
لطفا صبرکنید
1
- اشتراک گذاری
ابتدا باید گفت این موضوع، گزارشی قرآنی نیست که ملتزم به پذیرش آن باشیم، و نیز ائمه شیعه(ع) در روایات خود چنین ماجرایی را نقل و تأیید نکردهاند که پیامبر اسلام(ص) به جبران خریداری چاه رومه(بئر رومه)، ضمانتی دائمی برای بهشتی شدن عثمان به او داده باشد.
با این وجود اما در منابع روایی و تاریخی اهلسنت، چنین ماجرایی با تفاوتهایی در نقل وجود دارد که اشاره مختصری به آن خواهیم داشت:
عثمان در حضور برخی صحابه؛ مانند امام علی(ع)، طلحه و زبیر از آنان پرسید: شما را به خدا قسم میدهم آیا خبر دارید که پیامبر فرمود: هرکسی که چاه رومه را خریداری کند، خداوند او را خواهد بخشید و من بودم که آنرا خریدم و سپس نزد پیامبر آمدم و او فرمود آنرا در اختیار مسلمانان قرار بده تا خدا پاداشش را به تو عطا کند؟! صحابه نیز این موضوع را تأیید کردند.[1]
برخی با استناد به این گزارش که در چندین منبع ذکر شده و در برخی بشارت به بهشت وجود دارد،[2] مدعی شدهاند که عثمان به یقین بهشتی است.
همانگونه که در ابتدا گفته شد، شیعیان در اصل این گزارش تردید داشته و ضمانت قطعی بهشت برای عثمان را نمیپذیرند. علاوه بر آن، این گزارش به دلایلی بر اساس مبانی اهلسنت هم روایت قطعی نیست؛ بلکه ضعیف است:
- نقلهای متفاوت: این روایت با متنهای متفاوتی نقل شده است که اعتماد به آنها را سلب میکند. به عنوان نمونه بر اساس برخی نقلها، پیامبر(ص) تنها فرمود خداوند گناهان آن خریدار را خواهد بخشید «غفر الله له»[3] که ممکن است این سخن، تنها ناظر به بخشش گناهان گذشته باشد.
همچنین در برخی نقلها «له منها فی الجنة»،[4] و در برخی دیگر «فله مثلها من الجنه»[5] آمده، و در نقل دیگر تنها به مطلق پاداش، نه پاداش به بهشت اشاره شده است.[6]
نقلهایی هم وجود دارد که تنها به خرید آن چاه توسط عثمان پس از درخواست پیامبر(ص) اشاره کرده و اشاره به هیچ پاداشی نمیکند.[7]
گذشته از این، تنها سه کتاب از صحاح سته به نقل این روایت پرداخته و تنها در یکی از آنها از وعده بهشت نام برده شده است. و بسیاری از دیگر منابع دست اول اهلسنت نیز به نقل آن نپرداختهاند.
توضیح آنکه در سنن نسائی،[8] مسند بزار،[9] صحیح ابن خزیمه[10] و صحیح ابن حبان[11] لفظ «غفر الله له» آمده است. در روایتی دیگر از سنن نسائی[12] و نیز در سنن ترمذی «بخیر له منها فی الجنه»[13] آمده است. و در مسند احمد عبارت «اجرها لک» (پاداشش نصیبت میشود) وارد شده است.[14] در بین صحاح سته، تنها صحیح بخاری جمله «فله الجنة» وجود دارد.[15] و جالب آنکه صحیح مسلم، سنن ابیداود و سنن ابنماجه اشارهای به این روایت نکردهاند.
- خلل در متن: با اینکه در بیشتر نقلها سخن از خریدن چاه رومه از شخصی یهودی است؛ اما نقلهایی نیز وجود دارد که به «حفر» و کندن چاه اشاره میکند و نه خریدن آن.[16]
- ضعف سند: بشارت به بهشت را تنها دو راوی نقل کردهاند که در اعتبار و نقل آنها نیز تردیدهایی شده است:
الف) ابوعبدالرحمن سلمی: با اینکه در سند روایت ادعا شده است که او این ماجرا را از عثمان شنیده؛ اما ابن سعد در الطبقات به نقل از حجاج بن محمد میگوید که ابوعبدالرحمن آنرا از خود عثمان نشنیده است.[17] این سخن، بدان معنا است که سند حدیث مقطوعه بوده و اعتبار آن کمتر است. از سوی دیگر، خطیب بغدادی از محمد بن یوسف قطان نیشابوری نقل کرده است که این راوی ثقه نبوده و قابل اعتماد نیست.[18] او فردی دمدمی مزاج و در برههای از زمان از طرفداران افراطی عثمان بود[19] که احتمال جعل روایت از سوی او را بیشتر میکند. جالب آنکه ابوعبدالرحمن قبل از این عقیده افراطی، در جنگ صفین در سپاه امام علی(ع) قرار داشت![20]
ب) ثمامة بن حزن: در سند روایت نقل شده از ثمامة بن حزن، شخصی به نام سعید بن ایاس جریری(ابو مسعود) قرار دارد که برخی بزرگان اهلسنت، مانند یحیی بن قطان او را تضعیف کردهاند.[21] از اینرو این روایت نه تنها روایت صحیح؛ بلکه روایت حسن هم نیست.[22] (روایت حسن، حدیثی است که راویان -حتی اگر مورد قبول باشند، اما- دارای اتقان و قدرت حفظ کافی نباشند و یا آنکه متن حدیث با الفاظ متفاوتی ذکر شده باشد).[23]
- عدم صراحت در بشارت: صرف نظر از ضعفهای سندی و متنی این حدیث، دقت در روایت نشان میدهد که هیچگاه پیامبر(ص) به صورت مستقیم و صریح، وعده بهشت به عثمان نداد؛ بلکه به صورت عام (و شبیه به عقد جعاله) اعلام فرمود که هر شخصی این کار خیر را انجام دهد، بهشت نصیبش میشود. و طبیعی است که این مژده تنها شامل افرادی شود که دارای معیارهای لازم باشند، و گرنه اینگونه نبود که حتی اگر فردی از خود یهودیان -بعد از شنیدن این مژده- چاه را خریده و در اختیار مسلمانان قرار میداد، در شمار بهشتیان قرار میگرفت!
در پایان گفتنی است که در برخی منابع کهن شیعی -که البته چندان مورد اعتماد دانشمندان رجال شیعه نیست- گزارشی وجود دارد که اصل چنین ضمانتی را پذیرفته؛ اما در ادامه ادعا میشود که این ضمانت بعد از ازدواج عثمان با رقیه پس گرفته شد.[24]
[1]. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه لابن شبه، تحقیق، فهیم محمد شلتوت، ج 1، ص 152، جده، حبیب محمود احمد، 1399ق.
[2]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق، مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1021، دمشق، دار ابنکثیر، چاپ پانزدهم، 1414ق.
[3]. نسائی، سنن نسائی، تصحیح، حسن مسعودی، ج 6، ص 46، قاهره، المکتبة التجاریة الکبری، چاپ اول، 1348ق؛ ابن ابی شیبه، عبدالله بن محمد، مصنف ابن ابی شیبه، تحقیق، سعد بن ناصر شثری، ج 18، ص 37، ریاض، دار کنور إشبیلیا، چاپ اول، 1436ق؛ احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، تحقیق، وصی الله محمد علی، ج 1، ص 506، بیروت، مؤسسه رسالت، چاپ اول، 1403ق.
[4]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، ج 5، ص 627، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[5]. ابن شبه، عمر، تاریخ المدینه، تحقیق، فهیم محمد شلتوت، ج 1، ص 154، جده، سید حبیب محمود احمد، 1399ق.
[6]. احمد بن حنبل، مسند احمد، تحقیق، شعیب ارنؤوط و دیگران، ج 1، ص 535، بیروت، مؤسسه رسالت، چاپ اول، 1421ق.
[7]. بزار، احمد بن عمرو، مسند البزار، تحقیق، محفوظ الرحمن و دیگران، ج 2، ص 42، مدینه منوره، مکتبة العلوم و الحکم، چاپ اول، 1988-2009م.
[8]. سنن نسائی، ج 6، ص 46.
[9]. مسند البزار، ج 2، 45.
[10]. ابن خزیمه، محمد بن اسحاق، صحیح ابن خزیمه، تحقیق، محمد مصطفی الاعظمی، ج 4، ص 119، بیروت، المکتب الاسلامی، بیتا.
[11]. ابن حبان، محمد، صحیح ابن حبان، تحقیق، محمد علی سونمز، ج 4، ص 186، بیروت، دار ابن حزم، چاپ اول، 1433ق.
[12]. سنن نسائی، ج 6، ص 235.
[13]. سنن ترمذی، ج 5، ص 627.
[14]. مسند احمد، ج 1، ص 535.
[15]. صحیح بخاری، ج 3، ص 1021.
[16]. همان.
[17]. ابن سعد، محمد بن سعد زهری، الطبقات الکبری، تحقیق، علی محمد عمر، ج 8، ص 291، قاهره، مکتبة الخانجی، چاپ اول، 1421ق.
[18]. ابن عبدالله الهادی، محمد بن احمد، طبقات علماء الحدیث، تحقیق، اکرم بوشی، ج 3، ص 244، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1417ق.
[19]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 172، حیدرآباد دکن، مطبعة دائرةالمعارف النظامیه، چاپ اول، 1325ق.
[20]. همان، ج 5، ص 184.
[21]. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، تحقیق، علی محمد البجاوی، ج 2، ص 127، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، 1382ق.
[22]. سنن ترمذی، ج 5، ص 627.
[23]. ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، مقدمة ابن صلاح(معرفة انواع الحدیث)، تحقیق، نورالدین عتر، ص 31، سوریه، دارالفکر، 1406ق.
[24]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 40-39، بیروت، البلاغ، 1419ق.