
لطفا صبرکنید
33470
- اشتراک گذاری
این روایت گذشته از بحث سندی و اعتبار، باید از نظر مفاد و محتوا نیز مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس باید چند نکته را در نظر داشت:
- توضیح و تفسیر بخشهای این روایت:
این روایت دارای بخشهای مختلفی است. بخشهای اولیه این نامه؛ مانند این جملات (این مردمى که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آنرا که حاضر است، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آنرا که غایب بود نرسد که آنچه حاضران پذیرفتهاند نپذیرد.) در مورد این فراز از روایت باید گفت؛ این قسمت در مجادله با معاویه نوشته شده است؛ در زمانی که حدود 25 سال از غصب حق خلافت امام علی(ع) گذشته و تفکر اشتباه انتخاب خلیفه، در اذهان مسلمانان، به خصوص تازه مسلمانهای شام که کاملا تحت تأثیر تبلیغات معاویه قرار داشتند رسوخ کرده بود. مشخص است که در چنین موقعیتی که تمام اطرافیان معاویه حقانیت خلفای گذشته را به دلیل انتخاب شدن از طرف مسلمانان مسلم گرفته بودند و تمام نظرهای سیاسی و دینی خود را بر این اساس بیان میکردند، استدلال بر روی اشتباه بودن این مبنا بیفایده است. به ویژه در جایی که ظاهراً حضرت علی(ع) در این نامه قصد دارد به طور خلاصه معاویه را ملزم به تبعیت از خود کند. با توجه به این موارد حضرت مجبور بود بنابر اعتقاد معاویه با او بحث کند و استدلالهای نامه همه طبق اعتقاد معاویه و اطرافیان او چیده شده است.[1]
اما بخش دیگر روایت که فرمود: «شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى همرأى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یا بدعتى نهاد باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند؛ زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است و خدا نیز در گردن او کند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است».
در مورد این فراز باید گفت، منظور امام علی(ع) این است که با توجه به اینکه در بین مهاجرین و انصار قطعا امام معصوم(ع) نیز حضور دارد، اتفاق آنان بر کسی نشان دهندۀ وجود معصوم در بین اتفاق کنندهها است و در نتیجه این انتخاب الهی بوده، و واضح است که اتفاق تمام مهاجرین و انصار که رضایت امام را نیز در برداشته باشد بعد از وفات پیامبر(ص) جز در مورد خود آنحضرت در مورد دیگری واقع نشد. بنابر این، ظاهراً علی(ع) در اینجا توریه کرده و به صورتی مطلب را بیان نمود که با عقاید مخالفان نیز موافق به نظر برسد. ولی همانگونه که توضیح دادیم با دقت در کلام ایشان معلوم میشود که استدلالهای این نامه با عقاید حق منافاتی ندارد.[2]
- سنجش مفاد ظاهری این روایت با آیات و روایات دیگر:
اگر کسی این توضیحات را نپذیرفت و اصرار بر معنای ابتدایی این روایت داشت که خلافت خلفا بر حق بود، باید در پاسخ گفت، اگر یک روایت حتی از نظر سند و دلالت قطعی باشد، ولی مخالف با آیات و روایات متعدد و قطعی باشد حجیت ندارد و قابل استناد نیست. و روشن است این روایت بر اساس معنای ابتدایی آن مخالف با آیات و روایات فراوانی است که خلافت و جانشینی پس از پیامبر(ص) را منحصر در وجود علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان معصوم ایشان میداند.[3]
- علاوه بر آن لازم است به نکتۀ مهمی اشاره شود:
همانطور که بعضی از آیات قرآن بعضی دیگر را تفسیر میکند، همین طور بعضی از روایات به خصوص سخنان علی(ع) بعضی دیگر را توضیح میدهد. از آنجا که در نهج البلاغه و در خطبۀ شقشقیه میبینیم که آنحضرت تأکید زیادی بر حقانیت خودشان نمودند،[4] و در جای دیگر میفرماید: به خدا سوگند، پس از رحلت رسول(ص) تا امروز پیوسته حقّ مرا از من باز داشتهاند، و دیگرى را بر من مقدّم داشتهاند. [5]
از اینها به روشنی مقصود امام(ع) از این نامه به معاویه معلوم میشود.
[1]. ر. ک: الشبر، سید عبد الله، نخبة الشرحین، ص 1471، مدین، محبین، چاپ اول، 1425ق؛ خوئی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 17 ص 203، کتابفروشی اسلامیة، 1364.
[2]. الحسینی الشیرازی، السید محمد، توضیح نهج البلاغة، ج 3-4 ص 436، موسسة الفکر الاسلامی، بیتا.
[3]. برای اطلاع بیشتر، ر. ک: 1351 (سایت: 1450).
[4]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 48، خطبه 3، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[5]. همان، ص 53، خطبه 6.