جستجوی پیشرفته
بازدید
17464
آخرین بروزرسانی: 1391/01/15
خلاصه پرسش
در حکمت متعالیه آیا شیء و شیئیت مساوق با وجود است یا مساوق با ماهیت؟
پرسش
در حکمت متعالیه آیا شیء و شیئیت مساوق با وجود است یا مساوق با ماهیت؟
پاسخ اجمالی

«شیئیت» و «وجود» دو مفهومى هستند که مصداق واحد دارند. همین قدر که پاى وجود به میان آمد، پاى شیئیت هم به میان آمده است. منتها فلاسفه تصریح دارند که منظور از وجود، به معنای مطلق، آن است که هم شامل وجود ذهنی می شود و هم شامل وجود خارجی و اکثر اشکالات را با این روش جواب داده اند؛ اشکال این است که زمانی که ماهیتِ یک موجودی در ذهن تصور شود که هنوز وجود خارجی ندارد، باز هم به آن شیء اطلاق می شود، ولی وجود بر آن اطلاق نمی شود. فلاسفه در پاسخ گفته اند: همان طور که شیئیت بر ماهیت درون ذهن اطلاق می شود، وجود هم بر آن ماهیتِ درون ذهن اطلاق می شود؛ زیرا خود این ماهیت هم وجود ذهنی دارد. بنابر این موردی نیست که شیء باشد و وجود بر آن اطلاق نشود و همچنین موردی نیست که وجود داشته باشد و شیء بر آن اطلاق نشود و این همان معنای مساوقت شیئیت با وجود است.

پاسخ تفصیلی

وجود به وجود ذهنی، وجود خارجی تقسم می شود، و وجود مطلق (وجود مطلق اعم از وجود خارجی و وجود ذهنی است و اگر به کار رود شامل هر دو می شود) که خلط میان این تقسیم بندی، موجب بروز اشکالاتی در بحث شیئیت و وجود و نفی و اعدام شده است.

شیئیت جزو مفاهیم ثانی فلسفی است که از مقام وجود شى‏ء انتزاع مى‏شود، چنانچه خود وجود هم از مفاهیم ثانی فلسفی است؛ یعنى عروض و محلشان در ذهن است، ولی اتصافشان در خارج می باشد. این که آیا شیئیت مساوق وجود است، یا این که اعم از وجود است و شامل ماهیت نیز می شود. اختلاف نظریات در این زمینه، از خلط میان وجود ذهنی و خارجی نشأت می گیرد که بزرگان حکمت؛ همچون ملاصدرا و حکیم سبزواری و ... متعرض این اشکالات شده اند و به آنها پاسخ گفته اند. در کل نظر فلاسفه مساوقت[1] وجود با شیئیت است. «شیئیت» و «وجود» دو مفهومى هستند که مصداق واحد دارند. همین قدر که پاى وجود به میان آمد، پاى شیئیت هم به میان آمده است.[2] منتها فلاسفه تصریح دارند که منظور از وجود، وجود مطلق است که هم شامل وجود ذهنی می شود و هم شامل وجود خارجی؛ یعنی همان گونه که به سنگ شیء گفته می شود، به مفهوم سنگ هم که در ذهن وجود دارد شیء اطلاق می شود، حتی زمانی که یک موجودی در ذهن تصور شود که در خارج وجود ندارد، باز هم به آن شیء اطلاق می شود که همین مورد دلیل کسانی بوده که گفته اند شیئیت اعم از وجود است و گفته اند این مثال موردی است که شیء بر ماهیتِ درون ذهن اطلاق می شود، در حالی که وجود ندارد و وجود بر آن اطلاق نمی شود. فلاسفه در پاسخ گفته اند: همان طور که شیئیت بر ماهیت درون ذهن اطلاق می شود، وجود هم بر آن ماهیتِ درون ذهن اطلاق می شود؛ زیرا خود این ماهیت هم وجود ذهنی دارد. بنابر این، موردی نیست که شیء باشد و وجود بر آن اطلاق نشود و همچنین موردی نیست که وجود باشد و شیء بر آن اطلاق نشود؛ زیرا اینها از مفاهیم عام فلسفی است و خارج بودن از این مقوله نوعی تناقض گویی است.[3]



[1] متساوقین در جایى گفته مى‏شود که دو کلمه از نظر مفهوم با یکدیگر مغایرند و از نظر مصداق واحد هستند، مثل ناطق و ضاحک. ناطق یک معنا را مى‏فهماند و ضاحک معناى دیگرى را، ولى هر دو مصداقا همیشه یکى هستند؛ یعنى هر ناطقى در خارج ضاحک است و هر ضاحکى در خارج ناطق است. اینها را «متساوقین» مى‏گویند، یعنى مصداقا و موضوعا همدوش یکدیگرند.

[2] مطهری، مرتضی، مجموعه‏ آثار، ج ‏9، ص 408، نرم افزار نور.

[3] جوادی آملی، عبد الله، رحیق مختوم، ج 1-1، ص 500 - 504، انتشارات اسراء، قم، فروردین 1386.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها