لطفا صبرکنید
بازدید
6016
6016
آخرین بروزرسانی:
1397/07/10
کد سایت
fa87428
کد بایگانی
104724
نمایه
فرق جهر و اعلان
اصطلاحات
حضرت نوح (ع)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در سوره نوح(ع) به نقل از حضرتشان آمده است که آنان را جهراً خواندم و سپس به آنان اعلان کردم. تفاوت میان «جهر» و «اعلان» چیست؟
پرسش
سلام؛ با توجه به آیات 8 و 9 سوره مبارکه نوح، فرق «دعوتهم جهاراً» و «أعلنت لهم» از نظر معنا چیست؟
پاسخ اجمالی
حضرت نوح(ع) با پروردگار خویش مناجات میکند که من انجام وظیفه کردم و از قوم خود شکایت مینماید که دعوتم سودی نداشت. در همین راستا، حضرتشان عرضه میدارد که با صداى بلند و آشکارا و مخفیانه و به هر نحوی که ممکن بود، آنان را دعوت نمودم:
«ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً، ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً».[1]
سپس در جلسات عمومى و با صداى بلند آنها را به سوى ایمان فرا خواندم. به این نیز قناعت نکردم و آشکارا و نهان، حقیقت توحید و ایمان را براى آنها بیان داشتم.[2]
آنگونه که اکثر مفسران و لغتشناسان میگویند؛ «جهارا» از ریشه «جهر» به معنای صدای بلند است. و «اعلنت» از ریشه «علن» در برابر «سرّ» به معنای آشکار میباشد.
ابن عبّاس میگوید: «إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً»؛ یعنى با صداى بلند آنها را دعوت میکردم. و به گفته بعضى به طور آشکارا به طوری که همدیگر را میدیدند، نه مخفیانه و پنهانى.
«ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً»؛ یعنى جماعتى را در ظاهر و آشکارا دعوت کرده، و عدّهاى را در پنهانى. سپس آنهایى را که مخفیانه دعوت کرده بودم، علناً خواندم و کسانى را که در ظاهر دعوت کرده بودم هم خواندم.[3]
«ثم»(سپس) بعدیت و تأخیر را میرساند، و در اینجا بعدیت و تأخیر مرتبهاى را میرساند، البته مرتبه از نظر کلام، و معنایش این است که اول به آرامى و بعداً به بانگ بلند(جهارا) دعوتشان کردم.
«اعلان» و «اسرار» دو واژه مقابل بوده، اولى به معناى اظهار، و دومى به معناى اخفاء است، و ظاهر سیاق این است که مرجع ضمیر «لهم» در هر دو جا یکى است. در نتیجه معناى آیه این است که: من آنان را، هم سِرّى دعوت کردم و هم علنى، یکبار علنى بار دیگر سرى، تا در دعوتم همه راههایى را که ممکن است مؤثر باشد، رفته باشم.[4]
حضرت نوح(ع) براى نفوذ در آن جمعیت لجوج و خودخواه، دعوت خود را از سه طریق مختلف دنبال کرد: گاه به صورت شبانه روزی سراغ یکایک افراد قوم خود رفته و آنان را مخفیانه به ایمان دعوت میکرد[5] که مواجه با فرار آنان و عکس العملهاى دیگری میشد(انگشتها را در گوش گذاشته، لباسها را به خود پیچیدند، در کفر اصرار ورزیدند، و استکبار نمودند). و سپس دعوت خود را علنى و آشکار ساخت، و از آن پس نیز از هر دو روش دعوت آشکار و نهان استفاده میکرد.
«ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً، ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً».[1]
سپس در جلسات عمومى و با صداى بلند آنها را به سوى ایمان فرا خواندم. به این نیز قناعت نکردم و آشکارا و نهان، حقیقت توحید و ایمان را براى آنها بیان داشتم.[2]
آنگونه که اکثر مفسران و لغتشناسان میگویند؛ «جهارا» از ریشه «جهر» به معنای صدای بلند است. و «اعلنت» از ریشه «علن» در برابر «سرّ» به معنای آشکار میباشد.
ابن عبّاس میگوید: «إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً»؛ یعنى با صداى بلند آنها را دعوت میکردم. و به گفته بعضى به طور آشکارا به طوری که همدیگر را میدیدند، نه مخفیانه و پنهانى.
«ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً»؛ یعنى جماعتى را در ظاهر و آشکارا دعوت کرده، و عدّهاى را در پنهانى. سپس آنهایى را که مخفیانه دعوت کرده بودم، علناً خواندم و کسانى را که در ظاهر دعوت کرده بودم هم خواندم.[3]
«ثم»(سپس) بعدیت و تأخیر را میرساند، و در اینجا بعدیت و تأخیر مرتبهاى را میرساند، البته مرتبه از نظر کلام، و معنایش این است که اول به آرامى و بعداً به بانگ بلند(جهارا) دعوتشان کردم.
«اعلان» و «اسرار» دو واژه مقابل بوده، اولى به معناى اظهار، و دومى به معناى اخفاء است، و ظاهر سیاق این است که مرجع ضمیر «لهم» در هر دو جا یکى است. در نتیجه معناى آیه این است که: من آنان را، هم سِرّى دعوت کردم و هم علنى، یکبار علنى بار دیگر سرى، تا در دعوتم همه راههایى را که ممکن است مؤثر باشد، رفته باشم.[4]
حضرت نوح(ع) براى نفوذ در آن جمعیت لجوج و خودخواه، دعوت خود را از سه طریق مختلف دنبال کرد: گاه به صورت شبانه روزی سراغ یکایک افراد قوم خود رفته و آنان را مخفیانه به ایمان دعوت میکرد[5] که مواجه با فرار آنان و عکس العملهاى دیگری میشد(انگشتها را در گوش گذاشته، لباسها را به خود پیچیدند، در کفر اصرار ورزیدند، و استکبار نمودند). و سپس دعوت خود را علنى و آشکار ساخت، و از آن پس نیز از هر دو روش دعوت آشکار و نهان استفاده میکرد.
[1]. نوح، 8، 9.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 64، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 542، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 29- 30، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. نوح، 5.
نظرات