لطفا صبرکنید
2987
- اشتراک گذاری
غیاثالدین، ابو حفص،[1] ابوالفتح عمر بن ابراهیم، فارسی،[2] نیشابوری[3] معروف به خیام[4] از دانشمندان مسلمان قرن پنجم و ششم است.
اطلاعات زیادی از زندگی وی در دست نیست و تاریخ تولد خیام نیز معلوم نیست؛ اما آنچه که معلوم است وی در نیشابور به دنیا آمد.[5] مدتی در اصفهان زندگی کرد؛[6] سپس بعد از مدتی به نیشابور بازگشت.[7]
خیام فیلسوف[8] و حکیم[9] بود و توانست به لغت و فقه و تاریخ تسلط یابد و در علوم طبیعی آثاری از خود به جای بگذارد.[10] در اسلام او تردیدی نیست و از این رو نام او در کتابهایی درج شده که در ارتباط با زندگینامه حکیمان مسلمان نگاشته شده است.
در سال 467 هجری نظام الملک و سلطان ملکشاه، گروهى از بزرگان منجمان را گرد آورد و آنان روز اول حمل (فروردین) را نوروز مقرر کردند. پیش از آن، تاریخ نوروز، هنگام حلول خورشید در نیمهی حوت در (اسفند ماه) بود و آنچه سلطان انجام داد، مبدأ تقویمها شد. همچنین در این سال، رصدخانه براى سلطان ملکشاه احداث گردید و گروهى از بزرگان منجمان؛ مانند: عمر بن ابراهیم خیام و ابو مظفر اسفزارى و میمون بن نجیب واسطى در این امر مشارکت داشتند.[11]
آثار
- رسالهاى در جبر و مقابله.
- رسالة فى شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس
- زیج ملکشاهى که خیام یکى از مؤلفان آن بود.
- مختصرى در طبیعیات.
- رسالهاى در وجود که به زبان فارسى است.
- رساله در کون و تکلیف.
- رسالة فى الاحتیال، معرفة مقدارى الذهب و الفضة فى جسم مرکب منهما.
- رسالة مسمى بلوازم الامکنة، که درباره فصول و علت اختلاف هواى شهرها و اقالیم است.
- رباعیات عمر خیامى، که البته به شیوه و سبک او رباعیات فراوانى سروده شد و بسیارى از آنها را به خیام نسبت دادند در حالى که در واقع از او نیست.[12]
- الکون و التکلیف.[13]
وفات
وی در سال 515،[14] 517 و یا 525 هجری از دنیا رفت[15] و قبر او در شهر نیشابور و در منطقهای است که اکنون کنار امامزاده معروف به محمد محروق قرار دارد.
[1]. زمانى قمشهاى، على، هیئت و نجوم اسلامى، ج 3، ص 304 – 305، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1387ش.
[2]. محبى، محمد امین بن فضل الله، نفحة الریحانة و رشحة طلاء الحانة( دار الثقافة العربیة)، محقق، حلو، عبد الفتاح محمد، ج 5، ص 390، بیجا، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اول، 1387ق.
[3]. آقابزرگ تهرانى، محمد محسن، طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 210، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1430ق.
[4]. نفحة الریحانة و رشحة طلاء الحانة(دار الثقافة العربیة)، ج 5، ص 390.
[5]. بیهقى، على بن زید، تاریخ حکماء الاسلام، محقق، کرد على، محمد، ص 119، دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول، 1365ق.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. هیئت و نجوم اسلامى، ج 3، ص 304.
[10]. تاریخ حکماء الاسلام، ص 119.
[11]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 10، ص 98، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[12]. هیئت و نجوم اسلامى، ج 3، ص 304 – 305.
[13]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 18، ص 187، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[14]. شهرزورى، محمد بن محمود، تاریخ الحکماء قبل ظهور الإسلام و بعده نزهة الأرواح و روضة الأفراح، محقق، ابو شویرب، عبد الکریم، ص 415، پاریس، دار بیبلیون، چاپ اول، بیتا.
[15]. طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 210.