لطفا صبرکنید
26923
پیامبر اسلام (ص) در سوگ حمزه و جعفر گریست و دیگران را تشویق به گریه نمود. امامان بزرگوار شیعه (ع) نیز درباره زنده نگه داشتن حادثه کربلا به شیوه های گوناگون تشویق کرده اند؛ مانند: تشویق به برپایی مجالس سوگواری، تشویق به گریستن و گریاندن، تشویق شاعران به مرثیه سرایی، تشویق و ترغیب به زیارت امام حسین (ع)، و...
از مجموع آموزه های دینی استفاده می شود که آنچه مورد تأکید است، اقامه اصل عزاداری است، اما نوع و کیفیت عزاداری به عرف هر شهر و منطقه واگذار شده است و تا مادامی که شارع مقدس از نوع خاصی از عزاداری منع نکرده، یا انجام نوع خاصی از عزاداری با اصول و ارزش های دیگر اسلام و مکتب اهل بیت منافات نداشته باشد، می توان قائل به جواز آن نوع عزاداری شد.
برای دریافت جواب توجه به نکاتی ضروری به نظر می رسد:
1. از باب مقدمه باید گفت که یاد و خاطره شخصیت های برجسته و برگزیده تاریخ بشر باید زنده بماند و صفات و حالات پسندیده آنان مورد توجه باشد؛ از این رو، می بینیم که پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) در زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان، به ویژه سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)، از شیوه های گوناگونی بهره می گرفتند.
همان گونه که می دانید برگزاری مراسم و عزاداری و برقراری جلسات سخنرانی و بیان ایثار و حماسه شهداء کربلا؛ زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنها و قدر دانی و سپاسگزاری از زحمات آنها است، علاوه کلاس درسی است برای انتقال مفاهیم و پیام هایی که آنان خواستند به بشریت بیاموزند و منتقل کنند.
2. گریه بر شهداء و اقامه عزا: در تاریخ می خوانیم:
الف. چون حمزه کشته شد، صفیه دختر عبد المطلب به جستجوى او برآمد، انصار میان او و جسد حمزه مانع شدند، پیامبر (ص) فرمود: آزادش بگذارید. صفیه آمد و کنار پیکر حمزه نشست و چون او بلند مىگریست پیامبر (ص) هم گریه مىکرد و هر گاه او آهسته مىگریست، پیامبر (ص) هم آهسته گریه مىکردند. فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) هم مىگریست و آن حضرت هم با گریه او گریه مىکرد و مىفرمود: هرگز مصیبتى به بزرگى مصیبت تو به من نرسیده است! آنگاه، خطاب به صفیه و فاطمه فرمود: مژده دهید! هم اکنون جبرئیل به من خبر داد که در آسمان هاى هفتگانه براى حمزه نوشتهاند که او شیر خدا و شیر رسول خدا است [1] .
ب. بعد از جنگ احد پیامبر (ص) به سوى مدینه روان شد که به یکى از خانههاى انصار گذشت، شنید که بر کشتگان خویش مىنالند و گریه مىکنند، اشک در دیده وى جمع شد و بگریست و گفت: «اما کسى بر حمزه نمىگرید.» و چون سعد بن معاذ و اسید بن حضیر به محله بنى عبد الاشهل بازگشتند به زنان قبیله گفتند: «کارهاى خویش را رها کنند و بروند بر عموى پیامبر (ص) بگریند [2] .
ج. پیامبر اسلام (ص) در سال هشتم، جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه و عبد الله بن رواحه را با لشکرى براى جنگ روم به شام فرستاد لشکر به جایى در شام از ناحیه بلقاء از زمین دمشق که به آن" مؤته" گفته می شد رسید، زید پرچم را گرفت و نبرد کرد تا کشته شد. سپس جعفر آن را گرفت و دست راستش بریده شد پس با دست چپ نبرد کرد، دست چپش هم بریده شد و سپس از میان دو نیم شد... رسول خدا بعد از شهادت آنها فرمود: ...على مثل جعفر فلتبک البواکى،" بر مانند جعفر، باید زنان نوحهگر گریه کنند." اسماء دختر عمیس خثعمى که زن جعفر بود، گفت: وقتی خبر شهادت جعفر را از رسول خدا شنیدم فریاد زدم: وا جعفراه. و فاطمه دختر رسول خدا آواز مرا شنید در حالی که فریاد مىزد: وا ابن عماه،" اى واى پسر عمویم" پس رسول خدا در حالی که رداى خود را مىکشید و بى اختیار اشک مىریخت بیرون رفت و مىگفت: على جعفر فلتبک البواکى،" زنان گریه کننده، باید بر جعفر گریه کنند." سپس گفت: یا فاطمة اصنعى لعیال جعفر طعاما فانهم فى شغل،" اى فاطمه براى خانواده جعفر خوراکى فراهم ساز که آنها گرفتارند." پس فاطمه سه روز براى آنان خوراک تهیه کرد و این در میان بنى هاشم معمول شد [3] .
د. گریه فاطمه (س) بر رسول الله (ص): سعید بن سلیمان از عبّاد بن عوّام، از هلال بن خبّاب، از عکرمة، از ابن عبّاس نقل مىکند که مىگفته است چون سوره نصر نازل شد پیامبر (ص) فاطمه (ع) را فراخوانده فرمود: خبر مرگ مرا به من دادهاند. فاطمه (ع) گوید: گریستم، پیامبر (ص) فرمود: گریه مکن که تو نخستین کس از اهل من هستى که به من ملحق مىشوى، و خندیدم [4] .
هـ. امامان بزرگوار شیعه (ع) و شیوه های گوناگون بزرگ داشت عزاداری امام حسین(ع): یکی از شیوه هایی که امامان (ع) برای زنده نگه داشتن نهضت حسینی به کار گرفته اند، برپایی مجالس سوگواری، گریستن و گریاندن برای مصیبت های جانسوز کربلا و یادآوری آن حادثه در زمان های مناسب است.
امام سجاد (ع) در طول دوران امامتش پیوسته سوگوار قصه عاشورا بود، در این مصیبت آن قدر گریست که از «بکائین» بسیار گریه کنندگان بشمار آمد و لقب گرفت. [5]
علقمه حضرمی نقل می کند که امام باقر (ع) در روز عاشورا برای امام حسین (ع) در خانه اش اقامه عزا می کرد و خود آن حضرت برای جدش می گریست، تقیه نمی کرد و به کسانی که در خانه بودند می فرمود: برای آن حضرت سوگواری کنند و در مصیبت حسین (ع) به یکدیگر تسلیت بگویند. [6]
امام صادق (ع) به داود رقی فرمود: من هرگز آب سرد ننوشیدم جز این که به یاد امام حسین (ع) افتادم. [7]
از حضرت امام رضا (ع) روایت شده است: وقتی ماه محرم می شد، کسی پدرم (امام کاظم (ع)) را خندان نمی دید و اندوه و حزن بر وی غالب می شد تا روز دهم، و چون روز عاشورا فرا می رسید، آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می فرمود: امروز، روزی است که حسین (ع) شهید شده است. [8]
ائمه اطهار (ع) نه تنها خود در عزای سالار شهیدان می گریستند، بلکه همواره مردم را به گریستن بر آن حضرت تشویق و ترغیب می نمودند. در روایتی آمده است: هر کس بر حسین (ع) بگرید، یا (حتی) یک تن را بگریاند، پاداشش بهشت است و هر کس حالت اندوه و گریه به خود بگیرد نیز، پاداشش بهشت است. [9]
شاعرانی که مصیبت های کربلا را به شعر درآورده و در مجالس و محافل می خواندند، همواره مورد لطف و عنایت ویژه امامان معصوم (ع) قرار می گرفتند، افرادی چون کمیت اسدی، دعبل خزاعی، سید حمیری و ... [10] .
پس همان طور که ملاحظه نمودید نه تنها از جانب پیامبر (ص) و ائمه (ع) از اصل گریه و اقامه مراسم عزاداری منعی صورت نگرفته، بلکه با توجه به شواهد و نمونه هایی که از گریه ها و عزاداری هایی که از آن معصومین (ع) برای شهدای اسلام به ویژه امام حسین (ع) بیان شد، تردیدی باقی نمی ماند که این از سنت پیامبر و ائمه است.
3. اما آیا لازم است شیوه عزاداری همه مناطق و همه زمان ها یکسان باشد؟
در این باره باید گفت؛ از مجموع آموزه های دینی استفاده می شود که اصل گریه و اقامه عزا از ما خواسته شده است و اما نوع و کیفیت عزاداری به عرف و شیوه هر شهر و منطقه واگذار شده است و تا مادامی که شارع مقدس از نوع خاصی از عزاداری منع نکرده [11] یا انجام نوع خاصی از عزاداری با اصول و ارزشهای دیگر اسلام و مکتب اهل بیت منافات نداشته باشد، می توان قائل به جواز آن نوع عزاداری شد. [12]
برای آگاهی بیشتر، توجه شما را به گفتاری از استاد هادوی تهرانی در باره شیوه های صحیح برگزاری مجالس عزاداری جلب می کنیم:
بدون شک برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) یکی از شعائر بزرگ شیعیان محسوب می شود که در طول تاریخ توانسته ارزشهای مکتب تشیع را حفظ کند و از نسلی به نسل دیگر منتقل کند. امام حسین (ع) همانطور که در روایت وارد شده عامل بقاء حقیقت اسلام است و به تعبیری که نقل شده است «حسین منی و انا منی حسین» که در تفسیر این عبارت گفته شده است که حسین (ع) فرزند نبی خاتم " نوه بزرگوار آن حضرت است" و رسول اکرم (ص) اگر فرمودند «و انا من حسین» از این باب بوده است که مکتب اهل بیت (ع) که حقیقت اسلام بوده و اسلام حقیقی در آن تجلی دارد توسط امام حسین (ع) باقی می ماند. بقاء این مکتب به همین مجالس و عزاداری ها و توجه به امام حسین (ع) بوده و هست. اما در کنار اهمیت برگزاری این مجالس که در واقع فرصتی است برای آشنایی بیشتر با مکتب امام حسین (ع) و حقائق دین به شکل عمومی و مسائل مربوط به امامت به صورت خاص، باید توجه داشت که مسائل فرهنگی جانبی این گونه مجالس باید به گونه ای باشد که با ارزش ها و آرمان های امام حسین (ع) سازگار باشد و با معیارها و موازین اسلامی هیچ گونه تنافی نداشته باشد یکی از مهمترین مسائلی که باید در این گونه مجالس مورد توجه قرار بگیرد اجتناب از محرمات است. امام حسین (ع) در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند، امر به معروف یعنی دعوت مردم به نیکی ها و نهی از منکر یعنی بازداشتن مردم از بدی ها و از آنچه که دین از آنها منع کرده است. بنابراین مجالس امام حسین (ع) باید به گونه ای باشد که خود آن مجالس مصداق امر به معروف و نهی از منکر باشد. یعنی کسانی که وارد این مجالس می شوند دعوت بشوند به نیکی ها و خیرات و آنچه که خداوند به آن امر کرده است و به تعبیری نهی بشوند از آنچه که از آنها منع کرده است و اگر خدای ناکرده در این گونه مجالس مصداقی از منکر تحقق پیدا بکند و یا معروفی مورد غفلت قرار بگیرد مثلاً به نماز بی اعتنایی بشود و مقدسات دیگری مورد توجه قرار بگیرند، بدون شک این با آرمان امام حسین (ع) سازگار نیست.
در این گونه مجالس همه ی افرادی که شرکت می کنند چه برگزار کنندگان این مجالس و چه مردمی که به عنوان مخاطب و شنونده شرکت می کنند و چه گویندگان مسئولیت دارند. همه مسئول هستند که حافظ آرمان های امام حسین (ع) باشند هر یک به شکلی و به نحوی از انحاء و به تناسب موقعیت و جایگاه خودشان، گویندگانی که در این گونه مجالس معارف دینی به مردم عرضه می کنند باید آن مطالب به گونه ای باشد که دانایی و دانش مردم را نسبت به دین افزایش بدهد و در کنارش ایمان و باور آن ها را به حقائق دینی تقویت بکند، باور و ایمان حقائق دینی در اسلام مبتنی است بر ارزش ها و موازین عقلی، اسلام دین عقل، دین خرد، دین دانایی و معرفت و روشنایی است، نه دین جهل و خرافه و افسانه. بنابراین گوینده ای که آنجا سخن می گوید باید اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار می دهد اطلاعات درست و صحیح از اسلام باشد. اگر خدای ناکرده مطالب نادرستی از اسلام را بیان بکند و اطلاعات غلط در اختیار مردم قرار بدهد این خودش نوعی مصداق اشاعه منکر خواهد بود و به نحوی از انحاء خلاف آرمان امام حسین (ع) است.
اگر این جلسات به گونه ای باشد که با توسعه خرافه ها و مطالب باطل، ایمان مردم را متزلزل کند و نسل متفکر و خردمند ما را نسبت به این گونه مجالس کم اعتنا بکند، این با آرمان امام حسین (ع) و با ارزش های اسلامی ناسازگار است. مجالس امام حسین (ع) باید مجلس حقائق دین و مجلس معارف دین در کنار شور و عشق به امام حسین (ع) باشد. اگر ذاکری آنجا ذکر مصیبت می کند باید آنچه را که مستند است به مستندات تاریخی و متناسب است با شأن امام حسین (ع) برای مردم بیان کند، باید حقائق تاریخی و آن مصیبت هایی را که امام حسین (ع) و خاندان بزرگوار، فرزندان و یاران باوفای ایشان تحمل کردند را به زبان مناسب، که زیباترین زبان برای بیان این احساسات زبان شعر است برای مردم بیان کند. اما نباید مطالب نادرست تاریخی که سند درستی ندارند و یا حتی مطالبی که احیاناً با مفاهیم اسلامی ناسازگاری دارد به اسم معارف امام حسین (ع) یا به اسم عشق به امام حسین (ع) عرضه بشود. عشقی که در اسلام ارزشمند است، عشق مبتنی بر عقل و خرد است آن عشق سرخی که عقل سرخ را در واقع نورانی می کند معرفت و حقیقت دین را باید در واقع تجلی بخش باشد و آن را در قالب ایمان و باور برای مردم متجلی کند. نه اینکه ما مطالب خلاف دین، خلاف تاریخ، خلاف عقل را به مردم عرضه بکنیم، به اسم اینکه عشق به امام حسین یا ایمان به امام حسین (ع) را می خواهیم در جامعه توسعه بدهیم.
[1] واقدى، محمد بن عمر، مغازى تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، ترجمه، دامغانى، محمود مهدوى، ص 209 ، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، چاپ دوم، 1369ش.
[2] طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه، پاینده، ابو القاسم، ج 3، ص 1039 و 1040، چاپ پنجم، 1375 ش.
[3] یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح، تاریخ الیعقوبى، ترجمه، آیتى، محمد ابراهیم، ج 1، ص 427 و 428، انتشارات علمى و فرهنگى ، چاپ ششم ، 1371ش.
[4] واقدى، محمد بن سعد کاتب، ترجمه، مهدوى دامغانى، محمود، الطبقات الکبرى، ترجمه، ج 2، ص 188، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش؛ عز الدین على بن اثیر، ترجمه، حالت، ابو القاسم و خلیلى، عباس، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371ش.
[5] وسائل الشیعة، ج 2، ص 922.
[6] وسائل الشیعة، ج 10، ص 398.
[7] امالی صدوق، ص 142.
[8] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، بخش مربوط به اعمال ماه محرم.
[9] بحارالانوار، ج 24، ص 284.
[10] با استفاده از نمایه شماره 2302 (سایت: 2518) .
[11] نک: محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج 2، ص 458 ، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408 هجرى قمرى.
[12] نمایه مرتبط: حکم قمه زدن در زمان حاضر، سؤال 728 (سایت: 772) .