتگان و اعلام رسالت پروردگار، امری اصلی بوده و هجوم قوم لوط(ع) به منزل آن‌حضرت(ع)، امری حاشیه‌‌ای بود و در هر دو آیه به موضوع اصلی پرداخته شد، با این تفاوت که آن امر حاشیه‌‌ای، یک مرتبه در میانه گزارش بدان پرداخته شد و یک مرتبه بعد از اتمام گزارش قسمت اصلی داستان به حاشیه اشاره شده است و در سوره‌ی حجر هم تصریحی نشده است که گزارش‌‌های یاد شده در یک مسیر پیاپی زمانی رخ داده است.

در همین راستا در ابتدای آیه‌ی 67 سوره‌ی حجر نیز از حروف «ثُمَّ» یا «فَاء» نیز استفاده نشده تا نشانی از استمرار گزارش قبلی باشد. (گرچه حتی اگر حروف «ثُمَّ» یا «فَاء» هم آورده می‌شد، دلیل قطعی بر استمرار نبود).

 


[1]. «زندگی‌نامه حضرت لوط(ع)»، 103573؛ «داستان لوط (ع) در قرآن و کتاب مقدس»، 19330؛ «عذاب قوم لوط با وجود افراد بی‌گناه»، 66939؛ «جواب قوم حضرت لوط(ع) به او»، 34831؛ «آثار باقی مانده از قوم عاد و ثمود و لوط»، سؤال 26595.

[2]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏1، ص 175، بیروت، دار الفکر، 1407ق.

[3]. هود، 77.

[4]. حجر، 61 – 63.

[5]. «تعبیر به «عجوز» در آیات مربوط به همسر حضرت لوط(ع)»، 34830.

[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 181، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[7]. هود، 78.

[8]. حجر، 67.

[9]. هود، 78.

[10]. حجر، 67 – 71.

[11]. هود، 79.

[12]. هود، 82 – 83.

[13]. حجر، 73 – 74.

[14]. «سنگ‌های نشان‌دار، عذاب قوم لوط»، 89398.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها