لطفا صبرکنید
13234
- اشتراک گذاری
در فلسفه های مختلف مثل فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه برای تبیین کثرت عرضی راه های متفاوتی بر اساس اصول همان فلسفه وجود دارد. سؤال شما به ظاهر ناظر به فلسفه متعالیه است، همچنان که کثرت طولی را به عنوان اختلاف در مراتب علت تعبیر کرده اید. حال می گوییم چون اصل در فلسفه متعالیه بر تشکیک مراتب وجود است و نه گونه های مختلف وجود(ماهیت). بنابراین، مبنای این فلسفه هم بر کثرت طولی است و کثرت عرضی، کثرتی مربوط به اصل وجود نخواهد شد، بلکه مرتبه خاصی از وجود (از حیث طولی) وقتی در ماهیات مختلف از همان مرتبه آشکار شود، کثرت عرضی پدید خواهد آمد. مثلا نور در یک مرتبه خاص از حیث شدت نوری وقتی به اشیای مختلف بتابد سبب ظهور کثرت خواهد شد که این کثرت کثرت طولی نور نیست، بلکه نور در یک مرتبه خاص از حیث طولی بعد از انعکاس توسط ماهیات مختلف در آن مرتبه به گونه های مختلفی بازتاب می شود؛ همچنان که مولوی در مثنوی گوید:
همچو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت به صحن خانهها
لیـــک یک باشد همـه انوارشان
چون تو برگیری تو دیوار از میان.[1]
[1] مولوی، مثنوى معنوى، دفتر چهارم، بیت -417416، البته این فقط یک تشبیه است، ضمن این که مبنای مولوی و ملاصدرا در بحث وحدت و کثرت با هم متفاوت است.