لطفا صبرکنید
8150
- اشتراک گذاری
حمران بن اعین بن سنسن شیبانی(با ضمه حرف «حاء» و یا کسر آن،[1] و سکون حرف «میم»[2]) از شیعیان کوفه بود.[3] کنیههای او ابوالحسن،[4] ابوحمزه[5] و ابوعبدالله است.[6] او به همراه برادر خود، زراره بن اعین[7] از بزرگان شیعه به شمار میآیند.[8] حمران چند فرزند به نامهای حمزه، عقبه[9] و محمد داشت.[10]
حمران امام سجاد(ع) را دیدار کرد؛[11] اما نقل حدیث او از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود.[12] او همچنین از بزرگانی؛ مانند ابوطفیل عامر بن واثله،[13] عبید بن نضیله،[14] ابوحرب بن ابو اسود،[15] و یحیى بن وثاب روایت نقل کرده است.[16] او از قاریان مورد اعتمادی بود که حمزه زیات از او قرائت کرده است.[17]
در کتابهای تاریخی، جزئیاتی از زندگی و تاریخ تولد او ذکر نشده، اما او در زمان حیات امام صادق(ع)[18] و در حدود سال 120،[19] یا 130 ق از دنیا رفت.[20]
جایگاه او در روایات:
روایات زیادی در مدح و عظمت حمران وارد شده است؛[21] مانند:
- امام باقر(ع) به حمران فرمودند: «تو در دنیا و آخرت از شیعیان ما هستی».[22]
- امام صادق(ع) فرمود: «حمران بن اعین مؤمنی است که به خدا قسم مرتد نمیشود».[23]
- امام صادق(ع) فرمود: «من و پدرم بهترین شفیع حمران در روز قیامت هستیم و او را رها نمیکنیم تا اینکه با هم وارد بهشت شویم».[24]
- امام صادق(ع) فرمود: «عبدالله بن یعفور و حمران بن اعین سخن من را قبول کردند و امر من را اطاعت کردند. آنها مؤمن خالص و از شیعیان ما هستند که اسم آنها در کتاب اصحاب یمینی است که خدا در اختیار پیامبر(ص) قرار داده است».[25]
- امام صادق(ع): «او در حالیکه مؤمن بود از دنیا رفت».[26]
علمای اهلسنت نیز به بزرگی او اعتراف کردهاند، اما برخی او را به دلیل رافضی(شیعه بودن) مورد طعن خود قرار دادند.[27]
گفتنی است که حمران یکى از حاملان قرآن بود؛ لذا نامش در شمار قاریان آمده است.[28] او قرآن را بر امام باقر(ع)، ابو أسود ظالم بن عمرو، أبوحرب بن أبی أسود، و عبید بن نضیله تلاوت کرد.[29] گزارشات تاریخی مؤید تبحر او در قواعد قرآنی است: مردی از اهل شام خدمت امام صادق(ع) رسید و خواست تا با امام(ع) درباره قواعد قرآن مناظره کند. امام(ع) به او فرمود: اگر توانستی حمران را شکست بدهى، مرا شکست دادهاى. مرد شامى از حمران آن قدر سؤال کرد که خسته شد و حمران پیوسته جواب او را میداد. امام(ع) به مرد شامی فرمود: حمران را چگونه یافتى؟ مرد شامی گفت: او استاد است و هر چه پرسیدم جواب داد. سپس امام(ع) به حمران فرمود: تو از شامى سؤال کن. حمران سؤالاتی پرسید که مرد شامى نتوانست پاسخ بدهد.[30]
حمران در علم کلام هم تبحر داشت؛[31] لذا امام صادق(ع) در جریان یک مناظره کلامی و در حالیکه حمران به احترام امام ساکت نشسته بود و گوش فرا میداد، به او فرمود تا وارد گفتوگو شود.[32]
[1]. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی- اختیار معرفة الرجال( مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، محقق، مصحح، رجایى، مهدى، ج 1، ص 45، قم، مؤسسة آل البیت ع، چاپ اول، 1363ش.
[2]. ابن اثیر، على بن محمد، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج 1، ص 388، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. علامه حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 63، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 132، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[5]. همان؛ أبوغالب زرارى، احمد بن محمد، رسالة أبی غالب الزراری إلى ابن ابنه فی ذکر آل أعین، ص 134، قم، مرکز تحقیقات إسلامی، چاپ اول، 1369ش.
[6]. قفطى، على بن یوسف، إنباه الرواة على أنباه النحاة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 374، بیروت، مکتبة العصریة، چاپ اول، 1424ق.
[7]. «زراره و امامان»، 19464؛ « نظر زراره درباره جبر و اختیار»، 43275.
[8]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، ص 134، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش.
[9]. رسالة أبی غالب الزراری إلى ابن ابنه فی ذکر آل أعین، ص 132.
[10]. همان، ص 225.
[11]. همان، ص 113.
[12]. رجال العلامة الحلی، ص 63.
[13]. اختیار معرفة الرجال، ج 1، ص 45؛ رسالة أبی غالب الزراری، ص 207.
[14]. ذهبى، محمد بن احمد، معرفة القراء الکبار على الطبقات و الأعصار، محقق، آلتى قولاچ، طیار، ج 1، ص 171، استانبول، مرکز البحوث الإسلامیة التابع لوقف الدیانة الترکی، چاپ اول، 1416ق.
[15]. همان.
[16]. همان.
[17]. همان.
[18]. رسالة أبی غالب الزراری، ص 188.
[19]. معرفة القراء الکبار، ج ا، ص 172.
[20]. جزرى، محمد بن محمد، غایة النهایة فی طبقات القراء، مصحح، سید، مجدى فتحى، شرف، جمال الدین محمد، ج 1، ص 395، مصر، دار الصحابة للتراث، چاپ اول، 1429ق.
[21]. الرجال (لابن داود)، ص 134.
[22]. رجال العلامة الحلی، ص 63؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 196، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[23]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 176، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[24]. الاختصاص، ص 196.
[25]. رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال، ص 180.
[26]. رجال العلامة الحلی، ص 64.
[27]. اختیار معرفة الرجال(مقدمه محقق)، ج 1، ص 45.
[28]. رسالة أبى غالب الزرارى إلى ابن ابنه فى ذکر آل أعین، ص 113.
[29]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 7، ص 349، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[30]. رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال، ص 275 – 276.
[31]. کافی، ج 1، ص 171.
[32]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 213، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.