جستجوی پیشرفته
بازدید
44302
آخرین بروزرسانی: 1402/09/28
خلاصه پرسش
ریشه خجالت چیست؟
پرسش
ریشه خجالت چیست؟
پاسخ اجمالی

"خجالت‌" به معنای "کم رویی‌" است و کم رویی یعنی‌، "خود توجهی‌" فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران‌.

 

کم رویی مترادف با حیا نیست، حیا به معنای قدرت خویشتن داری است که امری ارادی و ارزشمند است و در روایات و آیات از آن به خوبی یاد شده است‌، اما کم‌رویی پدیده‌ای کاملاً غیرارادی‌، ناخوشایند و حکایت‌گر از ناتوانی روحی انسان است.

 

ریشه های خجالت عبارتند از: مقایسه کردن خود با دیگران‌، خود کوچک‌بینی‌، احساس تنهایی‌،ترس از طرد شدن و مسخره شدن و مقبول واقع نشدن، بزرگ پنداشتن عیب‏های جسمانی یا درونی، اشتباه گرفتن فروتنی با کم رویی و نبود اعتماد به نفس و... .

 

پاسخ تفصیلی

قبل از پاسخ لازم است با مفهوم و معنای خجالت آشنا گردیم و آن گاه ریشه های خجالت را مورد ارزیابی قرار دهیم.

 

در قرآن کلمه‌ای از ریشه ی "خجل‌" نیامده است‌. بنابراین‌، برای یافتن معنای واقعی آن باید از کتب لغت و روانشناسی کمک گرفت‌.

 

به نظر می‌رسد فارغ از معانی گوناگونی که برای خجالت شده‌، تعبیر از "خجالت‌" به "کم رویی‌" بهتر باشد. چنان که بیشتر کتاب‌های روانشناسی از این منظر به آن نگاه کردند. از این رو ما نیز در این پاسخ از همین دید درباره ی آن بحث می‌کنیم‌.

 

کم رویی یک توجه غیر عادی و مضطربانه به خویشتن در یک موقعیت اجتماعی است که در نتیجه ی آن فرد دچار نوعی تنش روانی‌، عضلانی شده‌، شرایط شناختی و عاطفی‌اش متأثر می‌گردد و زمینه ی بروز رفتارهای خام و ناسنجیده و واکنش‌های نامناسب در وی فراهم می‌شود.

 

به سخن ساده‌، کم رویی یعنی‌، "خود توجهی‌" فوق العاده و ترس از مواجه شدن با دیگران‌.

 

تفاوت "حیأ" با "کم رویی‌"

 

برخی کم رویی را مترادف با حیا گرفته‌اند و آن را نزد دختران تأیید، توجیه و تشویق می‌کنند.

 

این برداشت صحیح نبوده و آن دو با هم مترادف نیستند، در حدیثی، پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» حیا را به دو گونه تقسیم کرده است: 1. حیایی برگرفته از عقل؛ 2. حیایی برگرفته از حماقت.

 

بر همین اساس، علی«علیه السلام» نیز فرموده‏اند: کسی که از گفتن حق شرمکند، از حماقت اوست. در مقابل، حیا نمودن از مردم به سبب زشتی کاری شایستهو بایسته است[1] بنابراین حیایی که بر گرفته از عقل باشد یکی از برجسته‌ترین صفات انسانی و شاخص ایمان و بیانگر رشد شخصیت است به بیان دیگر قدرت خویشتن داری‌، امری ارادی و ارزشمند است و در روایات و آیات[2] از آن به خوبی یاد شده است‌.

 

در مقابل، کم‌رویی پدیده‌ای کاملاً غیرارادی‌، ناخوشایند و حکایت‌گر ناتوانی و معلولیت اجتماعی است‌.

 

در اطفال نیز خجالت یعنی خودداری طفل از حضور و سخن گفتن در برابر دیگران، اما حیا به معنای ملتزم بودن طفل به برنامه های ارزشمند و آداب اسلام است.

 

اگر طفلی از ارتکاب منکرات و انجام معاصی و هرزگی پرهیز کند، خجول نیست.

 

اگر طفل، عادت کند بزرگ ترها را احترام کند و از محرمات چشم بپوشد و نیز گوش را از شنیدن اسرار باز بدارد، چنین طفلی خجالتی نیست. این ها مصادیق حیا است که ادیان الهی و آسمانی به آن توصیه کرده است.[3]

 

دیدگاه اسلام درباره ی "خجالت و کم‌رویی‌"

 

اسلام با کم‌رویی مخالف است‌ و این از توصیه‌های اسلام درباره ی پذیرش مسؤولیت‌ها و نوع وظایف فردی و اجتماعی فهمیده می‌شود.

 

پر واضح است که پذیرش مسؤولیت‌های اجتماعی و انجام وظایف انسانی و اسلامی‌، بدون خمیر مایه شجاعت ممکن نیست‌. مثلاً فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن بسیار به آن تأکید شده[4] نیاز به شجاعت اخلاقی و توانایی برقراری رابطه ی مفید و مؤثر دارد[5]‌.

 

عوامل و ریشه ها ی "خجالت و کم‌رویی‌"

 

کم رویی در طول دوران رشد به تدریج پدیدار شده است. در کودکان نخستین علائم خجالت در چهارماهگی ظاهر می شود و در یک سالگی علایم آن کاملاً آشکار می گردد؛ زیرا در این سن و سال از شخص غریب، رو بر می گرداند یا چشم های خود را می بندد یا صورت خود را می پوشاند.

 

وراثت در خجالتی بودن کودکان نقش دارد همچنین محیط در زیاد کردن یا تعدیل خجالت کاملاً مؤثر است؛ کودکانی که با اطفال دیگر رابطه دارند، کمتر خجالتی هستند.

 

یکی از عوامل خجالت در کودکان این است که بزرگ ترها همواره آن ها را از هر سخنی و هر حرکتی در برابر دوستان و رفقا و آشنایان و بیگانگان باز می دارند و با اشارت تهدیدآمیزِِ چشم ها، لب ها و انگشت ها آن ها را به سکوت فرا می خوانند اگر سخنی بگویند آن ها را به گونه ای سرکوب می کنند ودر نتیجه کودکان تشخیص می دهند برای مصون ماندن از خطر ملامت و استهزا و برای جلب رضایت خاطر بزرگ ترها راهی بهتر از سکوت و سر به زیر بودن ندارند.

 

البته ممکن است در دوران جوانی هم این مسئله بوجود آید که عوامل آن را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

 

1- شخص کم رو نسبت به خودش و توانایی هایش شک دارد از این جهت خیال می کند که کسی برای او ارزشی قایل نیست (تحقیر نابجای خود).

 

2- شخص کم رو جرأت ندارد (لذا در تعریف شخص کم رو گفته‏اند کسی است که فاقد جرأت است) و از مورد تمسخر دیگران واقع شدن واهمه دارد.

 

بسیاری از محققان ریشه ی اصلی کم رویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی می دانند.[6]

 

3- در بعضی از عیب‏های جسمانی یا درونی، مبالغه می ورزد.

 

4- بعضی افراد، فروتنی را با کم رویی اشتباه می گیرند و آن را یک ارزش تلقی می کنند، آنان با کم رو نشان دادن خود می خواهند فروتن به نظر آیند، در حالی که تواضع و فروتنی، فضیلت است مانند حیا، ولی خجالت بی جا نوعی عیب و نقص است. فرد فروتن از ارزش خود آگاه است ، ولی فرد کم رو اسیر تخیلات واهی است و خود را قربانی ارزیابی های نادرست می کند.

 

5- تلقین بی مورد؛ مثلا کسی فکر کند و به خود تلقین نماید که شکل و قیافه اش زننده و یا زشت است و عیب و ایراد دارد، از این رو خود را در منظر عمومی قرار نمی دهد و از حضور در جامعه خودداری می کند و از این که دیگران چشم به آن بدوزند در هراس است و فوراً از جمع خارج می شود.

 

6- نبود اعتماد به نفس و امید در شخص که باعث گوشه گیر شدن و دوری شخص از جامعه می شود.

 

7. شاید گاهی علت خجالت خود بزرگ بینی باشد که انسان برای خود شخصیت کاذب درست می کند و در نتیجه از خود توقع نابجا دارد .

 

نکته ی پایانی این که: خجالت و کم‌رویی هیچ وقت مساوی با ناتوان بودن انسان ها نیست‌. معمولاًافراد، فکر می‌کنند ناتوان هستند. در حالی که واقعاً این طور نیست‌. انسان باید توانمندی ها و استعدادهای خود را بشناسد و نسبت به عوامل مؤثر دربروز خجالت ـ مانند مراقبت های شدید و افراطی از رفتارها و اعمال خود،مقایسه خود با دیگران‌، خود بزرگ‌بینی و خود کوچک‌بینی‌، احساس تنهایی‌،ترس از طرد شدن و مسخره شدن و مقبول واقع نشدن ـ شناخت پیدا کند و آن ها رااز صحنه ی زندگی و فضای ذهن خود حذف کند.

 



[1] میزان الحکمة، چاپ جدید، ج 2، ص 718.

[2] قصص‌، 25.

[3] اسلام و تربیت کودکان، ص 216ـ 221.

[4] آل‌عمران‌،104.

[5] ر.ک‌: افروز‌، غلامعلی، روانشناسی کم‌رویی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ حق‌جو، محمدحسن، نجات از کم‌رویی‌، مرکز فرهنگی انصارالمهدی‌.

[6] افروز غلامعلی، روان شناسی کم رویی، ص 15.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها