لطفا صبرکنید
18981
- اشتراک گذاری
آنچه از مجموع آموزه های دینی به دست می آید، این است که امید به رحمت خداوند و ترس از عذاب قیامت به عنوان دو ویژگی مهم و مکمل همدیگر هستند و بایستی در حد مساوی در بنده مؤمن وجود داشته باشند؛ یعنی انسان مؤمن باید با انجام واجبات و ترک محرمات الاهی امید به رحمت پروردگار داشته باشد که عاقبت او به خیر ختم گردد و نیز باید به همان اندازه از عذاب الاهی ترس داشته باشد؛ چراکه عدم خوف از عذاب الاهی باعث جرأت انسان در انجام معاصی می شود. خوف زیاد نیز باعث ناامیدی انسان می شود.
در واقع آیات و روایات، امید به رحمت پروردگار را در کنار ترس از عذاب الاهی قرار داده و این دو امر وجودی را به عنوان دو نور در دل انسان و دو بال برای پرواز او به سوی کمال معرفی می کنند؛ چرا که ترس از آخرت و امید به رحمت پروردگار انسان را به اطاعت و پرستش خداوند می خواند و درنتیجه باعث نجات او خواهد شد.
علمای علم اخلاق و عرفان مانند حضرت امام (ره) در مورد خوف و رجا با استفاده از آموزه های دینی این دو ویژگی را در انسان همواره مکمل همدیگر می دانند و می فرمایند که امید مستحسن آن است که انسان تمام اسبابی که در تصرف او است در طریق نیل به سعادت خود صرف کند و پس از آن امید وار باشد که خداوند متعال با عنایات خود اسبابی که در تحت اختیار او نیست را برای او فراهم کند و موانع را رفع کند تا به سعادت اخروی نائل گردد؛ یعنی اگر کسی زمین دل را از خارهای اخلاق فاسد و سنگ و شوره های معاصی پاک نمود و بذر اعمال و اطاعت و بندگی را در آن کاشت و به آب صافی ایمان خالص آبیاری کرد، پس از آن به امید فضل و رحمت خدا دل ببندد که عاقبت او به خیر و سعادت ختم گردد، امید و رجای چنین شخصی مستحسن است.(1) کما این که قرآن بر این مطلب دلالت می کند: « کسانى که ایمان آوردهاند و آنان که مهاجرت کردهاند و در راه خدا جهاد نمودهاند، به رحمت خدا امید مىدارند و خدا آمرزنده و مهربان است».(2)
خداوند متعال در این آیه امید به رحمت خودش را پس از ایمان و جهاد و تلاش کردن در راه خداوند متعال قرار داده است و این ترتیب، یعنی انسان مؤمن باید در انجام فرائض و ترک محرمات تلاش و کوشش خود را به کار ببرد سپس امید به رحمت پروردگار را نیز داشته باشد.
خوف مستحسن آن است که انسان بداند در مقابل خداوند متعال فقیر محض است و چیزی از خود ندارد و همه ممکنات محتاج و فقیر کسی هستند که او فیاض علی الا طلاق است. لذا انسان هر چه می خواهد باید از کسی بخواهد که او قدرت مطلق است و عاقبت همه به دست او ختم می شود و او سر چشمه همه خوبی ها است. (3)
چنان که قرآن گواه این مطلب است: « ... بگو همه از جانب خداوند است...». (4)
خوف و رجا باید در حد مساوی در بنده مؤمن وجود داشته باشد؛ یعنی انسان باید به اندازه ای از خدا و عذاب قبر و قیامت هراس داشته باشد که این ترس موجب ناامیدی او از رحمت پروردگار نشود. همچنین به اندازه ای به رحمت خدا امیدوار باشد که این امید باعث گستاخی او نشود، روایات معصومین (ع) نیز مؤید این مطلب اند:
1. امام صادق (ع) فرمودند: «از خداى عزوجل چنان بترس که اگر نیکى جن و انس را بیاورى ترا عذاب کند، و به خدا چنان امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را بیاورى به تو ترحم کند».(5)
2. امام على (ع) می فرماید: «بهترین اعمال، اعتدال بیم و امید است؛ یعنى میان خوف خود از عقوبت خدا و امید خود به رحمت خدا حالت اعتدال پدید آورى، از خدا به اندازه بترسى، و به رحمت و عفو او به اندازه امید بندى؛ نه بیش از حد بترسى که یأس از رحمت آورد، و نه بیش از اندازه امیدوار گردى که غرور و غفلت زاید»(6)
3. امام صادق (ع) فرمودند: «خوف (از عقوبت خدا) مراقب و نگهبان دل است (تا به غفلت و گناه نیفتد)، و رجا و امید (به رحمت خدا) واسطه و شفیع آدمى است، (تا مأیوس نگردد و از خدا نگریزد). هر کس خدا را بشناسد، هم از او ترس دارد هم به او امید. و این دو (خوف و رجا) دو بال ایمان است، که بنده واقع گرا با آنها به سوى رضوان خدایى پر مىگشاید؛ و دو چشم خرد او با آنها وعد و وعید خدایى را مىنگرد. ترس نشان نمایان دادگرى خدا و بازدارنده از کیفر او است. و امید فریاد بلند فضل و رحمت خدا است. رجا (امید به رحمت بىپایان الاهى) دل را زنده مىکند. و خوف (ترس از عقوبت خدایى) نفس (و امیال نفس) را مىمیراند».(7)
از مجموع مطالب فوق این گونه استفاده می شود که امید به رهایی از عذاب قیامت در پرتو انجام واجبات و ترک محرمات یکی از دو بال ایمان برای پرواز به سوی کمال مطلق است و این ویژگی (امید به رحمت خدا) در کنار خوف از عذاب الاهی بایستی به یک اندازه در انسان وجود داشته باشد؛ یعنی انسان باید به اندازه ای به رحمت الاهی امیدوار باشد که آن امید او را به معصیت پروردگار منتهی نکند و نور ترس نیز در وجود انسان به اندازه ای باشد که موجب ناامیدی او از رحمت حق تعالی نگردد.
1. امام خمینی، چهل حدیث، ص 229، چاپ شانزدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1376 ش.
2. بقره، 218.
3. امام خمینی، چهل حدیث، ص222.
4. نساء، 78.
5. کلینی، اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج 3، ص 109، چاپ اول، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران.
6. غررالحکم، ترجمه انصاری قمی، ج 1، ص 395، چاپ هشتم، تهران.
7. مصباح الشریعة، ترجمه مصطفوی، ص 398، چاپ اول، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران،1360 ش.