لطفا صبرکنید
بازدید
25406
25406
آخرین بروزرسانی:
1397/07/11
کد سایت
fa56982
کد بایگانی
69999
نمایه
علت گریه زیاد حضرت یعقوب در فراق یوسف(ع)
طبقه بندی موضوعی
صفات و زندگی پیامبران|یعقوب|یوسف
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
یعقوب(ع) با آنکه میدانست یوسف(ع) زنده است، چرا این همه بیتابی میکرد؟!
پرسش
چرا حضرت یعقوب(ع)، با آنکه میدانست فرزندش(یوسف) زنده است، باز بسیار بیقراری میکرد؟! آیا این درست بود که در فراق یوسف(ع) یا تنبیه برادرانش، از همه اقوام و دوستان، مخصوصاً خانوادهاش، بریده و به تنهایی در کلبهای از صبح تا شب ناله بزند و از شدت گریه چشمانش را از دست دهد؟ واقعاً چنین بیتابی در شأن یک پیامبر است؟ علاقه یعقوب به یوسف، هر چقدر هم که زیاد باشد، باز نمیتواند چنین حرکتی را توجیه کند. با اینکه یعقوب میدانست که یوسف زنده است و در نهایت به مقام نبوت میرسد.
پاسخ اجمالی
بیگمان حضرت یعقوب(ع) محبت فوق العادهای نسبت به حضرت یوسف(ع) داشت. از قرآن کریم استفاده میشود که، در اثر شدت غم و اندوه دوری یوسف و گریه زیاد، چشمان یعقوب نبی(ع) به گونهای سفید شد که بینایی خود را از دست داد.
حال این سؤال پیش میآید که آیا این عمل حضرت یعقوب(ع) بیصبری و بیتابی(جَزَع)[1] است یا نه؟
از دیدگاه قرآن، حضرت یعقوب هیچگونه بیصبری ننموده؛ زیرا بیصبری عبارت است از: ناسپاسی و اعتراض به اراده و مشیت الهی. قرآن کریم با دو تعبیر بهترین شکیبایی و صبر را به حضرت یعقوب نسبت داده است:
1. «[یعقوب] گفت: «[هواى] نفس شما، مسئله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر میکنم، صبرى زیبا [و خالى از ناسپاسی]! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند چرا که او دانا و حکیم است».[2]
2. در آیه 84 سوره یوسف، خداوند متعال حضرت یعقوب را «کظیم»؛ یعنی کسی که خشم خود را فرو میبرد، معرفی کرده است: «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ»؛ و از آنها روى برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو میبرد [و هرگز کفران نمیکرد].
گفتنی است؛ غم و اندوه و گریه حضرت یعقوب(ع) منافاتی با شأن نبوت ندارد، زیرا:
اوّلاً: این علاقه فوق العاده و مهر و محبت فراوان یعقوب(ع) به فرزندش یوسف(ع)، تنها رابطه عاطفی، فطری و طبیعی نبود، بلکه به لحاظ تقواى او و نیز به جهت این بود که یوسف(ع) به مقامى بس ارجمند نائل خواهد شد و از تعلیمات غیبى و الهامات باطنى بهرهمند میشود و هرگز محبت قلبى یعقوب(ع) به یوسف(ع) از نظر هوا و یا رابطه نسبى و نژادى نبوده است.[3]
ثانیاً: گریه در فراق فرزندی که در آینده از انبیا و اولیای الهی خواهد شد نه تنها مذموم نیست، بلکه امری پسندیده و سازنده است، چنانکه در روایتی آمده است؛ امام مجتبی(ع) به هنگام مرگ، گریه میکرد. سؤال شد ای فرزند رسول خدا! شما با آن مقام و منزلتی که در نزد خداوند و پیامبر دارید، چرا گریه میکنید؟ فرمود: «برای دو چیز، میگریم. به خاطر صحنه وحشتناک مواقف قیامت و برای جدایی از دوستان».[4]
میگویند؛ رسول اکرم(ص) از جبرئیل پرسید مزد و اجر یعقوب در مقابل این همه غم و اندوه چه قدر است؟ فرمود: «اجر صد شهید را خداوند به او داده است».[5]
همچنین از مواردی که میتواند گواه بر مطلب فوق باشد، گریه در فراق قطب عالم امکان، امام مهدی(عج) است که در دعای ندبه وارد شده است.
ثالثاً: بهطور طبیعی اگر انسان بداند که فرزندش مرده شاید اندوهش کمتر از زمانی خواهد بود که اطمینان به زنده بودن او داشته، اما از سرنوشتش خبری ندارد که آیا تحت شکنجه است؟ آیا در بیابانها گم شده و گرسنه و تشنه است؟ و ....
حال این سؤال پیش میآید که آیا این عمل حضرت یعقوب(ع) بیصبری و بیتابی(جَزَع)[1] است یا نه؟
از دیدگاه قرآن، حضرت یعقوب هیچگونه بیصبری ننموده؛ زیرا بیصبری عبارت است از: ناسپاسی و اعتراض به اراده و مشیت الهی. قرآن کریم با دو تعبیر بهترین شکیبایی و صبر را به حضرت یعقوب نسبت داده است:
1. «[یعقوب] گفت: «[هواى] نفس شما، مسئله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر میکنم، صبرى زیبا [و خالى از ناسپاسی]! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند چرا که او دانا و حکیم است».[2]
2. در آیه 84 سوره یوسف، خداوند متعال حضرت یعقوب را «کظیم»؛ یعنی کسی که خشم خود را فرو میبرد، معرفی کرده است: «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ»؛ و از آنها روى برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو میبرد [و هرگز کفران نمیکرد].
گفتنی است؛ غم و اندوه و گریه حضرت یعقوب(ع) منافاتی با شأن نبوت ندارد، زیرا:
اوّلاً: این علاقه فوق العاده و مهر و محبت فراوان یعقوب(ع) به فرزندش یوسف(ع)، تنها رابطه عاطفی، فطری و طبیعی نبود، بلکه به لحاظ تقواى او و نیز به جهت این بود که یوسف(ع) به مقامى بس ارجمند نائل خواهد شد و از تعلیمات غیبى و الهامات باطنى بهرهمند میشود و هرگز محبت قلبى یعقوب(ع) به یوسف(ع) از نظر هوا و یا رابطه نسبى و نژادى نبوده است.[3]
ثانیاً: گریه در فراق فرزندی که در آینده از انبیا و اولیای الهی خواهد شد نه تنها مذموم نیست، بلکه امری پسندیده و سازنده است، چنانکه در روایتی آمده است؛ امام مجتبی(ع) به هنگام مرگ، گریه میکرد. سؤال شد ای فرزند رسول خدا! شما با آن مقام و منزلتی که در نزد خداوند و پیامبر دارید، چرا گریه میکنید؟ فرمود: «برای دو چیز، میگریم. به خاطر صحنه وحشتناک مواقف قیامت و برای جدایی از دوستان».[4]
میگویند؛ رسول اکرم(ص) از جبرئیل پرسید مزد و اجر یعقوب در مقابل این همه غم و اندوه چه قدر است؟ فرمود: «اجر صد شهید را خداوند به او داده است».[5]
همچنین از مواردی که میتواند گواه بر مطلب فوق باشد، گریه در فراق قطب عالم امکان، امام مهدی(عج) است که در دعای ندبه وارد شده است.
ثالثاً: بهطور طبیعی اگر انسان بداند که فرزندش مرده شاید اندوهش کمتر از زمانی خواهد بود که اطمینان به زنده بودن او داشته، اما از سرنوشتش خبری ندارد که آیا تحت شکنجه است؟ آیا در بیابانها گم شده و گرسنه و تشنه است؟ و ....
[2]. یوسف، 83.
[3]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج 9، ص 22، تهران، کتابفروشى لطفی، چاپ اول، 1404ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 93، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 461، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 497، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
نظرات