جستجوی پیشرفته
بازدید
27739
آخرین بروزرسانی: 1399/09/04
خلاصه پرسش
چرا شکر نعمات الهی واجب است؟
پرسش
صرف نظر از این‌که شکر نعمت، فزونی نعمت را به همراه دارد؛ چرا شکر نعمات الهی واجب است؟
پاسخ اجمالی

شکر در لغت به معناى تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است. در وجوب شکر نعمت‌های الهی، توجه به چند نکته ضروری است:

  1. لزوم شکر منعم، امری فطری و درونی است که هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خویش درمی‌یابد که در بـرابـر هر کـسـى کـه بـه او خدمتی نموده، یا نـعـمتى عطا کرده باید تشکر کند، و گرنه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. با توجه به همین روحیه، وقتى انسان متوجه می‌شود کـه قدرتی بی‌همتا نعمت‌هاى مادی و معنوی بی‌شماری به وی عطا نموده، لازم می‌بیند که این قدرت لایزال را بشناسد، و از او تشکر کند. بنابراین، وجوب شکر نعمت قبل از این‌که یک واجب شرعی باشد، واجب عقلی است.
  2. اگرچه خداوند از شکرگزاری بندگان بی‌نیاز است، ولى به جهت منفعت و مصلحت بندگان خود و به دلیل نتایجی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی که برای‌ شأن و منزلت انسان به همراه دارد، آنان‌را به شکرگزاری فراخوانده است. در قرآن کریم پس از نوید افزودن بر نعمت‌های سپاس‌گزاران، کفران نعمت را موجب عذاب الهی دانسته است.
  3. شکرگزاری ریشۀ تمام سعادت‌ها و سرچشمۀ عظیم برکات الهى برای انسان است که روز به روز انسان را به خدا نزدیک‌تر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم‌تر می‌سازد؛ از این‌رو علی‌رغم بی‌نیازی خداوند، از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده است.
  4. بی‌گمان هیچ‌کس توان شکر نعمت‌هاى خدا را ندارد، و برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکرگزاری در برابر نعمت‌هاى او و عذر تقصیر به پیش‌گاه حق بردن است.
پاسخ تفصیلی

«شکر» در لغت به معناى تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است.[1] در پاسخ به این سؤال که چرا شکر نعمت واجب است، توجه به چند نکته ضروری است:

  1. لزوم شکر منعم، امری فطری و درونی است، انسان با رجوع به عقل و فطرت خویش به این حقیقت پی می‌برد که باید در بـرابـر هر کـس کـه بـه او نـعـمتى عطا کرده یا خدمتی نموده (هر چند آن خدمت و نـعـمت کوچک باشد) بی‌تفاوت نباشد و به گـونـه‌اى از او تـشـکر و قدردانى کند، و گرنه از طرف عقل خود، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت و عقلاء نیز او را مذمت کرده و از حیوانات پست‌تر می‌دانند؛ زیرا این خصلت شاکر بودن در بسیاری از حیوانات به خوبی مشهود است. با توجه به این حکم عقل است که، وقتى انسان متوجه می‌شود کـه قدرتی بی‌همتا سرمایه‌های وجودی و نعمت‌هاى مادی و معنوی بزرگ، با ارزش و بی‌شماری را به وی عطا نموده، بر خود لازم می‌داند که در برابر چنین ولی نعمتی بی‌تفاوت نباشد و تا جایی که برایش امکان دارد از نعمت‌هایش تشکر کند و در بـرابـر کرامت و بزرگی و عظمتش سر تـعظیم فرود آورد و سپاس خود را به او ابراز کند. داشتن چنین روحیه‌ای که به طور فطرى، در همۀ انسان‌ها وجود دارد همگان را به تلاش در راه شناخت نعمت دهنده ملزم می‌کند؛ زیرا پس از مرحله‌ی شناخت است که امکان قدردانى و تشکر میسّر می‌شود.[2]
  2. آگاهی از فلسفۀ شکرگزارى ما را به لزوم شکر نعمات الهی رهنمون می‌سازد:

ممکن است انسان‌ها در برابر نعمت‌هایى که به دیگرى می‌بخشند انتظار شکرگزارى داشته باشند، اما بی‌گمان خداوندى که از همگان بی‌نیاز است و اگر تمام جهانیان به او کفر ورزند، گردى بر دامان کبریائیش نمی‌نشیند، نیازى به شکرگزارى بندگان ندارد، اما علی‌رغم بی‌نیازی خداوند، شکرگزاری را از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى دانسته و در قرآن کریم پس از نوید به سپاس‌گزاران، به ناسپاسان بی‌اعتنایى کرده و می‌فرماید: «آن‌که سپاس‌گزارى کند سپاسش به نفع خود او است و هر کس که کفران ورزد، خداوند بی‌نیاز و ستوده است».[3] و بالاتر این‌که کفران نعمت را موجب عذاب شدید دانسته و فرموده است: «...و اگر کفران کنید همانا عذاب من شدید است».[4]

هر چند خداوند بزرگوارتر از آن است که ناسپاسان را محروم سازد، ولى کفران نعمت، خود، سبب برخى از ناهنجاری‌ها و محرومیت‌ها؛ نظیر ناپایداری و زوال نعمت، رخت بربستن خیر و احسان و روحیه‌ی جوان‌مردی و ایثارگری در جامعه، می‌شود. شکر منعم نتایجی بس متعالی و در شأن و جایگاه و منزلت انسانی به وی می‌بخشد.

بنابراین، این همه تأکید در مسئله‌ی شکرگزارى نتیجه‌اش به خود انسان بازگشت مى‌کند، و اگر کمى در فلسفۀ آن دقّت کنیم وجوب آن نیز روشن می‌شود:

اولاً: فرد یا ملتی که از نعمت‌هاى پروردگار قدردانى می‌کند، خواه این شکرگزاری در دل باشد، یا با زبان یا عمل، نشان می‌دهد که لایق نعمت است، خداوند حکیم نیز کارش همه جا از روى حکمت است، و بدون دلیل نه نعمتى را از کسى می‌گیرد و نه بی‌دلیل نعمتى را به کسى می‌بخشد. در آیات و روایات اسلامی شکر، سبب دوام و افزایش نعمت شمرده شده است. در حدیثى امیرمؤمنان على(ع) می‌فرماید: «ثمرۀ شکر فزونى نعمت است».[5]

ثانیاً: هنگامى که روح شکرگزارى در انسان پرورش یابد، از شکر خالق به شکر مخلوق می‌رسد، و تشکر و سپاس‌گزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق، موجب شکوفا شدن استعدادهاى خلاّق و ظرفیت‌هاى وجودى اشخاص شده، و در نتیجه جامعه و صاحبان نعمت، انگیزه‌ای مضاعف در انجام خیر و خوبی پیدا می‌کنند.

ثالثاً: شکرگزارى از خالق، راهى به سوى معرفت او می‌گشاید و پیوند انسان را با آفریدگار محکم‌تر می‌کند، شکرگزارى علاوه بر این‌که معرفتِ بخشندۀ نعمت‌ها را به دنبال دارد، معرفت نعمت را نیز به همراه خواهد داشت، و همین معرفت نعمت روز به روز پیوند بندگان را با خدا محکم‌تر می‌سازد و آتش عشقش را در دل‌ها شعله‌ورتر می‌کند.

  1. بی‌گمان هیچ‌کس توان شکر همۀ نعمت‌هاى خدا را ندارد؛ چرا که همین توفیق شکرگزارى، فکر، عقل، زبان، دست، پا و... که انسان به وسیلۀ آن شکر قلبى و لسانى و عملى را انجام می‌دهد، همه از نعمت‌هاى خدا است و این توفیق هنگامى که در مسیر شکرگزارى به کار گرفته می‌شود نعمت دیگرى است که خود نیازمند شکر دیگرى است. به همین دلیل همان‌گونه که در روایات اسلامى اشاره شده است، برترین شکر آدمى اظهار عجز و ناتوانى از شکر خدا در برابر نعمت‌هاى او است و عذر تقصیر به پیش‌گاه حق بردن، و گرنه سزاوار خداوندى خدا را کسى نمی‌تواند به جاى آورد.[6]

با توجه به آنچه بیان شد، بدیهی است که شکرگزاری نه تنها امری درونی و فطری است، بلکه ریشه‌ی تمام سعادت‌ها و سرچشمۀ عظیم برکات الهى برای انسان است که روز به روز انسان را به خدا نزدیک‌تر و پیوند عشق و محبّت بندگان را با خدا محکم‌تر می‌سازد و عاملى براى تقوا و پرهیزگارى و طریقى به سوى رستگارى و سعادت و نورانیتی برای معرفت انسان در بندگی و عبودیت ذات خداوند است؛ از این‌رو علی‌رغم بی‌نیازی خداوند، شکرگزاری از روى حکمت و مصلحت بر بندگان ضرورى و واجب گردیده است.


[1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص 265، واژه‌ی «شکر».

[2]. کریمی، جعفر، فرقانی، قدرت الله، توحید از دیدگاه عقل و نقل، فصل لزوم شناخت خدا، با اندکی تغییر.

[3]. لقمان، 12. «وَ مَنْ یَشْکُرْ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِىُّ حَمیدٌ».

[4]. ابراهیم، 7. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ».

[5]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 207، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.‏ «ثمَرَةُ الشُّکْرِ زِیادَةُ النِّعَمِ».

[6]. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن‏، ج 3، ص 80 – 81، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1377ش.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها