جستجوی پیشرفته
بازدید
6433
آخرین بروزرسانی: 1397/09/08
خلاصه پرسش
مقصود از «ظاهر بودن خدا به صورت جماد و حیوان» در سخن برخی از عارفان چیست؟
پرسش
تحقیقاً آن [ذات الهی] همان است که به صورت خر و حیوان ظاهر شده است!: «إنها [الذات الالهیة] هی الظاهر بصور الحمار والحیوان».(شرح قیصری بر فصوص الحکم، 252). در نسخه دیگر: «إن لکل شی‏ء، جماداً کان أو حیواناً، حیاة وعلماً ونطقاً وإرادة، وغیرها مما یلزم الذات الالهیة، لانها هی الظاهرة بصور الجماد والحیوان».(همان،726). آیا این حرف در سخنان اهل‌بیت وجود دارد؟ آیا در کلام شیعی چنین چیزی گفته شده است؟ توجیه این عبارات چیست؟
پاسخ اجمالی
اگر مقصود از این ظهور و بروز، ادعای دیدن خدا در قالب یک حیوان و یا جماد باشد، باید آن‌‌را از شطحیات و اشتباهاتی دانست که قابل دفاع نیست؛ اما اگر مقصود از آن، اول و آخر و ظاهر و باطن بودن خداست که در قرآن کریم نیز بدان تصریح شده است، ادعایی قابل دفاع خواهد بود. برای اطلاع بیشتر به پاسخ تفصیلی رجوع شود.
پاسخ تفصیلی
1. نخست باید گفت؛ تأیید یک مکتب، نظام و یا جریان فکری، لزوماً به معنای صحیح دانستن تمام آنچه از سوی شخص یا اشخاص وابسته به آن مکتب و جریان وجود دارد، نیست. به عنوان نمونه، امام خمینی(ره) درباره یکی از نظریات قونوی(که از مطرح‌ترین افراد در عرفان نظری به شمار می‌رود) می‌نویسد: «و متاع وی نزد اهل شهود، کاسد است».[1] این در حالی است که ایشان به بسیاری از نظریات عارفان بویژه شخص قونوی احترام گذارده و آنها را می‌پذیرند. پس نباید تصور نمود تأیید یا تمجید از یک شخص یا مکتب و نظام فکری، به معنای تأیید تمامی آراء و نظریات ارائه شده از سوی آنان است؛ بلکه در بسیاری از موارد، اختلاف نظرهای جدّی وجود دارد.
این مسئله در خصوص مسائل مرتبط با ذوق انسان(نظیر هنر، اخلاق، عرفان و...) اهمیت بیشتری پیدا می‌نماید؛ زیرا در این‌گونه مسائل نارسایی تعابیر و عدم رعایت شئونات متعارف، سبب سوء برداشت شده و می‌تواند سبب کج فهمی گردد. این مهمّ در مسائلی که مربوط به خداوند متعال است باید به صورت مضاعفی مدّ نظر قرار گیرد؛ زیرا تکلّم درباره حقیقتی که «لیس کمثله شیء» است، همواره با تنزیل و تأویل همراه بوده و نیازمند احاطه وافی به مباحث مرتبط و نیز ادبیات رسا می‌باشد.
2. ممکن است برخی تعابیر فنی در فهم عمومی، یک معنایی داشته باشد و در اصطلاح یک علم معنای دیگری داشته باشد. از این رو جوانب مختلف دیدگاه‌ها باید مورد بررسی قرار گیرند؛ زیرا نمی‌توان با دیدن یک یا چند مطلب، قضاوت صحیحی نمود. به عنوان مثال اگر کسی فقط به آیه «و ما رمیت اذ رمیت ولکنّ الله رمی»،[2] توجه کند، باید اسلام را متهم به نظریه حلول خداوند در پیامبر اسلام(ص) نماید، در حالی‌که دقت در سایر آیات و ادله نقلی معتبر، بطلان این تصور را آشکار می‌سازد.
3. اما در خصوص عبارت مطرح شده در شرح قیصری بر فصوص باید گفت، اگر مقصود از این عبارت همان چیزی باشد که ظاهر الفاظ رساننده آن هستند، باید آن‌را از شطحیات و اشتباهاتی دانست که قابل دفاع نبوده و وجود روایت یا نظریه متکلمین نیز نمی‌تواند سبب پذیرش چنین ادعایی باشد. اما اگر مقصود از آن معنایی نظیر تعابیر قرآنی و روایی است مانند: « أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»،[3] (خدا در میان شخص و قلب او حایل مى‏شود) « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن‏»،[4] (اوّل و آخر هستى و پیدا و پنهان وجود همه او است)؛ «فِی الْأَشْیَاءِ کُلِّهَا غَیْرُ مُتَمَازِجٍ بِهَا وَ لَا بَائِنٌ مِنْهَا»،[5]  (خدا در همه‌ی اشیا است بدون این‌که با آنها ممزوج باشد و بدون این‌که از آنها جدا باشد)؛ «أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِی مَلَأَ أَرْکَانَ‏ کُلِ‏ شَیْ‏ءٍ»،[6] (خدایا تو را به نام احد و صمدت و به تمام نام‌هایت که تمام ارکان موجودات را پر کرده است می‌خوانم و درخواست می‌‌کنم) و... در این‌صورت معنایی کاملاً متمایز از آنچه ظاهر عبارت افاده می‌نماید خواهد داشت و باید این کلمات را با لحاظ نظام فکری‌ای که این سخنان بر اساس آن مطرح شده‌اند، تفسیر و تبیین نمود.
توضیح آن‌که بر اساس ادله عقلی و نقلی، همه مخلوقات در ذات و تمامی شئون وجودی خویش وابسته به خداوند متعال بوده و به اصطلاح فلسفی «ربط محض» به شمار می‌روند. به همین جهت هنگامی که قرآن کریم می‌فرماید « ْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏»، هیچ‌گاه تصور نمی‌شود که در این‌جا حلول یا تجلّی خداوند در مخلوقات بیان شده است؛ بلکه به روشنی دانسته می‌شود مقصود این است که هیچ نوع استقلالی برای افراد در افعال و سایر شئون آنها تحقق نیافته و همواره با لحاظ پروردگار و ارتباطی که مخلوقات به خالق خویش دارند، اوصاف و احکام برای آنها ثابت خواهد بود و بدون لحاظ پروردگار، همه چیز هالک و نابود است. در خصوص عبارت قیصری نیز همین منوال جاری است. وی پس از بیان عبارتِ «لانها هی الظاهرة بصور الجماد والحیوان» چنین عنوان داشته است: «العالَم من حیث إنه عالم لیست إلا عین النسب، فإن کلًا من أهله ذاتٌ مع نسبة معیَّنة: و الذات من حیث هی هی عین الحق، و النسب عین العالَم»؛[7] عالَم از آن حیث که عالَم است، چیزی غیر از نسبت و ربط و وابستگی [به خدای متعال] نیست. پس همانا هر یک از اهل عالَم دارای یک ذات و نسبتی معین هستند. ذات فی حدّ نفسه [و بدون لحاظ تعیّنات]، عین حقّ تعالی است و نسبت‌ها عین عالَم هستند.
بر اساس گفته قیصری، هر یک از اشیاء در عالَم دو حیثیت دارند: یکی حیثیت «اصل وجود» و «ذات فی حدّ نفسه» و دیگری «ذات به همراه حدود و تعیّنات». اگر به اشیاء به همراه تعیّنات و محدودیت‌هایشان نگاه کنیم، در این صورت آنها را چیزی جز موجوداتی وابسته به خالق خود که همواره در ذات خویش معلّق به آن هستند نخواهیم یافت. در این حالت است که نام جماد و حیوان و... را می‌توان بر آنها قرار داد؛ چرا که هر تعیّنی غیر از تعیّن دیگر بوده و هر یک دارای حدود خاص خویش می‌باشند. اما اگر به اشیاء به این عنوان نگاه کنیم که هر یک دارای «اصل وجود» بوده و از حقیقت آن بهره‌مند هستند؛ یعنی به این وجودِ محدود که در آنها قرار دارد، به صورت بی‌تعیّن و بی‌محدودیت(یا همان «من حیث هی» در عبارت قیصری) نظر افکنیم، در این حالت هر یک از اشیاءِ محدود عالَم نشانگر حقیقتی بی‌نهایت و بی‌محدودیت خواهند بود که در هر یک از این تعیّنات، به گونه‌ای - غیر تامّ- قابل مشاهده است. در این حالت دیگر نمی‌توان اسم جماد یا حیوان را بر این حیثیت نهاد؛ چرا که هیچ تعیّنی (چه جمادی و چه حیوانی) در آن وجود نداشته و صرفاً اصل وجود داشتن و محقق بودن را می‌رساند.
خلاصه آن‌که فارغ از صحت و سقم مطلب قیصری، می‌توان عنوان نمود مقصود وی از عبارتش این نیست که ذات متعالی خداوند  به طور کامل در جماد و حیوان تجلی و ظهور پیدا نموده و اینها آینه تمام نمای ذات پروردگار هستند؛ بلکه مراد وی معنایی کاملاً متفاوت است که با توجه به سایر مباحثی که در کتب خود مطرح نموده، می‌توان آن‌را دریافت.
 
 

[1]. خمینی، روح الله، مصباح الهدایة الی الولایة و الخلافة، ص66، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره)، چاپ ششم، 1386ش.
[2]. انفال، 17.
[3]. همان،24.
[4]. حدید، 3.
[5]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج‏1، ص138، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج‏2، ص612، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1409ق.
[7]. قیصری رومی، محمد داوود، شرح فصوص الحکم، تصحیح، آشتیانی، سید جلال الدین، ص 727، تهران، علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1375ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • در عرفان، شوق و اشتیاق به چه معنا است و درجاتش چیست؟
    4513 خلسه 1400/11/17
    «اشْتِیاق»‏ اصطلاحی عرفانى از ماده‌ی «شوق»، عبارت است از مجذوب شدن محب به محبوب در حال وصال، براى نیل به لذات مدام.[1]برخی میل مفرط را اشتیاق معنا کرده‌اند و می‌گویند؛ یکى از مقدمات عامه فعل، شوق مؤکّد است که به دنبال آن جزم و ...
  • چرا تعدد قدما باطل است؟
    13156 علیت و معلولیت 1391/07/27
    قدیم ذاتی و قدیم بالحق، صفتی از صفات اختصاصی ذات واجب تعالی است؛ از این رو ادله­ای که برای نفی تکثر و تعدد از واجب الوجود ذکر می‌شود، برای نفی تعدد نسبت به قدیم نیز ثابت است. به عبارت دیگر، تصور قدیم‌های متعدد همانند تصور شرکای متعدد ...
  • حقیقت وحی چیست؟ آیا بین وحی نازل شده بر حضرت محمد و وحی نازل شده بر پیامبران دیگر فرقی هست؟
    64248 علوم قرآنی 1388/03/09
    وحی در لغت به معنای القای پیام برای دیگری است و در اصطلاح عبارت از سخن الاهی است که خداوند آن را به وسیله پیامبر خود برای هدایت بشر می فرستد و مشخصه بارز رسالت و نبوت است.وحی بر رسول اکرم گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم و به ...
  • حکم ترکیب اسامی مذهبی عربی با فارسی چیست؟
    19997 تاريخ کلام 1390/11/27
    ترکیب اسم های عربی – فارسی، اعم از پیشوند یا پسوند فارسی و یا ترکیب دو اسم مستقل فارسی و عربی، از گذشته های دور در میان مردم ما رواج داشته، به ویژه ترکیب با اسامی ائمه (ع)، و این به جهت ارادتی است که شیعه به اهل بیت ...
  • چرا این اصل فلسفی که «هر حادثی محدثی دارد» - و نیز هر اصل فلسفی دیگر - را برگرفته از دانشی تجربی و خطاپذیر ندانیم؟!
    5147 علیت و معلولیت 1398/09/06
     حادث یعنی موجودی که زمانی نبوده و الآن موجود است؛ بنابراین – بدون آن‌که نیاز به تجربه باشد - عقل حکم می‌کند که چنین موجودی خود بخود ایجاد نشده و نیاز به وجودآورنده دارد.[1]فلسفه هر چند از تجربیات استفاده می‌کند، ولی ابزار اصلی فلسفه، ...
  • «تفسیر تخصصی قرآن» به چه معنا است؟
    7097 علوم قرآنی 1394/05/27
    «تفسیر» در اصطلاح علوم قرآنی؛ یعنی روشن کردن مفاهیم و معانى آیات قرآن.[1] برخی اندیشمندان رشته‌های مختلف علوم اسلامی از منظر و دیدگاه رشته تخصصی خود به تفسیر قرآن کریم پرداخته‌ا‌ند که به چنین تفاسیری، تفسیر تخصصی قرآن گفته می‌شود؛ مثلاً: 1. ادیبان از ...
  • در چه صورت غسل جنابت بر انسان واجب می شود؟
    406675 Laws and Jurisprudence 1386/11/08
    سبب جنابت انسان دو چیز است:اول: جماع (نزدیکی) در صورتی که آلت تناسلی مرد به اندازه ختنه‏گاه یا بیشتر داخل شود، در زن باشد یا در مرد در قُبُل باشد یا در دُبُر، بالغ باشند یا نابالغ، حتی اگر منى بیرون نیاید .[1]
  • اگر طنزها و لطیفه‌های مرتبط با قومیتها را به فردی کافر از همان قوم نسبت دهیم، آیا نقل آن جایز می‌شود؟
    5866 غیبت، توهین و تجسس 1396/04/10
    اگر این‌گونه لطیفه‌ها موجب توهین، تمسخر یا آزار گروه یا قومیت خاصی باشد، گفتن آن جایز نیست و انتساب آن به کفار، موجب جواز آن نخواهد بود. در غیر این صورت اشکالی ندارد. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
  • آیا شیطان فرزندان و یارانی دارد که برای وسوسه انسان‌ها او را یاری کنند؟
    19789 بیشتر بدانید 1398/10/21
    می‌دانیم که «شیطان»، معناى وسیعى دارد و به هر موجود سرکش، طغیان‌گر و موذى شیطان گفته می‌شود.[1]از آیات و روایات استفاده می‌شود که ابلیس دارای فرزندان و یارانی است که کارشان وسوسه انسان‌ها و گمراه کردن آنها است. در قرآن کریم می‌خوانیم:«این‌چنین ...
  • ترجمه و تفسیر دعای «الهی عظم البلاء» چیست؟
    87236 درایه الحدیث 1392/10/24
    این دعا از سه بخش تشکیل شده است: در بخش اول به آزمایش بزرگی که مردم در زمان غیبت به آن مبتلا گشتند اشاره شده است. در بخش دوم بعد از درود بر پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت، به لزوم فرمان‌برداری مؤمنان از آن بزرگواران به ...

پربازدیدترین ها