لطفا صبرکنید
32860
- اشتراک گذاری
امام خمینی (ره)، به عنوان فردی اسلام شناس و عارف، سر چشمه تمام خوشبختی های افراد و جوامع را در توجه آنان به خداوند و تلاش برای اجرای دستورات الاهی دانسته و در طرف مقابل آغاز بدبختی ها را زمانی می دانست که آنان به جای خداپرستی، به خودپرستی رو آورده و به جای آخرت، دنیا را هدف اولیه خود قرار دهند. البته، ایشان نقش تعیین کننده حکومت ها و سیستم های تعلیم و تربیت را در انتقال مفاهیم دینی و نهادینه ساختن آن در جامعه از یاد نبرده و بارها بر آن تأکید نموده و آنها را در خوشبخت و یا بدبخت نمودن ملت ها تأثیرگذار می دانست.
در ابتدای پاسخ، توجه شما را به نکته ای جلب می کنیم که در زندگی مادی برای موضوعاتی کلی؛ چون خوشبختی و بدبختی، شادی و غم و ...، نمی توان مبدأ و منشأ خاصی در نظر گرفت و اگر به عنوان نمونه، در موردی بیان کنید که تمام خوشبختی من از زمانی آغاز شد که در کنکور قبول شدم و یا این که تمام مشکلات من از نداشتن مسکن سرچشمه می گیرد، یقیناً به تمام واقعیت اشاره نکرده، بلکه یک عامل از عوامل متعدد خوشبختی و یا مشکلات خود را در این دنیا بیان نمودید. اما در دیدگاه یک فرد عارف در زندگی معنوی خویش، تنها معیار خوشبختی، جلب رضایت پروردگار بوده و در طرف مقابل، هر آنچه انسان را از او دور می کند، منشأ بدبختی می باشد، گرچه در ظاهر و در دیدگاهی مادی گرایانه، به عنوان عاملی خوشبخت کننده به شمار آید.
با این مقدمه، به پرسشتان برمی گردیم:
امام خمینی (ره)، رهبری بودند که بیش از آن که به جلوه های پر زرق و برق جهان مادی توجه داشته باشند، در صدد پیشرفت معنوی جامعه خویش بودند و به همین دلیل بوده که در بیشتر سخنانشان، آنچه به عنوان عامل خوشبختی و بدبختی اعلام می شود، آن چیزی است که انسان را به خدا نزدیک و یا دور نماید.
ایشان در ارتباط با سعادت و خوشبختی اظهار می دارند: "چه سعادت مند و خوشبختاند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمرى را به زهد و تقوا گذرانده و...".[1]و به همین دلیل، پیروی از رادمردانی که انسان را به سمت پروردگار هدایت می کنند را عاملی برای خوشبختی می دانند؛ زیرا: "انسان چون یک مجموعهاى است که احتیاج به همه چیز دارد، انبیا آمدهاند که آن همه احتیاجات انسان را، هر چه احتیاج دارد انسان، براى انسان بیان کنند که انسان اگر عمل بکند به سعادت تمام مىرسد".[2] و در ادامه همین مسیر، عمل به دستورات قرآن را مایه خوشبخت شدن انسان ها در نظر می گیرند: "قرآن، اگر کتاب یک ملتى باشد، آن ملت سعادت مند مىشود. قرآن به بعض آیاتش اگر ما عمل کنیم، سعادت مند مىشویم".[3]
در طرف مقابل، به عقیده ایشان، دوری از آموزه های ثقلین (قرآن و عترت)، به عنوان مبدأ بدبختی انسان ها در نظر گرفته می شود: "بدبختى ملت ما آن وقتى است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند".[4]
می دانیم که یکی از آموزه های اولیه اسلام، دلبسته نبودن به جهان مادی و زیر پا گذاشتن هوای نفس است. خداوند در قرآن بیان می فرماید: "مانا افرادی که به دیدار ما امیدی نداشته و به زندگی پست مادی راضی شده و به آن دل بستند و چشم از نشانه های روشن ما پوشیدند، یقیناً جایگاهشان آتشی است که خود برافروزنده آن بوده اند".[5] و در جایی دیگر، خطاب به پیامبر (ص) توصیه می فرماید: "و پیرو فردی نباش که قلب او را از یاد خود بازداشتیم و او به دنبال خواسته های مادی خود رفته و در مسیری افراطی قرار گرفت".[6]
امام خمینی (ره) که در راستای احیای مبانی اسلامی تلاش می کرد، همین پندهای برگرفته از آیات و روایات را به جامعه ارائه می داد. او در اندرزی به فرزندش، او را از خودپرستی و دوستی دنیا برحذر می دارد: "پسرم! آنچه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوتها و بدبختىها و هلاکتها و رأس تمام خطاها و خطیئهها است حبّ دنیا است که از حبّ نفس نشأت مىگیرد".[7] و در سخنی دیگر اظهار می دارد: "بدبختى هر انسان تعلق به مادیات است. توجه و تعلق نفس به مادیات، انسان را از کاروان انسان ها باز مىدارد".[8]
طبیعتا، این آموزه های الاهی را تنها با معلمان و اساتیدی شایسته و خود ساخته می توان به جامعه منتقل نمود و آنها را به صورت فرهنگ درآورد. به همین دلیل، ایشان در موارد بسیاری، نقش تعلیم و تربیت و فرهنگ را در خوشبختی و بدبختی جامعه، یادآور می شوند: "مه سعادت ها و همه شقاوت ها انگیزهاش از مدرسه ها است، و کلیدش دست معلمان است""[9] و "فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی هاى ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوان هایى که تربیت مىشوند به این تربیت هاى فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد مىکنند".[10]
به این نکته نیز باید توجه داشت که فرهنگ سازی برای نهادینه سازی دستورات دینی در جامعه، زمانی آسان تر خواهد بود که افرادی که مدیریت ملت ها را بر عهده دارند و یا در رأس جامعه بین المللی قرار دارند، از صلاحیت لازم برخوردار باشند و در غیر این صورت، اگرچه نمی توان معتقد بود که راه خودسازی و پیشرفت برای اشخاص در زندگی فردیشان کاملا بسته می شود، اما بدیهی است که اجرای احکام اسلامی در زندگی اجتماعی با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
امام خمینی (ره)، در سخنانشان گاه به نقش حکومت ها و قدرت ها در خوشبختی و بدبختی جوامع اشاره می کنند:
1."بدبختى و خوشبختى ملت ها بسته به امورى است که یکى از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است".[11]
2. "مه بدبختى ما از این امریکا و شوروى و انگلستان است".[12]
3. "تمامى بدبختی هاى ما، از شاه و رژیم سلطنت است".[13]و ...
بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که از دیدگاه معرفتی امام خمینی (ره)، سرچشمه تمام خوشبختی های افراد و جوامع، گام برداشتن آنها در مسیری الاهی بوده و آغاز بدبختی ها، زمانی است که آنان به جای خداپرستی، به خودپرستی رو آورده و به جای آخرت، دنیا را هدف اولیه خود قرار دهند و در همین راستا، حکومت ها به همراه سیستم های تعلیم و تربیت که نقش تعیین کننده ای در فرهنگ سازی برای جوامع دارند، می توانند در خوشبختی و بدبختی آنها به شدت تأثیرگذار باشند.
[1] صحیفه امام، ج 17، ص 49.
[2] همان، ج 4، ص 190.
[3] همان، ج 10، ص 533.
[4] همان، ج 7، ص 460.
[5] یونس، 8-7؛ "إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ. أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُون".
[6] کهف، 28؛ "وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا".
[7] صحیفه امام، ج 16، ص 213.
[8] همان، ج 8، ص 267.
[9] همان، ج 7، ص 429.
[10] همان، ج 3، ص 306.
[11] همان، ج 5، ص 314.
[12] همان، ج 6، ص 28.
[13] همان، ج 5، ص 310.