لطفا صبرکنید
بازدید
14014
14014
آخرین بروزرسانی:
1396/12/13
کد سایت
fa84813
کد بایگانی
102498
نمایه
مقام جمع الجمع در عرفان
طبقه بندی موضوعی
مقامات
اصطلاحات
جمع الجمع
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات عرفانی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور از مقام «جمع الجمع» در مباحث عرفانی چیست؟
پرسش
مراد از مقام «جمع الجمع» در کتب عرفانی چیست؟
پاسخ اجمالی
اصطلاح «جمع الجمع» یکی از اصطلاحات عرفانی است. اهل عرفان این اصطلاح را در موارد متعدد به کار میبرند؛ گاهی در مباحث و مقامات عرفان عملی از آن نام میبرند و گاهی در عرفان نظری:[1]
1. عرفان عملی: در عرفان عملی، عارفان به مرحله و مقام فناء فی الله، مقام «جمع الجمع» میگویند. عارف در این مقام به جایی میرسد که جز خداوند چیز دیگر را نمیبیند و همه را فانی در خداوند میبیند.[2]
برخی در توضیح این مطلب میگویند: «لفظ "جمع" در اصطلاح این طایفه مقابل "فرق" است؛ فرق، احتجاب از حق به خلق است؛ یعنى همه خلق بیند و حق را من کل الوجوه غیر داند؛ و جمع مشاهده حق است بیخلق و این مرتبت فناء سالک است چون تا زمانى که هستى سالک بر حال باشد شهود حق بیخلق نیست و "جمع الجمع" شهود خلق است قائم بحق».[3] وی در تعبیر دیگری میگوید: «مقام جمع الجمع مرتبت شهود خلق است قائم بحق، یعنى حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده نماید، که هر جا به صفتى دیگر ظاهر گشته که مقام "بقاء بالله" است، این مقام را فرق بعد الجمع و فرق ثانى و صحو بعد المحو گویند، این مقام کاملتر از مقام جمع است، زیرا جمع شهود اشیاء است بوسیله خدا و تبرى از حول و قوه غیر در حالى که جمع- الجمع استهلاک و فناء کلى است از ما سوى- الله».[4]
2. در عرفان نظری: در عرفان نظری که شرح و تبیین چینش عالم است؛ عرفا اصطلاح «جمع الجمع» را برای مقامات متعددی به کار میبرند:
2-1. گاهی آنرا برای مقام «کنه ذات» خداوند به کار میبرند؛ و میگویند: «مقام غیب حق را نه اسمى است و نه رسمى؛ و در مقام غیب تمام حقایق هست از این رو از آن تعبیر به جمع الجمع کردهاند».[5]
2-2. به مقام «تعین اول» نیز مقام جمع الجمع میگویند؛ چون همهی حقایق به صورت بسیط و جمعی در تعین اول وجود دارند: «و بالجمله وجود اگر بشرط «لا» لحاظ و مأخوذ شود، «مرتبت احدیت» و «جمع الجمع» و «حقیقة الحقائق» و «عمى» نامند که تمام اسماء و صفات مستهلک در آن میباشند».[6]
2-3. گاهی از «تعین ثانی» تعبیر به جمع الجمع میآورند؛ چون در تعین ثانی نیز همهی حقایق به صورت تفصیل وجود دارد. علاوه بر این عرفا از مقام عقول کلی و نفوس کلی (که از مراحل بعد از تعین ثانی و مقامات خلقی محسوب میشوند) به مقام جمع تعبیر میکنند که تمام حقایق در این دو مقام به وجود جمعى موجودند(پس تعین ثانی که همهی جامع این مقامات است، مقام جمع الجمع است). چنانکه از عالم مثال به «فرق» و از عالم طبیعت به «فرق الفرق تعبیر میکنند.
2-4. مقام «انسان کامل» نیز از نظر اهل عرفان، مقام و عالم جمع الجمع است؛ زیرا عرفا از مقام عقول کلیه و نفوس کلیه به مقام جمع تعبیر میکنند که تمام حقایق در این دو مقام به وجود جمعى موجودند و از عالم مثال تعبیر به فرق میکنند و از عالم طبیعت به فرق الفرق و انسان کامل عالم جمع الجمع.[7]
1. عرفان عملی: در عرفان عملی، عارفان به مرحله و مقام فناء فی الله، مقام «جمع الجمع» میگویند. عارف در این مقام به جایی میرسد که جز خداوند چیز دیگر را نمیبیند و همه را فانی در خداوند میبیند.[2]
برخی در توضیح این مطلب میگویند: «لفظ "جمع" در اصطلاح این طایفه مقابل "فرق" است؛ فرق، احتجاب از حق به خلق است؛ یعنى همه خلق بیند و حق را من کل الوجوه غیر داند؛ و جمع مشاهده حق است بیخلق و این مرتبت فناء سالک است چون تا زمانى که هستى سالک بر حال باشد شهود حق بیخلق نیست و "جمع الجمع" شهود خلق است قائم بحق».[3] وی در تعبیر دیگری میگوید: «مقام جمع الجمع مرتبت شهود خلق است قائم بحق، یعنى حق را در جمیع موجودات و مخلوقات مشاهده نماید، که هر جا به صفتى دیگر ظاهر گشته که مقام "بقاء بالله" است، این مقام را فرق بعد الجمع و فرق ثانى و صحو بعد المحو گویند، این مقام کاملتر از مقام جمع است، زیرا جمع شهود اشیاء است بوسیله خدا و تبرى از حول و قوه غیر در حالى که جمع- الجمع استهلاک و فناء کلى است از ما سوى- الله».[4]
2. در عرفان نظری: در عرفان نظری که شرح و تبیین چینش عالم است؛ عرفا اصطلاح «جمع الجمع» را برای مقامات متعددی به کار میبرند:
2-1. گاهی آنرا برای مقام «کنه ذات» خداوند به کار میبرند؛ و میگویند: «مقام غیب حق را نه اسمى است و نه رسمى؛ و در مقام غیب تمام حقایق هست از این رو از آن تعبیر به جمع الجمع کردهاند».[5]
2-2. به مقام «تعین اول» نیز مقام جمع الجمع میگویند؛ چون همهی حقایق به صورت بسیط و جمعی در تعین اول وجود دارند: «و بالجمله وجود اگر بشرط «لا» لحاظ و مأخوذ شود، «مرتبت احدیت» و «جمع الجمع» و «حقیقة الحقائق» و «عمى» نامند که تمام اسماء و صفات مستهلک در آن میباشند».[6]
2-3. گاهی از «تعین ثانی» تعبیر به جمع الجمع میآورند؛ چون در تعین ثانی نیز همهی حقایق به صورت تفصیل وجود دارد. علاوه بر این عرفا از مقام عقول کلی و نفوس کلی (که از مراحل بعد از تعین ثانی و مقامات خلقی محسوب میشوند) به مقام جمع تعبیر میکنند که تمام حقایق در این دو مقام به وجود جمعى موجودند(پس تعین ثانی که همهی جامع این مقامات است، مقام جمع الجمع است). چنانکه از عالم مثال به «فرق» و از عالم طبیعت به «فرق الفرق تعبیر میکنند.
2-4. مقام «انسان کامل» نیز از نظر اهل عرفان، مقام و عالم جمع الجمع است؛ زیرا عرفا از مقام عقول کلیه و نفوس کلیه به مقام جمع تعبیر میکنند که تمام حقایق در این دو مقام به وجود جمعى موجودند و از عالم مثال تعبیر به فرق میکنند و از عالم طبیعت به فرق الفرق و انسان کامل عالم جمع الجمع.[7]
[1]. گفته شده است: «جمع را دو درجت است، یکى اندر اوصاف حق و دیگرى اندر اوصاف بنده، آنچه اندر اوصاف حق است آن سر توحید است و آنچه اندر اوصاف بنده است، عبارت از توحید است». ر. ک: سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص 645، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373ش. این تعبیر که «یکی اندر اوصاف حق» است، اشاره به عرفان نظری است؛ زیرا اشاره به قوس نزول دارد؛ و این عبارت که «دیگرى اندر اوصاف بنده»، اشاره به عرفان عملی است؛ زیرا به قوس صعود اشاره میکند. به نظر میرسد عدم توجه به این نکته موجب ابهام در برخی متون شده است و این نکته در برخی از تحقیقات به درستی مورد توجه قرار نگرفته و بدون تمییز کنار هم قرار گرفته است و موجب ناهماهنگی شده است.
[2] . جرجانى، على بن محمد، التعریفات(و یلیه بیان رسالة إصطلاحات رئیس الصوفیة الواردة فی الفتوحات المکیة)، ص 91، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.
[3]. ر. ک: فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 646.
[4]. همان، ص 649.
[5]. همان، ص 646.
[6]. همان.
[7]. همان.
نظرات