جستجوی پیشرفته
بازدید
3437
آخرین بروزرسانی: 1401/06/01
خلاصه پرسش
خداوند، در ابتدای پیامبری حضرت موسی(ع)، ایشان را با جمله‌ی «فَاسْتَمِعْ = بشنو» مورد خطاب قرار داد؛ اما پیامبر اسلام(ص) با جمله‌ی «اقْرَأْ = بخوان» مخاطب قرار گرفت. دلیل این تفاوت چیست؟
پرسش
چرا خداوند در آیهی 13 سوره‌ی طه به حضرت موسی(ع) می‌فرماید: «فاستمع لما یوحی»؛ (به آنچه بر تو وحی می‌شود گوش فرا ده)؛ اما هنگام بعثت رسول خدا(ص) به ایشان فرمود: «اقرأ باسم ربک الذی خلق»؛ (بخوان به نام پروردگارت که آفرید)؟
پاسخ اجمالی

همان‌گونه که در پرسش آمده و بر اساس آنچه در قرآن کریم نقل شده است، خداوند هنگام مبعوث‌شدن حضرت موسی(ع) به رسالت، خطاب به ایشان فرمود:

«وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى‏»؛[1] و من تو را براى مقام رسالت برگزیدم، اکنون به آنچه به تو وحی می‌شود گوش فرا ده.

 اما هنگام مبعوث‌شدن رسول خدا(ص) به رسالت، جبرئیل خطاب به آن‌حضرت(ع) فرمود: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ»؛[2] بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.

در روایات معتبر، دلیلی برای این تفاوت خطاب، مشاهده نشده است. با این وجود می‌توان این احتمال را مطرح نمود که هنگام بعثت حضرت موسی(ع) الفاظی بر ایشان نازل شد و فقط وحی به گوش ایشان رسید؛ زیرا در کلمه‌ی «فَاسْتَمِعْ» که از ریشه‌ی «سمع» است، کلمه «سمع» به معنای رساندن چیزی به گوش است.[3] پس در این آیه خداوند از حضرت موسی(ع) خواست به کلام خداوند که بر وی وحی می‌شود گوش دهد.[4]

اما بر طبق آیه‌ی اول سوره‌ی علق، الفاظ قرآن بر رسول خدا(ص) نازل شد و دستور خواندن کلمات به ایشان داده شد؛ چراکه کلمه «قرائت» به معناى ضمیمه کردن حروف و کلمات به یکدیگر در زبان است، و این کلمه را به هر ضمیمه‌کردنى نمی‌‏گویند، مثلا در جمع‌کردن عده‏اى به دور هم نمی‌‏گویند: «قَرَأتُ القَومَ»، دلیل این ادعا این است که حتی تکرار یک حرف از حروف الفباء در زبان را هم قرائت نمی‌گویند.[5]

بر این اساس، وقتى گفته می‌شود «قرأ‌‌ت الکتاب» معنایش این است که از ضمیمه‌‌کردن چند حرف، کلمه‌ای را یافته و از ضمیمه‌کردن کلمات، جمله‏هایى را استخراج نموده و مطالبى را استفاده کردم، هر چند که آن حروف و این کلمات به زبان هم نیامده باشد. پس قرائت، هم شامل مطالعه، هم شامل تلفظ و هم شامل شنیدن خواهد شد؛ اما اگر به طور مطلق گفته ‌شود: «اقرأ»، منظور از آن، معناى اول خواهد بود، و مراد، امر به پیامبر(ص) در مورد قرائت قرآن، در واقع، امر به تلقى آیاتى از قرآن است که فرشته وحى از ناحیه‌ی خدا به آن‌جناب وحى می‌کند؛ لذا جمله مورد بحث، امر به قرائت کتاب است.[6]

اما برای حضرت موسی(ع) در ابتدای پیامبریشان، قرائت و خواندنی که برای رسول خدا(ص) بیان شده است، در میان نبود؛ بلکه خداوند، موسى(ع) را پس از برگزیدن به پیامبرى، به گوش فرادادن و دریافت وحى فرمان داد.


[1]. طه، 13.

[2]. علق، 1.

[3]. ابن فارس، احمد بن فارس‏، معجم مقاییس اللغه‏، محقق، مصحح، هارون، عبدالسلام محمد، ج 3، ص 102، قم، مکتب الاعلام الاسلامی‏، چاپ اول، 1404ق‏.

[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 7، ص 165، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 7، ص 10، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن‏، ص 668، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1412ق.

[6]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 323، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها