لطفا صبرکنید
31178
- اشتراک گذاری
از آنجا که حیوانات دارای قدرت تفکر و تعقّل نیستند؛ لذا بسیاری از درد و رنجهایی که احتمال میدهیم آنها بدان دچارند، خلاف واقع است. البته این بدین معنا نیست که هیچ درد و سختی برای آنها وجود ندارد، بلکه یقیناً آنها نیز درد و رنج را تا حدود بسیاری درک میکنند، حیواناتی که در دست انسان هستند و حیوانات آزاد، همه، مشکلات و دردهای بسیاری دارند؛ لذا برای آنها نیز حشری قرار داده شده است. و این معاد جدا و متفاوت از معاد انسانها است و اصلاً به این معنا نیست که حیوانات مورد بازخواست قرار گرفته و بهشت و جهنّمی برایشان وجود داشته باشد. این حشر توسط آیات و روایات متعددی اثبات شده است.
حیوانات، مجموعه بزرگی از جانداران را در بر دارد که میتوان آنها را به انواع مختلفی تقسیم کرد؛ آبی و خاکی، پرنده و خزنده، رامشدنی و رامناشدنی و... .
به جهت این تقسیمات و تنوعات مختلف، نمیتوان یک حکم کلی برای موقعیت آنها و عدل الهی بیان کرد؛ به همین جهت، بحث را میتوان در سه محور بررسی نمود:
1. تعداد بسیاری از حیوانات از دسترس انسان خارجاند و به حسب طبیعت خود، زندگی میکنند، مشکلات و سختیهای بسیاری نیز گریبانگیر آنها میشود. این مشکلات گاه در جوامع انسانی نیز وجود دارد؛ از جمله گرسنگی و تشنگی، مناسب نبودن محیط برای زندگی و... از آنجا که این مشکلات در جوامع انسانی نیز وجود دارد میتوان همان پاسخی که در مورد انسانها داده شده، در اینجا نیز بیان کرد.[1]
2. علاوه بر این مشکلات، مشکلاتی نیز وجود دارد که مختص بدانهاست. بسیاری از آنها هر روز، مرگ را به چشم میبینند و ناچارند از دست شکارچیان فرار کنند، با ترس زندگی کنند و تابع قانون جنگل باشند که رنج و درد و عذاب را برای آنها فراهم میکند.
3. حیواناتی نیز وجود دارند که در دست انسانها بوده و اهلی آنان شدهاند؛ توسط انسانها مصرف میشوند و انواع و اقسام استفادهها از آنان میشود و در نهایت کشته شده و به عنوان خوراک استفاده میشوند و ... . قرآن نیز بر جواز این امر اشاره کرده و اختیاراتی را برای انسانها قرار داده است، آنجا که میفرماید: «خداوند است که براى شما چارپایانى آفریده است که بر برخى از آنها سوار شوید و از برخى از آنها بخورید».[2]
حال باید دید که چگونه میتوان اینها را سازگار با عدل خداوند دانست؟ پاسخ را در توجه به نکاتی میتوان یافت:
الف. نکتهی اصلی که در این بحث باید توجه شود؛ وجود برخی مشکلات به حسب قانون طبیعت است. لازمهی این عالم مادی است که تعدادی برای بقا، تعدادی دیگر را قربانی کنند و گاه خود نیز طعمهی دیگری گردند. اما جالب توجه است که حیوانات در این خصوص اصلاً افراط نمیکنند، آنها تا زمانی که سیر هستند، به دنبال شکار نمیروند و اینگونه نظمی وصفناپذیر را در میان خود به وجود آوردهاند و تنها برخی از انسانها هستند که با تندروی خود، این نظمِ زنجیرهی غذایی را از بین میبرد. البته شریعت اسلام، این نوع از عملکرد را نهی کرده و برای این مسافر، حکم به تمام خواندن نماز داده است.[3] حکمی که برای سفرهای لغوی داده میشود، حتی برخی از مراجع، این سفر را سفر حرام دانستهاند.[4]
ب. در نوع سوم از مشکلات حیوانات، باید توجه داشت انسانها اشرف مخلوقات و به حسب نقل و عقل، برتر از مخلوقات دیگر هستند. حال حیواناتی که توسط انسانها به صورت درست، بکار گرفته میشوند، شاید به کمال خود برسند و این کمال آنها باشد که نفعی به انسانها برسانند. البته برای انسان نیز استفاده از حیوانات حد و حدودی دارد و اگر انسان از حد خود تجاوز کند و موجب درد و رنج نابجا برای حیوانات شود گناهکار است، آنچه امروزه در مورد برخورد انسانها با برخی حیوانات شاهدیم که برای تفریح، حیوانات را به جان هم میاندازند و یا در مراسمات گاو بازی از درد و رنج کشیدن حیوانات لذّت میبرند و ... تمامی مورد نهی خداوند بوده و گناه است.
ج. در حیوانات چیزی به عنوان تفکّر و تعقّل وجود ندارد. آنها اگرچه به مانند انسان دارای حواس بوده و به حسب غریزه، بعضی امور را درک میکنند، اما تُهی از تفکّر هستند. به همین جهت بسیاری از اموری که برای ما رنج و درد و عذاب به همراه دارد برای آنها، بیمعنا و پوچ است. مفهوم آزادی؛ به این معنا که اسیر دست دیگری نبودن و خود دارای اختیار باشند، برای انسانها معنا دارد و حیوان هیچ حسّی نسبت به آزادی ندارد، مگر آنچه بدان خو گرفته و با آن بزرگ شده است. حیوان، از اینکه به کار گرفته شود، دلخور و آزرده نمیشود و ... . در مورد ذبح شدن نیز داستان از همین قرار است. حیوانات اگر چه به حسب غریزه، از مردن فرار کرده و سعی میکنند خود را از خطر رهایی بخشند، اما به هیچ وجه مانند یک انسان به مرگ نگاه نمیکنند و به همین لحاظ ذبح شدن آنها، برای بسیاری از انسانها دردناکتر و سختتر از خود حیوان ذبح شده است. در روایات نیز بر نفهمیدن حیوانات به مانند انسانها اشاره شده: «اگر حیوانات آنچه که انسانها از مرگ میفهمیدند را میفهمیدند، هرگز چاق نمیشدند».[5] در روایات اسلامی، مواردی ذکر شده که مقصود از آن کم کردن فشار بر حیوانات است. به عنوان نمونه یکی از نتایجی که بر ذبح شرعی حمل میشود، راحت جان دادن حیوان است. همچنین اذیت و آزار رساندن به حیوانات نیز به شدّت نکوهش شده است.[6] حتی در بعضی از روایات رفتار بد با حیوانات مذمت شده است، همانطور که پیامبر اکرم(ص) از ضربه زدن به صورت حیوان نهی فرمود.[7]
د. بنیان اصلی ارتباط میان عدل الهی و قضایای حیوانات، محشور شدن حیوانات است. تا اینجا روشن شد که عذاب و سختیهای حیوانات به حدی که ما فکر میکنیم، نیست و وقتی با نگاه آنان، زندگی را ببینیم، درد و عذاب کمتری برایشان متصور است، اما با این حال، درد و عذاب بسیاری توسط جهان ماده و انسانها و حتی گاه حیوانات دیگر بر آنان تحمیل میشود. جبران این موارد برای حیوانات، به وسیله حشر آنان است و با این حشر، عدل الهی به تمامیت خود، بروز میکند.
آیات قرآن، اولین و مهمترین دلیل محشور شدن حیوانات است: «و محقّقاً بدانید که هر جنبندهاى در زمین و هر پرندهاى که به دو بال در هوا پرواز مىکند همگى طایفهاى مانند شما، نوع بشر، هستند. ما در کتاب آفرینش بیان هیچ چیز را فرو گذار نکردیم آنگاه همه بسوى خداى خود محشور مىشوند».[8] مفسّران، معتقدند این آیه بر محشور شدن حیوانات دلالت دارد[9] و بحثهای مفصلی پیرامون این حشر و حد و مرز آن در میان مفسران مطرح شده است.
آیات دیگری نیز وجود دارد که بر این مضمون دلالت میکند.[10]
روایات نیز این مفهوم را تأیید کردهاند؛ به عنوان نمونه، ابوذر نقل کرده که، روزی در نزد پیامبر(ص) بودیم، دو بُز با هم درگیر شده و با شاخ به هم ضربه میزدند. پیامبر(ص) فرمود: «میدانید این دو برای چه با هم می جنگند؟» ما گفتیم: نمیدانیم، آنحضرت فرمود: «همانا خداوند میداند و بعداً میان آنها قضاوت خواهد کرد».[11]
بزرگان نیز در تفسیر این حشر، گفتارها و نکتههای سترگی دارند.[12]
البته، این حشر متفاوت از حشر انسانها بوده و مباحث خاص به خود را دارد که در این مجال، جای تفصیل بیشتر نیست.[13]
[1]. ر. ک: نمایههای «فلسفه رنج و گرفتاری کودکان بی گناه»، سؤال 8487؛ «مرگ عزیزان و عدالت خداوند»، سؤال 4849.
[2]. غافر، 79.
[3]. اگر شخصی براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود، نمازش تمام است» ؛ امام خمینى، توضیح المسائل (محشّی)، ج 1، ص 698، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[4]. همان.
[5]. قال رسُولُ اللَّهِ(ص): «لَوْ تَعْلَمُ الْبَهَائِمُ مِنَ الْمَوْتِ مَا یَعْلَمُ ابْنُ آدَمَ مَا أَکَلْتُمْ سَمِیناً»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 61، ص 46، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[6]. «هر گونه آزار حیوان ممنوع است، مانند گذاشتن بار سنگین بر پشتش، و اجبار حیوان به حرکت سریع که موجب اذیت حیوان بوده باشد و زدن حیوان بیش از اندازه احتیاج» ؛ جعفرى، شیخ محمد تقى، رسائل فقهى، ص 118، مؤسسة منشورات کرامت، تهران، چاپ اول، 1419ق.
[7]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 9، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[8]. انعام، 38.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 461، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 76، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[10]. تکویر، 5: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»؛ «و آنگاه که جانوران وحشى گرد آورده شوند».
[11]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 462.
[12]. بحار الأنوار، ج 7، ص 90.
[13]. ر. ک: نمایه «حشر حیوانات در رستاخیز»، سؤال 81.