جستجوی پیشرفته
بازدید
33723
آخرین بروزرسانی: 1401/05/30
خلاصه پرسش
برای مسلمان بودن چه اعتقاداتی لازم و ضروری است؟
پرسش
اولین و ابتدایی‌ترین اعتقاداتى را که یک مسلمان باید داشته باشد، چیست؟
پاسخ اجمالی

هر انسانى با اقرار به شهادتین؛ یعنى گفتن «اشهد أن لا اله الا الله» و «اشهد أنّ محمدا رسول الله» یک مسلمان محسوب می‌گردد و احکام مسلمان بر او جارى می‌شود: بدنش پاک و کودکانش نیز پاک می‌باشند و ازدواج او با زن مسلمان و معامله او با مسلمانان مباح است. لازمه این اقرار، عمل به أهم فرایض دینى؛ مثل نماز، روزه، خمس و زکات و حج، ایمان به غیب، پذیرش وجود ملائکه، معاد، بهشت، جهنم و تصدیق همه انبیا به عنوان پیام‌آوران الهى می‌باشد.

علاوه بر اینها؛ با توجه به اوامر قرآن و توصیه‌هاى پیامبر(ص) و سفارشات و تأکیدات امامان معصوم(ع)، بدون پذیرش «ولایت ائمه اثنا عشر»، این اسلام و عمل به احکام آن، ایمان کامل محسوب نمی‌شود و پذیرفتنى نیست. روشن است که در باطن نیز نباید مشرک و منافق باشد؛ چرا که اعمال ظاهرى او نیز سودى برایش ندارد، او را به خشم و غضب الهى گرفتار می‌سازد و کمال و سعادتى را برایش فراهم نمی‌کند.

پاسخ تفصیلی

«اسلام» در لغت به معناى تسلیم و فرمانبردارى است و در اصطلاح، دینى است که از سوی حضرت محمد(ص) از جانب خداوند و به عنوان آخرین شریعت الهى که شریعتى فراگیر و جهانى و جاودانى(غیر منسوخ تا روز قیامت) می‌باشد، ارائه شده است.

مهم‌ترین چیزى که این دین را از سایر ادیان متمایز می‌نماید، همین اعتقاد به خاتمیت نبی اکرم(ص) و ارائه معارف ناب توحیدى در ابعاد زیر است:

الف) توحید ذاتى: خداوند یگانه است و شریک و همتایى ندارد و مرکب از اجزا نیست و جزو مرکبى هم محسوب نمی‌شود.

ب) توحید در خالقیت و ربوبیت: خالق و گرداننده مستقل عالم هستى او است و دیگران حتى ملائکه فقط کارگزاران و بندگان اویند که در وجود و خالقیت و اداره امور، مجرى اوامر حق تعالى هستند.

ج) توحید تشریعى: تنها مرجعى که حق قانون‌گذارى براى بشر را دارد خداوند است و دیگران تنها در محدوده‌اى که خداوند به آنها اجازه داده، حق تبیین و توضیح و تشریع دارند.

د) توحید در الوهیت: تنها او معبود و شایسته پرستش است، و به غیر از او هیچ‌کس سزاوار عبودیت و بندگی نیست.[1]

از این‌رو؛ شرط ورود به اسلام، اقرار به این دو اصل و پذیرش لوازم آن است. کلمه طیبه «لا اله الا الله» اصل اساسی و جوهره دین اسلام و در بردارنده جمیع ابعاد توحید است، و اقرار به رسالت پیامبر اکرم(ص)، اقرار به خاتمیت او و خاتمیت دین او، و نفى و نسخ سایر راه و روش‌ها و منش‌ها و بالتبع، گردن نهادن بی‌چون و چرا به تمامى تعالیم و اوامر و نواهى این رسول الهى است؛ از این‌رو کسى که به این دو مطلب شهادت بدهد، از سایر مرام‌ها و مکاتب و ادیان جدا شده و وارد گروه مسلمانان می‌شود و احکام یک مسلمان؛ مثل حلیت ازدواج با او و جواز معامله با او، طهارت بدن خود و کودکانش بر او جارى می‌شود،[2] و جان او نیز براى همه محترم و دفاع از او بر عهده حاکم اسلامى و جامعه اسلامى خواهد بود. لازم به ذکر است شرک‌هاى خفى مثل هواپرستى و مال‌دوستى و جاه‌طلبى سبب خروج انسان از اسلام مصطلح نمی‌شود.[3]

از نظر شیعه دوازده امامی - با توجه به آیات و روایات معصومان‏(ع)- پذیرش تمامى دوازده نفر به عنوان امام و ولى و وصى پس از رسول الله(ص) نیز شرط ایمان و پذیرش اعمال در پیشگاه الهى است؛ زیرا لازمه تصدیق پیامبر(ص) و قرآن، به عنوان وحى که دچار تحریف نشده است، عمل کامل و دقیق به توصیه‌هاى قرآن و رسول اکرم(ص) است و از جمله سفارشات قرآن و رسول، تمسک به اهل‌بیت(ع) و اطاعت از ایشان بوده و تخلف از فرمان امامان(ع) در واقع تخلف از اوامر خدا و رسول است.

شایان ذکر است که از دیدگاه شیعه؛ همان‌گونه که مرتکب گناهان کبیره، کافر محسوب نمی‌شود و خارج از اسلام به حساب نمی‌آید، اهل‌سنت نیز با عدم پذیرش ولایت امامان معصوم(ع) از دین خارج نشده و مسلمان محسوب می‌شوند و ارتباط و زندگى با آنها بلامانع است.

اما خوارج، مرتکب کبیره و فاسق را کافر دانسته و خون او را مباح می‌شمردند؛ و معتزله این گروه را نه مؤمن می‌دانند و نه کافر؛ و وهابی‌ها سجده بر مهر و بوسیدن ضرایح امامان معصوم(ع) و تبرک به تربت آنها را از مصادیق شرک می‌دانند و شیعه را مشرک معرفى می‌کنند!

پس یک مسلمان وقتى از اسلام کامل برخوردار است که:

الف) توحید را در تمامى ابعاد آن پذیرفته باشد.

ب) معتقد به رسالت و خاتمیت نبی اکرم(ص) باشد.

ج) به تمامى اوامر و نواهى ایشان از جمله ولایت گردن نهد.

د) پذیراى اعتقاد به حیات پس از مرگ و جزئیات توصیفاتى که قرآن و رسول(ص) و ولى(ع) از آن نموده‌اند، گردد.

قرآن کریم حد نصاب ایمان را چنین ترسیم می‌نماید: «نیکى آن است که 1. به خدا، 2. روز جزا، 3. ملایکه، 4. کتاب، 5. انبیا ایمان آورد».[4] و کفر و نفاق و شرک آشکار را سبب خلود در جهنم و خروج از اسلام و ایمان می‌شمارد.[5]

اما چون ایمان واقعى ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول(ص) - گرچه سبب اجراى احکام ظاهرى اسلام بر او است - مفید هدایت و سعادت واقعى او نخواهد بود؛ از این‌رو قرآن کریم دست‌یابى به حیات طیبه را مشروط به ایمان و عمل صالح توأمان می‌داند.[6]

کسى که تنها یکى از این دو را دارد؛ یعنى ادعاى ایمان دارد و عمل نمی‌کند، یا صالح است ولى ایمان ندارد، بسان مرغى است که یک بال دارد و هرگز قادر به پریدن و اوج‌گیرى و صعود بر قله سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این‌که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار اسلام و پذیرش معارف عالیه آن توأم نماید، تا از این راه مقرّب درگاه الهى شود و به بهشت درآید.

در این‌جا لازم است به چند نکته اشاره کنیم:

  1. بین ایمان و عمل صالح رابطه‌اى متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قوی‌تر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیشتر است، و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبایر عنایت بیشترى شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشترى می‌یابد تا آن‌جا که انسان به سعادت نهایی‌اش می‌رسد و در فراز قله انسانیت سرافرازانه جلوه‌گر می‌شود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجى ایمان از قلب می‌گردد و صدور گناه نشانه ضعف ایمان است.
  2. تصدیق سایر انبیا و کتب اصیل ایشان، مستلزم عمل به شریعت آنها نمی‌باشد؛ زیرا شریعت برخى از آنها تنها مخصوص قوم خودشان بوده و شریعت برخى دیگر نیز با آمدن شریعت و کتاب بعدى منسوخ گشته است؛ یعنى تاریخ انقضاى عمل به آنها رسیده است. پس تصدیق آنها به معناى پذیرش آنها به عنوان پیامبر خداوند و احترام به مقامات و زحمات آنها است، نه عمل به شریعت آنها.
  3. اهم اعمال عبادى که یک مسلمان را از غیر مسلمان جدا می‌کند، تحت عنوان «فروع دین» مشهورند،[7] و یادگیرى و عمل به همه آنها، بر کسانى که این تکالیف بر عهده ایشان می‌آید، ضرورى است و انکار ضرورت هر یک از آنها به منزله انکار ضروریات دین است؛ بنابراین، انکار ضرورت هر یک از آنها نیز سبب خروج از اسلام می‌گردد و مرتکب آن، مرتد محسوب می‌شود و در صورتى که شرایط خاصى را داشته باشد، (ارتداد فطرى، مرد بودن و...) ریختن خونش مباح می‌گردد.[8]

از سوى دیگر عدم عمل به آنها، بدون انکار ضرورتشان، نیز سبب سقوط انسان از درجات بهشت می‌گردد.

  1. ایمان باید مطلق باشد؛ زیرا اصولاً ایمان تبعیض بردار نیست. اگر کسى واقعاً مسلمان و مؤمن است، نمی‌تواند بگوید: من تنها بخشى از معارف دینى را پذیرفته و تنها به بخشى از احکام تکلیفى عمل می‌کنم؛ زیرا از دیدگاه قرآن این چنین رفتارى، هواپرستى و مطابق میل خود عمل کردن است و کفر محسوب می‌شود؛ نه ایمان به خدا و روز جزا و نبوت انبیا.[9]
  2. ایمان و عمل صالح مراتب و شدت و ضعف دارند؛ یعنی همه مؤمنان صالح در یک درجه واقع نمی‌شوند و رتبه همه در پیشگاه الهى و در بهشت یکسان نیست. پس باید در تعمیق ایمان و ارتقاى کمیت و کیفیت عمل صالح با کسب معارف حقه و دقت و همت بیشتر کوشید تا به مراتب بالاتر دست یافت.[10]

[1]. ر. ک: (مراتب توحید)، پاسخ 3445.

[2]. البته در خصوص طهارت بدن غیر مسلمان (اهل کتاب‌هاى آسمانى باشد و یا نه)، علماى اسلامى دیدگاه‌هایى دارند که جهت اطلاع، به رساله‌هاى عملیه آنان می‌توان مراجعه نمود.

[3]. ر. ک: (تعریف شرک و اقسام آن)، پاسخ 612.

[4]. بقره، 177 و 285؛ نساء، 136.

[5]. نساء، 140 و 145.

[6]. نحل، 97؛ بقره، 103؛ نساء، 57 و 122.

[7]. ر. ک: (اصول وفروع دین)، پاسخ 3552.

[8]. ر. ک: (شرایط ارتداد و مجازات مرتد)، پاسخ 3108.

[9]. بقره، 85؛ نساء، 150 - 151.

[10]. منابع و مآخذ:

سبحانى، جعفر، ملل و نحل، ج 2، ص 53، قم، مرکز مدیریت حوزه، چاپ دوم، 1366ش.

شهرستانى، عبدالکریم، ملل و نحل، ج 1 - 2، ص 46، مصر، الا نجلو، چاپ دوم، 1375ق.

سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامى، ج 1 و 2، ص 161 – 163، قم، طه، چاپ دوم، سال 1381ش.

طوسى، خواجه نصیر الدین، کشف المراد، ص 454، قم، شکورى، چاپ چهارم، سال 1373ش.

مصباح یزدى، محمدتقى، آموزش عقاید، ج 3، ص 126 - 163، درس‌هاى 54 – 58، قم، سازمان تبلیغات اسلامى، چاپ دوازدهم، 1376ش.

مصباح یزدى، محمدتقى، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 122 - 145، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره).

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها