لطفا صبرکنید
بازدید
49230
49230
آخرین بروزرسانی:
1394/10/18
کد سایت
fa68146
کد بایگانی
81801
نمایه
تاریخچه تخریب کعبه و بازسازی آن
طبقه بندی موضوعی
تاریخ اماکن
اصطلاحات
کعبه
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا در تاریخ مواردی بوده که کعبه به صورت کامل تخریب شده و مورد بازسازی قرار گیرد؟
پرسش
در تفسیر المیزان آمده: «عن عبد الله بن الزبیر قال: قال رسول الله(ص): إنما سمى الله البیت العتیق لأن الله أعتقه من الجبابرة فلم یظهر علیه جبار قط. أقول: أما هذه الروایة فالتاریخ لا یصدقها و قد خرب البیت ثم غیره عبد الله بن الزبیر نفسه ثم الحصین بن نمیر بأمر یزید ثم الحجاج بأمر عبد الملک ثم القرامطة». سؤال این است که: معنای «قد خرب البیت ثم غیره عبد الله بن الزبیر» چیست؟ ظاهراً اشاره به تخریب خانه خدا توسّط ابن زبیر میکند، امّا «تغییر دادن آن» (غیره) به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی
بر اساس گزارشهای تاریخی کعبه چندین بار آسیب دیده، ویران شده و مورد بازسازی قرار گرفته، و در جریان برخی بازسازیها، تغییراتی نیز در شکل و شمایل آن به وجود آمده است.
یکی از این بازسازیها در زمان جوانی پیامبر اسلام(ص) و قبل از بعثت حضرتشان رخ داده و بعد از آن نیز در قرن اوّل بعد از اسلام، کعبه در زمان عبدالله بن زبیر و حجاج بن یوسف دچار آسیب و ویرانی شده و به دنبال آن، بازسازیها و تغییراتی نیز در ساختمان کعبه رخ داده است.
یکی از این بازسازیها در زمان جوانی پیامبر اسلام(ص) و قبل از بعثت حضرتشان رخ داده و بعد از آن نیز در قرن اوّل بعد از اسلام، کعبه در زمان عبدالله بن زبیر و حجاج بن یوسف دچار آسیب و ویرانی شده و به دنبال آن، بازسازیها و تغییراتی نیز در ساختمان کعبه رخ داده است.
پاسخ تفصیلی
کعبه، نماد توحید است که جایگاه ویژهای نزد مسلمانان دارد و اکنون نیز به عنوان قبله تمام آنان به شمار میآید. این بنای مقدس - چه قبل از اسلام و چه بعد از آن - بارها به دلیل رخدادهای طبیعی و جنگها دستخوش آسیبهایی شد که با توجه به احترامی که این بنا نزد مردم داشت، به سرعت و با گذشت اندک زمانی مورد بازسازی قرار گرفت و در مواردی، این بازسازیها با تغییراتی نیز همراه گشت.
گزارشهای تاریخی مواردی از ویرانی کعبه را نقل کردهاند.[1]
بررسی دقیق تمام ویرانیها و بازسازیها در این مقاله مختصر نمیگنجد و ما تنها به سه مورد آن اشاره خواهیم کرد:
ویرانی کعبه در دوران جوانی پیامبر(ص)
در 35 سالگی پیامبر اسلام(ص) قریش تصمیم به تعمیر اساسی کعبه گرفت که لازمهاش تخریب کامل این بنا بود. [2] در مورد دلیل بازسازی کعبه در آن زمان، چند گزارش وجود دارد، از جمله:
1. سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی بنای کعبه شده بود.[3]
2. کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.[4]
به هرحال، تصمیم قریش برای بازسازی چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلت کعبه، این تصمیم با نارضایتیهایی همراه بود. در نهایت ولید بن مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد: «اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛ نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛ صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.[5]
قریش در استفاده از مصالح ساختمانی نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید مهریه زناکار، مال ربا و دیگر مظالم را در بنای کعبه خرج کرد.[6]
همچنین قرار شد که هر تیرهای از قریش، به بازسازی بخشی از کعبه بپردازد.[7] هنگامی که دیوار کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب حجر الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند! بازسازی کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که ابوامیه مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند. آنان چشم به در بودند و پیامبر خدا(ص) اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این محمّد است! ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! آنحضرت جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان فرمود: پارچهاى بیاورید! چون پارچه را آوردند حضرت آنرا پهن کرد و حجر الاسود را میان آن نهاد و فرمود: هر یک از شما گوشهای از آنرا گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت، خود آنحضرت پیش آمد و آنرا از میان پارچه بلند کرد و در جاى خود گذاشت.[8]
قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.[9]
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان بازسازی انجام دادند:
1. درب کعبه را از سطح زمین بالاتر بردند تا در صورت وقوع سیلاب، آب به راحتی وارد آن نشده و نیز هر شخصی نتواند به سادگی وارد آن شود.[10]
2. کعبه را مسقف کردند.[11]
3. ارتفاعش را تا هجده ذراع افزایش دادند.[12]
آسیبدیدن کعبه در زمان یزید و بازسازی آن توسط ابن زبیر
در مورد ویرانی کعبه در زمان عبدالله بن زبیر؛ دو گزارش وجود دارد که میتوان هر دو را پذیرفت:
1. سپاهیان یزید، با لشکر کشی به مکه این شهر را محاصره کردند. ابن زبیر و سپاهیانش به کعبه پناهنده شدند. شامیان از بالای کوهها و از درون تنگهها؛ با منجنیقها سپاه عبدالله را سنگباران میکردند و گاه غیر از سنگ، مواد قابل اشتعال را با نفت مخلوط کرده و بعد از آتش زدن به داخل مسجد الحرام میانداختند که در این ماجرا کعبه آسیب بسیار دید و بخشی از آن سوخت.[13] البته قصد اصلی سپاه شام، شکست سپاه ابنزبیر بود ولی آنان در این نبرد، ابایی از تخریب کعبه نداشتند.
2. گزارشی وجود دارد که در زمان محاصره، مردم در اطراف کعبه (برای گرم شدن و یا پخت و پز) آتش میافروختند، وزش باد باعث شد که شعلهاى در خانه کعبه افتاده و چوبها و پرده آنرا بسوزاند. عروة بن اذینه نقل میکند: در روز آتشسوزی کعبه، با مادرم در مکه بودم و کعبه را بدون پوشش حریر دیدم که رکن آن از سه جا شکافته شده بود. گفتم: برای کعبه چه اتفاقی رخ داده؟! یکى از یاران ابن زبیر را نشانم دادند و گفتند که او در این آتشسوزی مقصر بود؛ زیرا شعله آتشی را به سر نیزه خود داشت که باد وزید و آتش را بین رکن یمانى و رکن حجر الاسود به پردههاى کعبه افکند.[14]
بعد از این آسیبدیدگی شدید، ابنزبیر تصمیم گرفت که کعبه را به صورت کامل تخریب و بازسازی کند. جابر بن عبدالله انصاری و عبدالله بن عمر با این امر موافقت کردند، اما ابنعباس به این دلیل مخالف بود که شاید مجدداً فردی آمده و (به علت دشمنی با عبدالله بن زبیر) به خرابی مجدد آن اقدام کرده [و اینگونه به حرمت کعبه آسیب بیشتری وارد آید]. [15]
البته در نهایت، ابنزبیر کعبه را کاملاً ویران کرده و سپس مورد بازسازی قرار داد.[16] او به استناد روایتی که خالهاش عایشه از پیامبر(ص) نقل کرده بود، تغییراتی را در خانه خدا به وجود آورد:
«اگر قوم تو تازه از جاهلیت و کفر خلاصی نشده بودند [و هنوز آثارش از نهان آنان رخت نبسته بود]، من گنجینههای کعبه را در راه خدا انفاق میکردم و درب کعبه را همطراز زمین قرار داده و حجر إسماعیل را داخل خانه خدا قرار میدادم.[17] و « برای کعبه دو درب قرار میدادم».[18]
در نهایت ابنزبیر:
1. برای کعبه دو درب قرار داد.[19]
2. حجر اسماعیل را در درون کعبه برد.[20]
3. هر دو درب کعبه را همطراز زمین قرار داد به طوری که برای وارد شدن به درون کعبه، نیازی به پله نبود.[21]
4. فضای داخلی کعبه را گسترش داده و آنرا بیست و هفت ذراع کرد و این مقدار اضافی از حجر اسماعیل بود که به داخل کعبه اضافه شد.[22]
آسیبدیدن کعبه در زمان عبدالملک به دست حجاج و بازسازی آن
چند سال بعد و به دنبال حمله حجاج به مکه، ابنزبیر مجدداً به کعبه پناهنده شد و – همانگونه که ابن عباس پیشبینی کرده بود - حجاج برای شکست او، آنجا را به منجنیق بست. در نتیجه کعبه دوباره آسیب دید، اما اینبار دیگر مجالی برای ابنزبیر باقی نماند. او در جنگ شکست خورد و حجاج بر مکه مسلط گردید. حجاج خواهان از بین بردن اصلاحات ابنزبیر در کعبه بود و به همین دلیل، با عبدالملک بن مروان نامهنگاریهایی داشت و از او در مورد بازسازی کعبه اجازه گرفت. در نهایت حجاج، کعبه را به همان شکلی که قبل از اصلاحات ابنزبیر بود، در آورد؛ درب را بالا برد، حجر الاسود را از درون کعبه به بیرون آورد و...![23]
سالها بعد، منصور عباسی در اندیشه بازسازی آن بر اساس بنای ابنزبیر بود که مالک ابن انس او را از این کار بازداشت و گفت: نباید به کاری اقدام کند که کعبه بازیچه فرمانروایان بعدی قرار گرفته و هر فرمانروایی از آن کم کرده و یا بر آن بیفزاید؛ یکی مانند ابنزبیر عمل کند و دیگری مانند عبدالملک بن مروان [و هیبت آنرا از بین ببرند].[24]
گزارشهای تاریخی مواردی از ویرانی کعبه را نقل کردهاند.[1]
بررسی دقیق تمام ویرانیها و بازسازیها در این مقاله مختصر نمیگنجد و ما تنها به سه مورد آن اشاره خواهیم کرد:
ویرانی کعبه در دوران جوانی پیامبر(ص)
در 35 سالگی پیامبر اسلام(ص) قریش تصمیم به تعمیر اساسی کعبه گرفت که لازمهاش تخریب کامل این بنا بود. [2] در مورد دلیل بازسازی کعبه در آن زمان، چند گزارش وجود دارد، از جمله:
1. سیل بزرگی منجر به آسیبدیدگی جدی بنای کعبه شده بود.[3]
2. کعبه بدون استفاده از ملاط و تنها با چیدن سنگها روی هم و با ارتفاعی کمی بیشتر از قد یک انسان و بدون سقف ساخته شده بود و به همین دلیل، سرقت از درون آن آسان بود.[4]
به هرحال، تصمیم قریش برای بازسازی چندان آسان نبود؛ به دلیل مقام و منزلت کعبه، این تصمیم با نارضایتیهایی همراه بود. در نهایت ولید بن مغیرة به تخریب کعبه مشغول شد و چنین دعا میکرد: «اللَّهمّ إنا لا نرید إلا الخیر»؛ خدایا! ما هیچ قصد بدی نداریم! مردم با خود میگفتند اگر امشب بلایی بر ولید نازل شد؛ نشانگر نارضایتی خدا از تخریب و بازسازی کعبه بوده و ما آن قسمت خراب شده را به حالت اول برمیگردانیم؛ اما اگر بلایی نازل نشد؛ فردا به ولید یاری خواهیم رساند؛ صبح فردا، ولید بدون مشکلی به ادامه تخریب پرداخته و مردم نیز به کمک او رفتند.[5]
قریش در استفاده از مصالح ساختمانی نیز دقت به خرج داده و گفتند آنچه در بناى کعبه به کار گرفته میشود؛ باید از کسب حلال بوده و نباید مهریه زناکار، مال ربا و دیگر مظالم را در بنای کعبه خرج کرد.[6]
همچنین قرار شد که هر تیرهای از قریش، به بازسازی بخشی از کعبه بپردازد.[7] هنگامی که دیوار کعبه از چهار طرف تا جایی بالا آمد که نوبت نصب حجر الاسود رسید، میان سران تیرهها اختلافاتی رخ داد؛ زیرا هرکدام میخواستند که افتخار نصب آن سنگ مقدس نصیب آنان شود، بحران تا حدی اوج یافت که تیرهها مسلح شده و مهیاى نبرد گشتند! بازسازی کعبه نیز متوقف شد و سه چهار روز به همین منوال گذشت. روز چهارم و یا پنجم بود که ابوامیه مخزومی پیشنهاد داد؛ نخستین شخصى که وارد مسجد الحرام میشود را همگان به عنوان داور پذیرفته و به تصمیم او گردن نهند. همه این پیشنهاد را پذیرفتند. آنان چشم به در بودند و پیامبر خدا(ص) اولین نفری بود که وارد شد، آنان با خوشحالی فریاد زدند: این امین است که میآید! این محمّد است! ما همگى داوری او را خواهیم پذیرفت! آنحضرت جلو آمد و حاضران از او نظر خواستند. ایشان فرمود: پارچهاى بیاورید! چون پارچه را آوردند حضرت آنرا پهن کرد و حجر الاسود را میان آن نهاد و فرمود: هر یک از شما گوشهای از آنرا گرفته و بلند کنید، بدین ترتیب، همگى در بلند کردن آن سنگ شرکت جستند و همین که سنگ برابر جایگاهش قرار گرفت، خود آنحضرت پیش آمد و آنرا از میان پارچه بلند کرد و در جاى خود گذاشت.[8]
قریش در جریان بازسازی به شیوهای عمل کرد که به استحکام بیشتر بنای کعبه انجامید. به عنوان نمونه، برخی مصالح و چوبها را از یک کشتی رومی گرفتند که در ساحل جده غرق شده و قابل استفاده نبود.[9]
آنان تغییرات دیگری را نیز در جریان بازسازی انجام دادند:
1. درب کعبه را از سطح زمین بالاتر بردند تا در صورت وقوع سیلاب، آب به راحتی وارد آن نشده و نیز هر شخصی نتواند به سادگی وارد آن شود.[10]
2. کعبه را مسقف کردند.[11]
3. ارتفاعش را تا هجده ذراع افزایش دادند.[12]
آسیبدیدن کعبه در زمان یزید و بازسازی آن توسط ابن زبیر
در مورد ویرانی کعبه در زمان عبدالله بن زبیر؛ دو گزارش وجود دارد که میتوان هر دو را پذیرفت:
1. سپاهیان یزید، با لشکر کشی به مکه این شهر را محاصره کردند. ابن زبیر و سپاهیانش به کعبه پناهنده شدند. شامیان از بالای کوهها و از درون تنگهها؛ با منجنیقها سپاه عبدالله را سنگباران میکردند و گاه غیر از سنگ، مواد قابل اشتعال را با نفت مخلوط کرده و بعد از آتش زدن به داخل مسجد الحرام میانداختند که در این ماجرا کعبه آسیب بسیار دید و بخشی از آن سوخت.[13] البته قصد اصلی سپاه شام، شکست سپاه ابنزبیر بود ولی آنان در این نبرد، ابایی از تخریب کعبه نداشتند.
2. گزارشی وجود دارد که در زمان محاصره، مردم در اطراف کعبه (برای گرم شدن و یا پخت و پز) آتش میافروختند، وزش باد باعث شد که شعلهاى در خانه کعبه افتاده و چوبها و پرده آنرا بسوزاند. عروة بن اذینه نقل میکند: در روز آتشسوزی کعبه، با مادرم در مکه بودم و کعبه را بدون پوشش حریر دیدم که رکن آن از سه جا شکافته شده بود. گفتم: برای کعبه چه اتفاقی رخ داده؟! یکى از یاران ابن زبیر را نشانم دادند و گفتند که او در این آتشسوزی مقصر بود؛ زیرا شعله آتشی را به سر نیزه خود داشت که باد وزید و آتش را بین رکن یمانى و رکن حجر الاسود به پردههاى کعبه افکند.[14]
بعد از این آسیبدیدگی شدید، ابنزبیر تصمیم گرفت که کعبه را به صورت کامل تخریب و بازسازی کند. جابر بن عبدالله انصاری و عبدالله بن عمر با این امر موافقت کردند، اما ابنعباس به این دلیل مخالف بود که شاید مجدداً فردی آمده و (به علت دشمنی با عبدالله بن زبیر) به خرابی مجدد آن اقدام کرده [و اینگونه به حرمت کعبه آسیب بیشتری وارد آید]. [15]
البته در نهایت، ابنزبیر کعبه را کاملاً ویران کرده و سپس مورد بازسازی قرار داد.[16] او به استناد روایتی که خالهاش عایشه از پیامبر(ص) نقل کرده بود، تغییراتی را در خانه خدا به وجود آورد:
«اگر قوم تو تازه از جاهلیت و کفر خلاصی نشده بودند [و هنوز آثارش از نهان آنان رخت نبسته بود]، من گنجینههای کعبه را در راه خدا انفاق میکردم و درب کعبه را همطراز زمین قرار داده و حجر إسماعیل را داخل خانه خدا قرار میدادم.[17] و « برای کعبه دو درب قرار میدادم».[18]
در نهایت ابنزبیر:
1. برای کعبه دو درب قرار داد.[19]
2. حجر اسماعیل را در درون کعبه برد.[20]
3. هر دو درب کعبه را همطراز زمین قرار داد به طوری که برای وارد شدن به درون کعبه، نیازی به پله نبود.[21]
4. فضای داخلی کعبه را گسترش داده و آنرا بیست و هفت ذراع کرد و این مقدار اضافی از حجر اسماعیل بود که به داخل کعبه اضافه شد.[22]
آسیبدیدن کعبه در زمان عبدالملک به دست حجاج و بازسازی آن
چند سال بعد و به دنبال حمله حجاج به مکه، ابنزبیر مجدداً به کعبه پناهنده شد و – همانگونه که ابن عباس پیشبینی کرده بود - حجاج برای شکست او، آنجا را به منجنیق بست. در نتیجه کعبه دوباره آسیب دید، اما اینبار دیگر مجالی برای ابنزبیر باقی نماند. او در جنگ شکست خورد و حجاج بر مکه مسلط گردید. حجاج خواهان از بین بردن اصلاحات ابنزبیر در کعبه بود و به همین دلیل، با عبدالملک بن مروان نامهنگاریهایی داشت و از او در مورد بازسازی کعبه اجازه گرفت. در نهایت حجاج، کعبه را به همان شکلی که قبل از اصلاحات ابنزبیر بود، در آورد؛ درب را بالا برد، حجر الاسود را از درون کعبه به بیرون آورد و...![23]
سالها بعد، منصور عباسی در اندیشه بازسازی آن بر اساس بنای ابنزبیر بود که مالک ابن انس او را از این کار بازداشت و گفت: نباید به کاری اقدام کند که کعبه بازیچه فرمانروایان بعدی قرار گرفته و هر فرمانروایی از آن کم کرده و یا بر آن بیفزاید؛ یکی مانند ابنزبیر عمل کند و دیگری مانند عبدالملک بن مروان [و هیبت آنرا از بین ببرند].[24]
[1]. به عنوان نمونه، ر.ک: ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، محقق، معروف، بشار عوّاد، ج 1، ص 69، دارالغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.
[2]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 44، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[3]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 99، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق.
[4]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 23- 24، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
[5]. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 1، ص 195، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بیتا.
[6]. أسد الغابة، ج 1، ص 24.
[7]. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 3، ص 5، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[8]. السیرة النبویة، ج 1، ص 197.
[9]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 4، ص 1390 140، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[10]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبدالله، معجم البلدان، ج 4، ص 466، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[11]. البدء و التاریخ، ج 4، ص 139- 140.
[12]. السیرة النبویة، ج 1، ص 198.
[13]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 71، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[14]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 498- 499، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[15]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، خامسة 2، ص 72، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[16]. تاریخ طبری، ج 5، ص 582.
[17]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص) (صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 2، ص 969، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[18]. أبوالقاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد لخمی شامی، المعجم الأوسط، محقق، طارق بن عوض الله، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 8، ص 323، قاهرة، دارالحرمین، بیتا.
[19]. ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 1، ص 67، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1414ق.
[20]. تاریخ طبری، ج 5، ص 582.
[21]. عیون الاثر، ج 1، ص 67.
[22]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق خلیل شحادة، ج 1، ص 438، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[23]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 251، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[24]. البدایة و النهایة، ج 8، ص 251.
نظرات