جستجوی پیشرفته
بازدید
3646
آخرین بروزرسانی: 1400/05/25
خلاصه پرسش
مختصری از زندگی‌ سید رضی مؤلف نهج البلاغه را بیان نمایید.
پرسش
زندگی‌نامه سید رضی را بیان نمایید.
پاسخ اجمالی

سید رضی از اندیشمندان و مؤلفان برجسته‌ی شیعی و از سلاله سادات بود که نقش مهمی در ترویج مذهب شیعه ایفا نمود.

سلسله نسب او را چنین نگاشته‌اند:

محمد بن‏ حسین‏(ابی احمد[1]) بن‏ موسی‏(الابرش[2]) بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن موسی بن جعفر بن محمد باقر بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب.[3]

ایشان ملقّب به القابی مانند سید رضی،[4] ذو الحسبین‏،[5] نقیب النقباء[6] و موسوی[7] بود که با کنیه‌ی ابا الحسن نیز شناخته شده و شهرتش بیشتر به دلیل تألیف نهج البلاغه بود.[8]

سید رضی در سال 359 هجری در خانواده‌ای بزرگ در بغداد به دنیا آمد.[9]

پدر و مادر سید رضی

پدر سید رضی، حسین ملقب به طاهر ذی المناقب،[10] سرپرستی طالبیان(علویان) بغداد را بر عهده داشت و متصدّی دادگاه مظالم و از امیران حج بود.[11] وی به دلیل مقام و جایگاهش منصب سفارت خلفا و امیران را هم بر عهده داشت.[12] مادر سید رضی نیز فاطمه دختر أبی محمد الحسن بن احمد، معروف به ناصر صغیر بود.[13]

سید رضی به دلیل جایگاه و مقام پدر و مادرش به ذو الحسبین معروف شد.[14]

برادرش سید مرتضی نیز از بزرگان شیعه به شمار می‌رفت.[15]

شغل

پدر سید رضی در سال 388 هجری، تمام‏ مناصب خود حتی سرپرستی علویان بغداد[16] را به وی منتقل کرد.[17]

خواب شیخ مفید

شیخ مفید - که خود یکی از بزرگان شیعه بود - شبی در عالم رؤیا دید که حضرت فاطمه(س) همراه باکودکانش حسن و حسین(ع) بر ایشان وارد شد و فرمود: «علّمهما الفقه»؛(به آن دو فقه بیاموز). بعد از آن‌که شیخ مفید از خواب بیدار شد، به مسجد رفت و مدتی نگذشت که فاطمه مادر سید مرتضی و سید رضی، آن دو را نزد شیخ آورد. شیخ به جهت احترام او از جای برخاست و سلام کرد. مادر این دو سیّد از شیخ مفید خواست تا به دو فرزندش فقه بیاموزد. وقتی شیخ مفید این کلام را از آن مادر شنید، (به جهت تناسب آن با رؤیایش) به گریه افتاد.[18]

اساتید

سید رضی از محضر بزرگانی؛ مانند شیخ مفید، ابراهیم بن احمد بن محمد طبری، هارون بن موسی التلعکبری‏، ‏حسن بن احمد فارسی، عبدالرحیم بن محمد معروف به ابن نباته‏ بهره جست.[19] و علم نحو را از ابوسعید سیرافی آموخت.[20]

شاگردان

اساتید بزرگی؛ مانند شیخ طوسی، جعفر بن محمد دوریستی، سید عبدالرحمن نیشابوری، ابن قدامه و ... از علوم سید رضی بهره بردند.[21]

آثار

با وجود این‌که بخشی از آثار سید رضی در مسیر حرکتش به سمت فارس دزدیده شد،[22] اما وی توانست آثار بسیاری از خود به جای بگذارد؛ مانند:

  1. تفسیر.[23]
  2. المتشابه فی القرآن،
  3. مجازات الآثار النبویة،
  4. تلخیص البیان عن مجازات القرآن،
  5. الخصائص،
  6. سیرة والده الطاهر،
  7. انتخاب شعر ابن الحجاج،
  8. الحسن من شعر الحسین،
  9. اخبار قضاة بغداد،
  10. رسائل،
  11. دیوان شعر،[24]
  12. حقائق التنزیل،
  13. مجاز القرآن،
  14. خصائص الأئمة(ع)،
  15. الزیادات فی شعر أبی تمام،
  16. تعلیق خلاف الفقهاء،
  17. تعلیقة فی الإیضاح لأبی علی،
  18. الجید من شعر ابن الحجاج،
  19. الزیادات فی شعر ابن الحجاج،
  20. مختار شعر أبی إسحاق الصابی،[25]
  21. نهج البلاغة.[26]

اوج هنرمندی سید رضی را می‌توان در گردآوری کتاب نهج البلاغه یافت که مجموعه‏ی گزیده‏ای از: خطبه‏ها، کلام‏ها، نامه‏ها، وصیت‏نامه‏ها، بخشنامه‏ها، پیمان‏نامه، دعاها و کلمات قصار و حکمت‏آمیز امیر مؤمنان علی(ع) است. وی ‏در ماه رجب سال 400 هجری تألیف این کتاب را کامل نمود.[27]

وی علاوه بر مقام بلند علمی، ذوق و طبع شاعری هم داشت،[28] و اشعار زیادی از وی به یادگار ماند.

وفات

وی در سال 403 هجری،[29] و یا ششم محرم و یا صفر[30]سال 406 هجری در حالی که کمتر از پنجاه سال داشت، در شهر بغداد از دنیا رفت،[31] و در منزل خود در مسجد انباریین دفن شد؛[32] سپس به کربلا انتقال داده شد و در آن‌جا دفن گردید.[33] البته برخی از متأخران، انتقال پیکر ایشان به کربلا را مورد تردید قرار داده‌اند.[34]

داغ وی بر برادرش(سید مرتضی) چنان سخت بود که نتوانست بر تابوت وی نگاه کند،[35] و بر بدنش نماز بخواند؛[36] لذا به کاظمین رفت و هنگام غروب بازگشت.[37] و در غیاب ایشان ابو عبداللّه بن مهلوس علوی‏ و وزیر فخرالملک بر جنازه سید رضی نماز خواند.[38]

سید مرتضی در سوگ او این‌گونه مرثیه خواند:

«یا للرجال لفجعه جذمت یدی                            وددتها ذهبت علی برأسی‏  

ما زلت أحذر وردها حتی أتت                                 فحسوتها فی بعض ما أنا حاس‏

رادیتها فلقیت منها صخرة                                 صماء من جبل أشم رأس‏...»؛[39]

ای یاران! داد از این فاجعه‏‌ی ناگوار که بازوی مرا شکست، کاش جان مرا هم می‌گرفت‏. پیوسته از این رخداد بیمناک و برحذر بودم، تا این‌که در رسید و شرنگ مصیبت در کام من ریخت. چندی التماس کردم و مهلت خواستم، آخر هجوم آورد و به حال زارم ننگریست.

 

[1]. ابن عنبه حسنی، سید احمد بن علی، عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب‏، ص 188، قم، انصاریان، 1417ق.

[2]. همان.

[3]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 398، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.

[4]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 188.

[5]. همان.

[6]. همان.

[7]. علامه حلی، حسن بن یوسف‏، رجال العلامة الحلی‏، ص 164، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.

[8]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 188.

[9]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمدصادق‏، ص 307، تهران، دانشگاه تهران‏، چاپ اول، 1342ش.

[10].ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان‏، محقق، عباس، احسان‏، ج 3، ص 313، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، بی‌تا.

[11]. همان، ج‏4، ص 415.

[12]. امین عاملی‏، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 9، ص 216، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1406ق.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. رجال العلامة الحلی‏، ص 164.

[16]. رجال العلامة الحلی‏، ص 164.

[17]. وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج‏4، ص 415.

[18]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 1، ص 41، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.

[19]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج0، ص 167، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[20]. صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، ج 2، ص 375، بیروت، دار إحیاء التراث، 1420ق.

[21]. خوانساری، محمد باقر بن زین العابدین‏، روضات الجنات فی أحوال العلماء و السادات‏، محقق اسماعیلیان، اسد الله‏، ج 6، ص 190، قم، دهاقانی( اسماعیلیان)، چاپ اول، 1390ق.

[22]. قفطی، علی بن یوسف‏، إنباه الرواة علی أنباه النحاة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، ج ‏3، ص 114، بیروت، مکتبة العصریة، چاپ اول، 1424ق.

[23]. جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، طبقات المفسرین العشرین، ص 364، قاهره، مکتبة وهبة، چاپ اول، 1396ق.

[24]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 189.

[25]. فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 398.

[26]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 189.

[27]. تهرانی،آقا بزرگ‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 24، ص 413، قم، اسماعیلیان‏، 1408ق.

[28]. إنباه الرواة علی أنباه النحاة، ج‏3، ص 115؛ الوافی بالوفیات، ج‏2، ص 374.

[29]. حر عاملی، محمد بن حسن‏، أمل الآمل فی علماء جبل عامل‏، محقق، حسینی اشکوری، احمد، ج 2، ص 265، بغداد، مکتبة الأندلس‏، چاپ اول، بی‌تا.

[30]. الوافی بالوفیات، ج ‏2، ص 378.

[31]. رجال النجاشی، ص 398.

[32]. خطیب بغدادی، ابو بکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 243، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.

[33]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 191.

[34]. افندی، عبدالله بن عیسی‏بیگ‏، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، محقق، حسینی اشکوری، احمد، به اهتمام مرعشی، سید محمود، ج 5، ص 85، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی‏، چاپ اول، 1431ق.

[35]. الوافی بالوفیات، ج ‏2، ص 378.

[36]. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص 191.

[37]. الوافی بالوفیات، ج ‏2، ص 378.

[38]. همان.

[39]. أمل الآمل فی علماء جبل عامل، ج‏2، ص 265.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها