جستجوی پیشرفته
بازدید
3725
آخرین بروزرسانی: 1399/02/22
خلاصه پرسش
اگر هدف از آفرینش، رساندن انسان به رحمت است؛ چرا پروردگار، رحمت خود را بدون امر و نهی در اختیار انسان قرار نداده است؟ دیگر آن‌که ما تجربه‌ای نسبت به دیگر نظام‌های خلقت نداریم، پس چرا نظام فعلی را نظام احسن می‌دانیم؟!
پرسش
خداوند هدف از آفرینش انسان را به رحمت رسانیدن او اعلام کرده است. این چگونه رحمتی است که برای رسیدن به آن، باید به امر و نهی‌های فراوانی گردن نهاد و طبعاً بسیاری از انسان‌ها جهنمی می‌شوند! سؤال دیگر آنکه اگر انسان‌ها از ابتدا هفت‌انگشتی بودند، کسی آن‌را نقص نمی‌دانست و باز هم خدا را احسن الخالقین می‌دانستند، پس چرا نظام فعلی را نظام احسن می‌دانیم؟!
پاسخ اجمالی
  1. لازمه‌ی رسیدن انسان به مقام خلیفة اللهی که مقامی برتر از مقام فرشتگان می‌باشد، آن است که او در محیطی زندگی کند که دائماً آزمایشی را پیش‌رو داشته باشد، نه این‌که تنها در رحمت و نعمت الهی غرق بوده و سپس توقع رسیدن به این مقام را داشته باشد. البته کل عالم هستی مانند حیوانات و جمادات، بدون آن‌که تکلیفی داشته باشند در مراتبی از رحمت پروردگار هستند، اما آنان هیچ‌گاه نخواهند توانست به آن رحمتی دست‌یابند که به انسان‌ها وعده داده شده است.[1]
  2. انجام تکالیف هر چند در نظر انسان‌های عادی امری دشوار است،[2] ولی در نظر اهل معرفت، انجام این تکالیف نه تنها دشوار نبوده؛ بلکه همراه با لذت و شوق است؛ زیرا نشانگر نوعی رابطه عاشقانه است، و عاشق هر چه با معشوق خود ارتباط بیشتری برقرار کند، لذت بیشتری می‌برد؛ چنان‌که ممنوع اعلام کردن برخی رفتارها از سوی خداوند نیز لطف دیگری است نسبت به بندگان که آنها را از هلاکت و نابودی حفظ می‌کند.[3]
  3. اشکال به نظام احسن دانستن این جهان، - به دلیل تجربه نکردن نظام‌های دیگر - را نیز نمی‌پذیریم؛ زیرا در همین نظام هم تعمداً برخی امور غیر عادی و ناقص قرار داده شده تا تفاوت آن با نسخه بی‌اشکال آن مشخص شود؛ به عنوان نمونه، وجود انسان‌های ناقص الخلقه و دشواری‌هایی که پیش روی آنان است؛ ما را به این نتیجه می‌رساند که این نقص، ناشی از فقدان چیزی بوده که در نظام احسن وجود دارد. به عبارت دیگر، برخی معلولیت‌ها در انسان‌ها به وجود می‌آید تا گمان نکنند که نظام احسن هدیه‌ای از جانب خدا نبوده و آنان می‌توانستند با هر وضعیتی خود را تطبیق دهند.[4]
  4. برخی با تکبر و غرور این‌گونه می‌پندارند که انسان در ناحیه ادراک حقایق هستی، موجودی کامل و بی‌نیاز است؛ یعنی همه چیز را می‌داند و برای فهم حقایق به هیچ‌کس نیاز ندارد؛ و نیز در مقام عمل دچار هیچ اشتباهی نمی‌شود؛ یعنی تمام رفتارش بر اساس علم و عقل است؛ و روشن است که چنین تفکری خطا است؛ به دلیل آن‌که پس از هزاران سال تلاش علمی، هنوز حقایق بسیاری برای بشر مبهم و ناشناخته است؛ علاوه بر این‌که عقل انسان اعتراف دارد که حقایق بسیاری است که بدون کمک از عالم غیب، امکان دست‌رسی به آن برای بشر عادی وجود ندارد؛ چنان‌که از نظر عملی نیز بشر در بسیاری از موارد بر خلاف علم و عقل عمل می‌کند. پس این‌گونه نیست که اگر خیر و صلاح بشر در اختیار او بود، خودش به تنهایی می‌توانست به خیر و صلاح دست یابد.[5]

 

 


[1]. ر. ک: «غرض از امتحانات الهى»، 107؛ «حوادث و مشکلات وسیله ای برای امتحان و تعالی انسان»، 4735؛ «هدف خلقت»، 76؛ «هدف از خلقت انسان»، 224 ؛ «اختیار انسان در خروج از دنیا و جهان هستی»، 1550.

[2]. ر. ک: «معنای تکلیف و وظیفه»، 39152.

[3]. «یأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُیِیکُمْ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یحَولُ بَینْ‏ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تحُشَرُونَ»؛(انفال، 24)اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى می‌خواند که شما را حیات می‌‏بخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌‏شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآورى می‌‏شوید. ر. ک: «تکلیف، نشانه لطف پروردگار به بندگان»، 29327.

[4]. ر. ک: «فلسفه‌ی وجود اختلاف و تفاوت‏، در انسان‌ها »، 205 .

[5]. ر. ک: «نیازمندی به دین »، 10447؛ «نیاز بشر به وحی و دین با تکامل عقل و پیشرفت علم»، 71067 ؛«نجات انسان به وسیله دین »، 36510 ؛ «بررسی اشکالات به پاسخ‌های هدف از خلقت انسان»، 76076؛ «قرآن و نیاز انسان ها به امام »، 2687.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها