لطفا صبرکنید
بازدید
23662
23662
آخرین بروزرسانی:
1394/07/25
کد سایت
fa65619
کد بایگانی
80464
نمایه
کنیزان و اجبار به زنا
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
خدا میفرماید اگر کنیزانتان تمایل به پاکدامنی داشتند، آنان را وادار به زنا نکنید. اگر آنان چنین تمایلی نداشتند، وادارکردنشان چه حکمی دارد؟!
پرسش
منظور آیه 32 سوره مبارکه نور چیست که میفرماید، کنیزان خود را در صورتى که تمایل به پاکدامنى دارند براى اینکه متاع زندگى دنیا را بجویید به زنا وادار مکنید. سؤال این است، اگر کنیزی اکراه نداشت و تمایل داشت میشود از او به عنوان کنیز جنسی استفاده کرد؟
پاسخ اجمالی
در زمان جاهلیت برخی با وادار نمودن کنیزان خود به زنا، از این راه سوداگرى میکردند، که در این مورد نهى صریح آمد: «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً»؛[1] و کنیزان خود را براى دستیابى متاع ناپایدار زندگى دنیا مجبور به خود فروشى نکنید، اگر خودشان میخواهند پاک بمانند!
کلمه «فتیات» معناى کنایی آن کنیزان است.[2]
ممکن است اشکال شود که چون (ان شرطیّه) متضمن شرط است، مفهوم آیه چنین خواهد شد که اگر کنیزان اراده پاکدامنی و عفت نداشته باشند و بر آنها چنین عملى ناگوار نیاید، واداشتن آنان بر عمل منافی عفت مانعى نخواهد داشت.
پاسخش این است که چنین مفهومی را نمیتوان از آیه برداشت کرد زیرا اگر کنیزی مایل به نجابت و عفت نباشد دیگر اکراه او بر زنا معنایی نخواهد داشت(زیرا او به میل خود به دنبال این گناه میرود).[3] به عبارت دیگر، اگر نهى از اکراه را مشروط کرده به اینکه اگر خودشان خواستند عفت داشته باشند، بدان جهت است که اکراه در غیر این صورت تحقق پیدا نمیکند.
بعضى از مفسران در شأن نزول این بخش از آیه گفتهاند؛ عبدالله بن اُبَىّ شش کنیز داشت که آنان را به خودفروشى وادار میکرد تا خود سود آن را ببرد. هنگامى که حکم اسلام درباره عفت و پاکدامنی (در همین سوره) نازل شد، آنها به خدمت پیامبر(ص) آمده و از این ماجرا شکایت کردند، که به دنبال آن، آیه فوق نازل شده و صاحبان کنیزان را از چنین کاری منع کرد.[4]
کلمه «فتیات» معناى کنایی آن کنیزان است.[2]
ممکن است اشکال شود که چون (ان شرطیّه) متضمن شرط است، مفهوم آیه چنین خواهد شد که اگر کنیزان اراده پاکدامنی و عفت نداشته باشند و بر آنها چنین عملى ناگوار نیاید، واداشتن آنان بر عمل منافی عفت مانعى نخواهد داشت.
پاسخش این است که چنین مفهومی را نمیتوان از آیه برداشت کرد زیرا اگر کنیزی مایل به نجابت و عفت نباشد دیگر اکراه او بر زنا معنایی نخواهد داشت(زیرا او به میل خود به دنبال این گناه میرود).[3] به عبارت دیگر، اگر نهى از اکراه را مشروط کرده به اینکه اگر خودشان خواستند عفت داشته باشند، بدان جهت است که اکراه در غیر این صورت تحقق پیدا نمیکند.
بعضى از مفسران در شأن نزول این بخش از آیه گفتهاند؛ عبدالله بن اُبَىّ شش کنیز داشت که آنان را به خودفروشى وادار میکرد تا خود سود آن را ببرد. هنگامى که حکم اسلام درباره عفت و پاکدامنی (در همین سوره) نازل شد، آنها به خدمت پیامبر(ص) آمده و از این ماجرا شکایت کردند، که به دنبال آن، آیه فوق نازل شده و صاحبان کنیزان را از چنین کاری منع کرد.[4]
[1]. نور، 33
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص، 625، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 113، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 9، ص 112، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 221، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
نظرات