جستجوی پیشرفته
بازدید
26448
آخرین بروزرسانی: 1400/02/06
خلاصه پرسش
فرق رهبانیت مسیحی و زهد اسلامی چیست؟
پرسش
پیرامون رهبانیت در اسلام و مسیحیت توضیحاتی ارائه نمائید؟
پاسخ اجمالی

رهبانیت در اصطلاح به معنای کناره‌گیری از مردم است. از آموزه‌های مسیحیت تحریف شده، رهبانیت است که مفاسد زیادی را به دنبال دارد. در اسلام رهبانیت به شدت محکوم گردید و پیامبر اکرم(ص) فرمود: رهبانیت در اسلام وجود ندارد.

در فرهنگ اسلامی به زهد سفارش شده و یکى از کمالات اخلاقى انسان تلقی گردیده است.

زهد دو جنبه‌ی روانى(عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن)، و عملى(چشم پوشیدن از برخى مواهب) دارد.

زهد اسلامی به معنای زندگی ساده و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است و هیچ ارتباطی به مسئله‌ی رهبانیت ندارد.

پاسخ تفصیلی

رهبانیت

«رهبانیت» در لغت از ماده‌ی «رهب» به معنای خوف و ترس آمیخته با پرهیز و اضطراب است.[1] و مراد از آن خوف و ترس از خدا است. و در اصطلاح به معنای کناره‌گیری از مردم و گوشه‌گزینی، است[2] که انواعی دارد:

  1. گوشه‌گیری کامل و همیشگی،
  2. گوشه‌گیری ناقص و مقطعی،

گوشه‌گیری، قسم اول جایز نیست؛ اما کناره‌گیری از مردم در زمان‌های محدود به منظور مناجات و بندگی ذات حق تعالی، اشکالی ندارد.

هر پیامبر و وصی پیامبری مدت کمی از عمر خود را دور از مردم به سر برده[3] و به نماز و راز و نیاز و فکر و ذکر پرداخته‌اند.[4]

منظور ما در این‌جا رهبانیت از نوع اول است که در جوامع مسیحی و کلیسایی رایج است. تاریخ برجای مانده از مسیحیت نشان می‌دهد که رهبانیت به صورت فعلى در قرون اول مسیحیت وجود نداشت، و پیدایش آن بعد از قرن سوم میلادى، هنگام ظهور امپراطورى رومى به نام "دیسیوس" و مبارزه شدید او با پیروان مسیح(ع) بود. آنها بر اثر شکست از این امپراطور(خونخوار) به کوه‌‏ها و بیابان‌ها پناه بردند".[5]

"ویل دورانت" مسیحى می‌گوید: پیوستن "راهبه‌‏ها" (زنان تارک دنیا) به "راهبان" از قرن چهارم میلادى شروع شد و روز به روز کار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم میلادى به اوج خود رسید".[6]

قرآن کریم نیز در این زمینه می‌فرماید: "... رهبانیّتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نکرده بودیم‏ ...".[7] به همین دلیل، اسلام به شدت آن‌را محکوم کرده است.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: "رهبانیت در اسلام نیست".[8]

از جمله بدعت‌هاى مسیحیان در زمینه‌ی رهبانیت، "تحریم ازدواج" براى مردان و زنان تارک دنیا و "انزواى اجتماعى" و پشت‌‏پا زدن به وظایف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعه‌‏ها و دیرهاى دور افتاده براى عبادت و زندگى در محیطى دور از اجتماع بود که در پی آن مفاسد زیادى در دیرها و مراکز زندگى رهبان‌ها به وجود آمد.

در دائرة المعارف قرن بیستم می‌خوانیم: "بعضى از رهبان‌ها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شیطانی می‌دانستند که حاضر نبودند حیوان ماده‌‏اى را به خانه ببرند! مبادا روح شیطانى آن به روحانیت آنها صدمه بزند"! اما با این‌حال تاریخ فجایع زیادى را از دیرها به خاطر دارد، تا آن‌جا که به گفته‌ی ویل دورانت "پاپ انیوسان" سوم یکى از دیرها را به عنوان فاحشه‌خانه توصیف کرد! و برخی از دیرها مرکزى براى اجتماع شکم‌پرستان و دنیاطلبان و خوش‌گذران‌ها شده بود تا آن‌جا که بهترین شراب‌ها در دیرها پیدا می‌‏شد.[9]

درست است که زنان و مردان تارک دنیا(راهب‌ها و راهبه‌‏ها) خدمات مثبتى نیز انجام می‌‏دادند، از جمله پرستارى بیماران صعب العلاج و خطرناک، مانند جذامیان، و تبلیغ در نقاط بسیار دوردست و در میان اقوام وحشى و مانند این‌ها، همچنین اجرای برنامه‌‏هاى مطالعاتى و تحقیقاتى، ولى در مجموع مفاسد آن به مراتب برترى داشت.

رهبانیت رایج در بین مسیحییان خلاف فطرت انسانی است و بدیهی است که مفاسد زیادی را در پی داشته باشد. در ذیل به گوشه‌ای از این مفاسد اشاره می‌شود:

  1. با روح مدنی بودن آدمی می‌جنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقب‌گرد می‌کشاند.
  2. منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عُجب و خودبینی و مانند آن می‌شود.
  3. ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است، نه فقط کمالی نمی‌آفریند، بلکه موجب پیدایش عقده‌ها و بیماری‌های روانی می‌گردد.

امام علی(ع) درباره‌ی راهبان در ذیل آیه‌ی: «بگو به شما خبر دهم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟ آنها هستند که تلاش‌هایشان در زندگی دنیا کم شده با این‌حال گمان می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند».[10] فرمود: «یکی از مصادیق بارز آنها رهبان‌ها هستند که خود را در ارتفاعات کوه‌ها و بیابان‌ها محبوس داشته و گمان می‌کردند کار خوبی انجام می‌دهند».[11]

بنابر این، رهبانیت رایج بین مسیحیان از نظر اسلام مردود است، ولی اسلام برای رشد و تعالی انسان‌ها زهد اسلامی را ارائه و تأیید نموده است.

زهد

 (زهـد) در لغـت یـعـنـى نداشتن حرص و رغبت به چیزى،[12]و در اصطلاح عبارت است از: عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن و چشم پوشیدن از برخى مواهب براى تأمین مصالح فردى و عمومى بالاتر. زهد در متون دینی یکى از کمالات اخلاقى انسان شمرده شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: "اگر می‌خواهى خداوند تو را دوست بدارد، در دنیا زاهد باش".[13] امام على(ع) نیز فرمود: "زهد، اصل و ریشه‌ی دین است".[14]

بنابر این، زهد اسلامی از بالاترین مقامات براى انسان آرمان‌خواه و هدف‌دار است که بر سه رکن از ارکان جهان‏‌بینى اسلامى استوار است:

  1. بهره‌‏گیری‌هاى مادى از جهان و تمتعات طبیعى، به تنهایی عامل تأمین‌کننده خوشى، بهجت‏ و سعادت انسان نیست.
  2. سعادت فرد از سعادت جامعه جدا نیست. انسان از آن جهت که انسان است، یک سلسله وابستگی‌ها و احساس مسئولیت‌هاى انسانى درباره‌ی کل جامعه دارد.
  3. روح در مقابل بدن اصالت دارد و منبع مستقلى است‏ براى لذت و آلام و به نوبه‌ی خود، بلکه بیش از بدن نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است.

با توجه به این سه اصل است که روشن می‌گردد چگونه اسلام رهبانیت را طرد می‌‏کند؛ اما زهدگرایى را در عین جامعه‌‏گرایى و در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى می‌پذیرد.[15]

زهد اسلامی دو جنبه دارد: جنبه روانى و جنبه عملى.

بـعـد روانـى زهـد، عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن است. بعد عملى زهد عبارت است از: چشم پوشیدن از برخى مواهب و لذت‌ها براى تأمین مصالح فردى و عمومى.

زهدى که در حالات روحى انسان، متجلّى می‌شود، از عال‌یترین صفات مؤمنان است که در هـمـه حـال و بـراى هـمه کس، مطلوب است. زهد به این معنا، آزاد شدن انسان از اسارت تمایلات نـفـسـانـى و مـظـاهـر دنـیـوى اسـت. رسـیـدن بـه درجـات عـالى کمال براى انسان ممکن نیست، مگر با راسخ شدن چنین روحیه‌اى در او که جاذبه‌هاى مادى او را اسیر نکرده و جهت نبخشد.

از دیدگاه روایات،[16] زهد مورد نظر اسلام، در آیه‌ی زیر خلاصه می‌شود:

«تا آن‌که بر آنچه از دست شما رفته است، تأسّف نخورید و بدانچه به دست شما رسیده است، شاد نشوید».[17]

بـنـابـراین، زهد به معناى برخوردار نشدن از دنیا نیست، بلکه برخوردارى از دنیا و نعمت‌هاى الهى است به طریقى که موجب غفلت انسان نگردد. چنان‌که امام صادق‌(ع) می‌فرماید: زهـد در دنیا ضایع کردن مال و حرام نمودن حلال نیست، بلکه زهد در دنیا به این است که اعتماد تـو نـسـبـت به آنچه در دست تو است، بیشتر نباشد از اعتمادت نسبت به آنچه در دست خداوند(عز و جل) است.[18]

استاد شهید مطهری در بیان تفاوت‌های زاهد و راهب می‌فرماید: «زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت‌‏گرایى دورى می‌‏جویند، ولى راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیت‌هاى اجتماعى می‌‏گریزد و آنها را جزء امور پست و مادى دنیایى می‌‏شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می‌‏برد، اما زاهد به جامعه و ملاک‌هاى آن و ایده‏‌هاى آن و مسئولیت‌ها و تعهدهاى آن رو می‌‏آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد آخرت‌‏گراى جامعه‏‌گرا است و راهب آخرت‌‏گراى جامعه‏‌گریز. در لذت‌‏گریزى نیز این دو در یک حد نیستند؛ راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر می‌‏کند؛ اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخوردارى از همسر و فرزند را جزء وظیفه می‌‏شمارد. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند؛ اما دنیایى که زاهد آن‌را رها می‌کند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولى دنیایى که راهب آن‌را ترک می‌‏کند، کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعى است. این است که زهد زاهد بر خلاف رهبانیت راهب در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى است، و نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعى و جامعه‏‌گرایى منافات ندارد، بلکه وسیله‌ی بسیار مناسبى‏ براى خوب از عهده‌ی مسئولیت‌ها برآمدن است».[19]

متأسفانه برداشت‌‏هاى ناروا از منابع دینى و یا نادیده گرفتن سنت و سیره‏‌ی حضرات معصومین(ع)، نحله‌‏هاى گوناگونى را پرورانده است که جمعى در مسیر افراط و گروهى در وادى تفریط، چهره‌ی زیباى زهد و ساده‌زیستى را مشوش ساخته‏‌اند، به گونه‏‌اى که گاهى با شنیدن واژه‌ی زهد، انزوا، تنهایى، دورى از مردم و تمدن و پیشرفت و ترقى، و دعا و عبادت در گوشه‌‏اى آرام و فارغ از مشغله‌‏هاى زندگى در ذهن انسان تداعى می‌‏گردد، در حالی که این معنا واژگونه ساختن حقیقتى ارزشى و آلوده ساختن مفهومى ملکوتى است.[20]


[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‏، ص 366، واژ‌ی "رهب"، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1412ق.

[2]. نک: التعریفات، سید شریف علی بن محمد جرجانی، باب غین؛ اصطلاحات الصوفیه، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، باب خاء؛ تفسیر المیزان، ج 19، ص 173.

[3]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 569.

[4]. اقتباس از سؤال «گوشه‌گیری و رهبانیت»، 934.

[5]. دائرة المعارف قرن بیستم، ماده "رهب". مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 387، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.

[6]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 13، ص 443، به نقل از تفسیر نمونه، ج 23، ص 388.

[7]. حدید، 27، «رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ».

[8]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف،‏ ج 2، ص 193، ح 701، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ دوم، 1385ق: و عن رسول الله ص أنه نهى عن الترهب قال لا رهبانیة فی الإسلام تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم و نهى عن التبتل و نهى النساء أن یتبتلن و یقطعن أنفسهن من الأزواج - ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، ج ‏2، ص 76، ماده‌ی رهب، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.

[9]. تفسیر نمونه، ج‏23، ص 390 به نقل از تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد 13 صفحه 443.

[10]. «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا». کهف، 103، 104.

[11]. «هم الرهبان الذین حبسوا انفسهم فی السواری». متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 2، ص 458، حدیث 4496، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.

[12]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین،‏ ج ‏3، ص 197، ماده «زهد»، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[13]. «اءِنْ اَرَدْتَ اَنْ یُحِبَّکَ اللّهُ فَازْهَدْ فِى الدُّنْیا». فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی‏، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج 7، ص 351، قم، مؤسسه النشر الاسلامی‏، چاپ چهارم، 1376ش.

[14]. «اَلزُّهْدُ اَصْلُ الدّینِ». لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 35، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.

[15]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،(سیری در نهج البلاغه)، ج 16، ص 514- 515، صدرا.

[16]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏67، ص 309، باب الزهد و درجاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[17]. «لِکَیْلا تَاءْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ». حدید، 23.

[18]. بحار الأنوار، ج ‏67، ص 310.

[19]. مجموعه آثار، ج 16، ص 516.

[20]. اقتباس از سؤال «زهد و تجدد»، 42.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها