لطفا صبرکنید
104304
- اشتراک گذاری
فلاسفه و عارفان عشق را به اقسام گوناگون تقسیم کردهاند، اما در یک تقسیمبندی کلی گفتهاند عشق بر دو قسم است:
- عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال او است.
- عشق مجازی، این عشق دامنهی وسیعی دارد که میتوان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هرگونه معشوقی غیر از ذات احدیت(خدای متعال) مجاز نام دارد.
در اینکه عشق حکمش چیست؟ آنچه در این زمینه میتوان گفت: این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب میشود. اما اگر از نوع حیوانی آنکه پایینترین نوع عشق است باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا همراه باشد و از حریم عفت خارج نشود، بدون اشکال است.
اینگونه عشقها به سرعت میآید و به سرعت میرود، قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلتکش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی از آن سود میبرد؛ یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختیهایی که بر روح عاشق وارد میشود. آثار نیک و سودمندی به بار میآورد.
عرفا در همین زمینه است که میگویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت میگردد و انسان میتواند از آن سود ببرد. علاوه بر این دارای آثار و فوایدی است؛ نظیر اینکه عشق به انسان نیرو و قدرت و چالاکی میبخشد، ترس را از وجود آدمی بیرون میکند و به انسان شجاعت و جسارت میبخشد. عشق، انسان بخیل را بخشنده میکند؛ عشق نفس را تکمیل میکند و استعدادهای حیرتانگیز باطنی را ظاهر میسازد؛ عشق تصفیهگر است و روح انسان را از ناخالصیها پاک میکند.
بنابراین، عشق اگر از نوع حقیقی باشد قطعاً پسندیده است و نوع مجازی آن اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، مورد نکوهش نیست.
واژۀی "عشق" در واژهنامههای عرفانی و فلسفی چنین تعریف شده است:
عشق، شوق مفرط و میل شدید به چیزی، به معنای فرط حب و دوستی، مشتق از "عشقه" است و آن گیاهی است که بر تنۀ هر درختی که پیچد، آنرا خشک سازد و خود به طراوت خویش باقی بماند. پس هر عشقی بر هر تنی که بر آید، جز محبوب را خشک کند و محو گرداند و آن تن را ضعیف سازد و روح و دل را منور گرداند.[1]
عشق و محبت مهمترین و یکی از عالیترین حالات انسان عارف و از مبانی و اصول بسیار مهم عرفانی به شمار میرود. از دیدگاه عرفان، عشق از مواهب الهی و از دادههای خداوندی است،[2] نه از دستآوردهای بشری، اگر چه مقدمات دستیابی به عشق میتواند تحصیلی باشد.
شیخ الرئیس، عشق را علت وجود همۀ موجودات برمیشمرد و معتقد است، عشق موهبتی است که اختصاص به انسان ندارد و همۀ موجودات به نحوی از آن برخوردارند.[3]
ملا صدرا، نیز عشق را حقیقتی ساری و جاری در کلیهی موجودات میداند و معتقد است که هیچ موجودی نیست که از پرتو عشق بیبهره باشد.[4]
عارفان و فیلسوفان عشق را به اقسام مختلفی تقسیم کردهاند، اما در مجموع و در یک تقسیمبندی کلی عشق را به دو نوع میدانند:
الف) عشق حقیقی: عشق حقیقی، که همان عشق به خدا و صفات و افعال او است. عشق ناب و حقیقی به خدا هنگامی عشق به آن اطلاق میشود که به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ نباشد، بلکه عشق به صرف تصور جمال و کمال در حضرت خداوندی باشد. کمال عشق به خدا این است که تمام دل به او تعلق گیرد و جان از تمایل به تمام آنچه غیر خدا است پاک شود.
ب) عشق مجازی: عشق مجازی دامنهی وسیعی دارد که میتوان گفت: عشق مجازی منحصراً عشق انسان به انسان نیست، بلکه عشق ورزیدن به هرگونه معشوقی غیر از ذات احدیت مجاز نام دارد. بنابراین، عشق مجازی تنوعی به انواع معشوق دارد. نظیر عشق انسان به مناظر طبیعی، عشق به زن و فرزند، به مال و سرمایه، زیبایی و جمال، شهرت و محبوبیت و... . پس عشق مجازی از انواع عشق انسانی است؛ یعنی عاشق همیشه انسان است، ولی معشوق در همه موارد لزوماً انسان نیست.
در اینجا به اختصار برخی از اقسام عشقهای مجازی را بیان میکنیم:
- عشق عقلی(عقلانی): عشق عقلی در اصطلاح فلاسفه، عشقی است که مبدأ آن توجه به ذات حق تعالی و مخصوص مقربان درگاه او است. عشق عقلی از سیر عقل کل در جوار نفس ناطقه در عالم ملکوت پدید میآید، از لوایح مشاهده جبروت. عشق عقلی، به کمال و حسن معنوی تعلق میگیرد(به اولیای حق و فضایل ایشان که متصل به عالم جبروت و فوق آن هستند). منشأ آن محبت به کمال مطلق و زیبایی صرف و تجلیات آن است که محل آن قلب و دل است، مربوط به اولیای حق و اهل معرفت و بیزوال است.[5]
- عشق روحانی: عشق روحانی، به مطلق زیبایی(اعم از صوری و ظاهری مربوط به دیدنی یا شنیدنیها و ... تعلق میگیرد و منشأ آن محبت به کمال و زیبایی است که توأم با لذت عقلانی است. در اینجا عاشق، معشوق را به جهت زیبایی و کمال او خواستار است، نه به جهت نفع خود. این نوع عشق نیز مربوط به خواص و افراد ویژه است.
- عشق طبیعی نفسانی: این عشق به زیبایی صورت و ظاهری محبوب(با قطع نظر از جهت شهوانی) و به جهت اعتدال و حسن تألیف و ترکیب زیبای آن تعلق میگیرد.
شیخ الرئیس میگوید: این عشق منحصر به انسان است و در حیوان یافت نمیشود، وی میگوید: میل نفس به زیباییهای ظاهری از جمله صورت نیکو، از دو جهت متفاوت قابل حصول است. یک: به نحو حیوانی. دو: به نحو عقلانی. شیخ الرئیس در عشق طبیعی عقلانی(نفسانی) میگوید: عاشق معشوق را به جهت صورت نیکو تنها به اعتبار عقلی به جهت موزون بودن و اعتدال نظام آن دوست میدارد، و این نحو عشق که خالی از شائبهی حیوانیت است، وسیلهای برای رفعت و ترقی و زیادی درجه شمرده میشود.[6] منشأ این نوع عشق فطرت زیبایی دوستی انسان است و مربوط به قوهی درک زیبایی نفس انسان و عاطفه است. در این نوع عشق، زیبایی ظاهری معشوق، مطلوب عاشق است.
نراقی در معراج السعادة میگوید: عشق و محبت حاصل نشود، مگر به سببی از اسباب و نظر به اینکه از برای آن [عشق و محبت] سببهای بسیار و مختلف است، پس عشق و محبت نیز به اقسام مختلف تقسم میشود: از نظر وی، یکی از اقسام محبت، محبت به صورتهای جملیه است. وی میگوید: تصور نشود که دوستی صورتهای جمیله فقط برای لذات جنسی قابل تصور است، بلکه ادراک نفس جمال و زیبایی به جهت ذات آن و بدون در نظر گرفتن مسائلی دیگر، لذتی است روحانی که به خودی خود محبوب است. و از این جهت است که انسان محبت به سبزه و آب روان دارد، نه به جهت اینکه سبزه را بخورد و آب را بیاشامد، یا به غیر از مجرد دیدن و تماشا حظ و بهرهای دیگر ببرد. وی میگوید: پیامبر(ص) هنگام دیدن آب و سبزه شکفتگی و نشاط به آنحضرت دست میداد. و هر طبع مستقیم و قلب سلیم از تماشای گل و غنچه و لاله و شکوفه و ... لذت میبرد و آنها را دوست دارد، بلکه بسا غمهای خود را به آن تسلی میدهد.[7]
- عشق طبیعی حیوانی: عشق حیوانی(وضیع) در مقابل عشق عفیف است که غرض عمدهی آن اطفای شهوت حیوانی است.[8] شیخ الرئیس درباره این نوع عشق میگوید: در این عشق که صورت نیکو را به جهت لذت حیوانی [جنسی] دوست داشته باشند، این عشق مضر به نفس ناطقه است؛ چرا که اقتضای نفس ناطقه پرداختن به کلیات است و شأن کلیات نیز ابدیت و فراگیری است؛ لذا چنین عشقی مستحق لوم و ملامت است.[9]
استاد مطهری نیز در مورد چنین عشقی میگوید: اینگونه عشقها به سرعت میآید و به سرعت میرود قابل اعتماد و توصیه نیست. فضیلتکش است. تنها با کمک عفاف، تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود میبرد؛[10] یعنی در زمینۀ فراق و دست نارسی از یک طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر، سوز و گدازها، فشارها و سختیهایی که بر روح عاشق وارد میشود. آثار نیک و سودمندی به بار میآورد.
در همین زمینه است که عرفا میگویند: عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی؛ یعنی عشق به ذات احدیت میگردد.[11]
عشق حیوانی، به انواع متلذات و اسباب لذت؛ نظیر مأکولات و منکوحات تعلق میگیرد. منشأ آن غرایز و میلهای حیوانی است و مربوط به نفس اماره انسان است. در این عشق، عاشق معشوق را به جهت لذت و نفع خود میخواهد. در اینکه آیا این نوع از عشق حکمش چیست؟ فلاسفه در این مسئله اختلاف دارند که آیا این نوع عشق خوب و ممدوح است، یا زشت و ناپسند؟ چنانکه بعضی آنرا مذمت کرده و بعضی خوب دانستند.
ملا صدرا میگوید: این نوع عشق که نتیجهی آن لذت بردن از زیبا رویان، و محبت مفرط نسبت به آنان است، در اکثر امم موجود است و از اوضاع الهی است که تابع مصالح و حکم خاصی است؛ و از این جهت نیکو و ممدوح است. این عشقها اکثر منشأ صنایع ظریفه است. وی میگوید: عشق به زیبا رویان منشأ نکاح و زواج و بالاخره بقای نوع است.
بنابراین، عشق طبیعی حیوانی که پایینترین درجهی عشق است و غرض عمدهی آن اطفای شهوت حیوانی است، اگر چه از سوی برخی از عارفان و فیلسوفان ملامت شده است، اما اگر همراه با عفاف و تقوا باشد، انسان میتواند از آن سود برد، و اگر از حد شرعی تجاوز نکند میتواند سودمند باشد؛ چرا که به گفتهی ملا صدرا، منشأ نکاح و بقای نوع بشر و تولید نسل میشود.
ملا صدرا، میگوید: عشق یا حقیقی است و یا مجازی، عشق حقیقی محبت الله و صفات و افعال او است و عشق مجازی هم یا نفسانی است و یا حیوانی.
وی معتقد است، تمام موجودات عالم به عشق حقیقی عاشق حقاند و مشتاق لقای اویند و خداوند متعال در جبلت تمام موجودات عالم عشق خاصی را مرکوز کرده است.[12]
آثار عمومی عشق
البته عشق حقیقی آثار برکات بسیار عالی و شکوفی دارد که با آثار و فواید عشقهای مجازی بسیار متفاوت است، اما برخی از آثار و ویژگیها میان انواع عشق مشترک است؛ یعنی عشق، صرف نظر از اینکه از چه نوع باشد، حقیقی یا مجازی و مجازی هم چه مجازی نفسانی و چه مجازی حیوانی، و قطع نظر از اینکه معشوق چه و که باشد، یک دسته آثار و نتایجی دارد که میان همه انواع مذکور مشترک است. نظیر:
- ستاندن خودبینی و خود خواهی و غرور از انسان عاشق،
- تولید نیرو، قدرت و چالاکی،
- غفلت از عیوب معشوق و زیبا جلوه دادن آنها،
- ستاندن ترس از وجود عاشق و شجاعت و جسارت بخشیدن به او،
- ایجاد نیروی سخاوت و بخشندگی در انسان بخیل،
- تکمیل نفس و بروز استعدادهای حیرتانگیز باطنی و درونی به وسیله عشق،
بنابر این، و با توجه به آنچه را که بیان شد، از مجموع سخنان عارفان و فیلسوفان در مسئلهی عشق به دست میآید، این است که عشق اگر از نوع حقیقی و برخی از انواع مجازی آن؛ مانند عشق عقلانی و عشق روحانی باشد، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چه بسا از کمالات محسوب میشود. اما اگر از نوع حیوانی آن، که پایینترین نوع عشق است، باشد، این نوع عشق هم اگر با عفاف و تقوا باشد و از حریم عفت خارج نشود بدون اشکال است.
[1]. تهانوی، محمد اعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1012، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، واژهی «عشق»؛ همو، فرهنگ علوم عقلی، ص 357.
[2]. عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، ص 328.
[3]. ابن سینا، الرسائل، ص 375.
[4]. صدر المتألهین، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج 7، ص 149، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.
[5]. رحمییان، سعید، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 152.
[6]. ابن سینا، رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص 139 و 140.
[7]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 713، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش.
[8] سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم عقلی، ص 139 و 140.
[9]. رساله عشق، نقل از، حب و مقام محبت در حکمت و عرفان نظری، ص140 و 141.
[10]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، ص 251، تهران، صدرا.
[11]. همان.
[12] سجادی، سید جعفر، مصطلحات فلسفی صدر الدین شیرازی، ص 153 – 155، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ دوم، 1360ش.