لطفا صبرکنید
بازدید
16593
16593
آخرین بروزرسانی:
1394/05/30
کد سایت
id24732
کد بایگانی
74956
نمایه
ظالمان، میانهرویان و سابق به خیرات از نگاه قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
ظلم ، ستم
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
مراد از «ظالم لنفسه»، «مقتصد» و «سابق بالخیرات» در آیه 32 فاطر چیست؟
پرسش
تفسیر آیه 32 سوره فاطر و مراد از «ظالم لنفسه»، «مقتصد» و «سابق بالخیرات» چیست؟
پاسخ اجمالی
قرآن کریم در مورد حاملان قرآن پس از پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «سپس این کتاب را به کسانى از بندگانمان که برگزیدیم به میراث دادیم». مفسران، مراد از این بخش آیه را امت اسلامی و برخی دیگر، علمای اسلامی دانستهاند که ائمه اطهار(ع) در صدر این گروه قرار دارند.
مقصود از تعبیر «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛ (پس برخى از آنان ستمکار بر خویشاند) گناهکاران از امت اسلامی و صاحبان گناهان کبیره میباشند.
مقصود از تعبیر «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛ (پس برخى از آنان ستمکار بر خویشاند) گناهکاران از امت اسلامی و صاحبان گناهان کبیره میباشند.
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم در مورد حاملان قرآن پس از پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِه وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیر»؛[1] سپس این کتاب را به کسانى از بندگانمان که برگزیدیم به میراث دادیم پس برخى از آنان [در ترک عمل به کتاب] ستمکار بر خویشاند، و برخى از آنان میانهرو، و برخى از آنان به اذن خدا در کارهاى خیر [بر دیگران] پیشى میگیرند، این است آن فضل بزرگ.
در برخی از روایات، این آیه به صورت کلی تفسیر شده است.
در تفسیر این آیه از امام صادق(ع) سؤال شد، و آنحضرت فرمود: «شخص "ظالم"، پیوسته گرد هوسبازیهاى خویش میگردد، "مقتصد"(میانهرو)، بر گِرد دل خویش و "سابق" مقاصد خود را به کلى به کنارى گذاشته و همواره آهنگ رضاى خداى خویشتن را دارد».[2]
امام باقر(ع) در مورد همین آیه فرمود: «مراد از "السابق بالخیرات"، امام است. مراد از "المقتصد" کسی است که امام را میشناسد، و مراد از "الظالم لنفسه" کسی است که امام را نمیشناسد».[3]
این دو روایت و امثال آن؛ توضیحی بر آیه میباشند و با مفاهیم کلی تفسیر این بخشها، منافاتی نداشته و میتوان مصادیق مذکور را در زمره آن مفاهیم قرار داد. حال به بررسی بخشها و مسائل مختلف آیه میپردازیم.
1. «ثمَُّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛ معنای ارث در این آیه، منتهی شدن حکم قرآن بر آنان است.[4]
در معنای این قسمت از آیه چند روایت، وجود دارد:
امام رضا(ع) در مجلس مأمون حاضر شد. در آن مجلس عدّهاى از علماى عراق و خراسان حضور داشتند، مأمون گفت: معناى این آیه را برایم بگوئید: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا...»، حاضران گفتند: مراد خداوند، تمامى امّت است، مأمون گفت: ای ابا الحسن! نظر شما چیست؟ حضرت رضا(ع) فرمود: «با آنان هم عقیده نیستم، بلکه به نظر من مراد خداوند عترت پیامبر(ص) است».[5]
امام کاظم(ع) درباره این بخش از آیه فرمود: «ما همان افرادی هستیم که خداوند برگزیده است. ما هستیم که خداوند، قرآن؛ این کتاب آشکار کننده همه چیز را برای ما به ارث گذاشته است».[6]
از اینرو؛ برخی از مفسران شیعی این تعبیر از آیه را تنها برای اهل بیت دانستهاند.[7] در عین حال؛ میتوان احتمال داد که این روایات تنها بیان مصادیق روشن و افراد درجه اول میباشد، و گرنه این فراز نیز شامل دیگر مسلمانان هم میشود که برخی از مفسران نیز بدان اذعان داشتهاند.[8] و مراد از این بخش آیه را امت اسلامی[9] و عالمان دین[10] دانستهاند که هیچ منافاتی با اینکه ائمه(ع) را در صدر این گروه قرار دهیم، ندارد.
2. «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛ در اینجا باید به این نکته توجه شود که؛ اگر قسمت قبلی آیه را تنها در مورد ائمه اطهار(ع) معنا کنیم و غیر آنها را مشمول آیه ندانیم؛ ضمیر در «فَمِنْهُمْ» را باید به عموم افراد و انسانها برگشت داد؛ زیرا قطعاً این بخش از آیه، شامل افراد معصوم و پاک از عترت پیامبر(ص) نمیشود.
اما در اینکه مراد از این افراد، چه کسانی هستند، اقوال بسیاری وجود دارد.[11] برخی از مفسران این بخش را به گناهکاران از امت اسلامی، تعبیر کردهاند.[12] برخی دیگر؛ در تعبیری نزدیک به تعبیر قبلی، مسلمانان صاحبان گناهان کبیره را ظالم به نفس دانستهاند.[13]
با این وجود از برخی تعابیر به دست میآید که این گناهکاران بخشیده شده و بهشتی میشوند.[14] البته روشن است که این بخشیده شدن به شرط توبه خواهد بود.
3. «وَ مِنهم مُّقْتَصِدٌ»؛ منظور از مقتصد کسی است که هم دارای عمل صالح است و هم گناهانی را انجام داده و نقطه میانی ظالم به نفس و سابق بالخیرات است.[15]
4. «وَ مِنهم سَابِقُ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللهِ ذَالِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیر»؛ سابق بالخیرات؛ یعنی کسانی که در کارهاى خیر بر دیگران] پیشى میگیرند. از آنجایی که این دسته از انسانها به درجات قرب الهی نزدیکترند، به اذن خدا نسبت به آن دو طایفه دیگر، به خاطر سبقت در کارهای خیر، امامت دارند.[16] که اهل بیت پیامبر(ص) کاملترین این انسانها هستند.[17]
در برخی از روایات، این آیه به صورت کلی تفسیر شده است.
در تفسیر این آیه از امام صادق(ع) سؤال شد، و آنحضرت فرمود: «شخص "ظالم"، پیوسته گرد هوسبازیهاى خویش میگردد، "مقتصد"(میانهرو)، بر گِرد دل خویش و "سابق" مقاصد خود را به کلى به کنارى گذاشته و همواره آهنگ رضاى خداى خویشتن را دارد».[2]
امام باقر(ع) در مورد همین آیه فرمود: «مراد از "السابق بالخیرات"، امام است. مراد از "المقتصد" کسی است که امام را میشناسد، و مراد از "الظالم لنفسه" کسی است که امام را نمیشناسد».[3]
این دو روایت و امثال آن؛ توضیحی بر آیه میباشند و با مفاهیم کلی تفسیر این بخشها، منافاتی نداشته و میتوان مصادیق مذکور را در زمره آن مفاهیم قرار داد. حال به بررسی بخشها و مسائل مختلف آیه میپردازیم.
1. «ثمَُّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا»؛ معنای ارث در این آیه، منتهی شدن حکم قرآن بر آنان است.[4]
در معنای این قسمت از آیه چند روایت، وجود دارد:
امام رضا(ع) در مجلس مأمون حاضر شد. در آن مجلس عدّهاى از علماى عراق و خراسان حضور داشتند، مأمون گفت: معناى این آیه را برایم بگوئید: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا...»، حاضران گفتند: مراد خداوند، تمامى امّت است، مأمون گفت: ای ابا الحسن! نظر شما چیست؟ حضرت رضا(ع) فرمود: «با آنان هم عقیده نیستم، بلکه به نظر من مراد خداوند عترت پیامبر(ص) است».[5]
امام کاظم(ع) درباره این بخش از آیه فرمود: «ما همان افرادی هستیم که خداوند برگزیده است. ما هستیم که خداوند، قرآن؛ این کتاب آشکار کننده همه چیز را برای ما به ارث گذاشته است».[6]
از اینرو؛ برخی از مفسران شیعی این تعبیر از آیه را تنها برای اهل بیت دانستهاند.[7] در عین حال؛ میتوان احتمال داد که این روایات تنها بیان مصادیق روشن و افراد درجه اول میباشد، و گرنه این فراز نیز شامل دیگر مسلمانان هم میشود که برخی از مفسران نیز بدان اذعان داشتهاند.[8] و مراد از این بخش آیه را امت اسلامی[9] و عالمان دین[10] دانستهاند که هیچ منافاتی با اینکه ائمه(ع) را در صدر این گروه قرار دهیم، ندارد.
2. «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛ در اینجا باید به این نکته توجه شود که؛ اگر قسمت قبلی آیه را تنها در مورد ائمه اطهار(ع) معنا کنیم و غیر آنها را مشمول آیه ندانیم؛ ضمیر در «فَمِنْهُمْ» را باید به عموم افراد و انسانها برگشت داد؛ زیرا قطعاً این بخش از آیه، شامل افراد معصوم و پاک از عترت پیامبر(ص) نمیشود.
اما در اینکه مراد از این افراد، چه کسانی هستند، اقوال بسیاری وجود دارد.[11] برخی از مفسران این بخش را به گناهکاران از امت اسلامی، تعبیر کردهاند.[12] برخی دیگر؛ در تعبیری نزدیک به تعبیر قبلی، مسلمانان صاحبان گناهان کبیره را ظالم به نفس دانستهاند.[13]
با این وجود از برخی تعابیر به دست میآید که این گناهکاران بخشیده شده و بهشتی میشوند.[14] البته روشن است که این بخشیده شدن به شرط توبه خواهد بود.
3. «وَ مِنهم مُّقْتَصِدٌ»؛ منظور از مقتصد کسی است که هم دارای عمل صالح است و هم گناهانی را انجام داده و نقطه میانی ظالم به نفس و سابق بالخیرات است.[15]
4. «وَ مِنهم سَابِقُ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللهِ ذَالِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیر»؛ سابق بالخیرات؛ یعنی کسانی که در کارهاى خیر بر دیگران] پیشى میگیرند. از آنجایی که این دسته از انسانها به درجات قرب الهی نزدیکترند، به اذن خدا نسبت به آن دو طایفه دیگر، به خاطر سبقت در کارهای خیر، امامت دارند.[16] که اهل بیت پیامبر(ص) کاملترین این انسانها هستند.[17]
[1]. فاطر، 32.
[2]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 104، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 214، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق، استادولی، حسین، ص 471، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 8، ص 429، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 229، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[6]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 48، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 8، ص 638، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 4، ص 238، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[8]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 261، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[9]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 6، ص 484، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 3، ص 558، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[10]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 11، ص 368، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج 4، ص 400، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، دارالکلم الطیب، چاپ اول، 1414ق.
[11]. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 22، ص 89- 90، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[12]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 26، ص 239، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[13]. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 558.
[14]. تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص 471؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 612، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[15]. حسینی شیرازی، سید محمد، تبیین القرآن، ص 450، بیروت، دارالعلوم، چاپ دوم، 1423ق.
[16]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 46، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[17]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 209، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات