لطفا صبرکنید
بازدید
7892
7892
آخرین بروزرسانی:
1394/03/17
کد سایت
id24154
کد بایگانی
64383
نمایه
آیینهای قبل از اسلام در مکه
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
اصطلاحات
صابئین|مکه ، فتح مکه
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا قبل از اسلام در مکه، در کنار بتپرستی آیین دیگری نیز وجود داشت؟
پرسش
آیا قبل از اسلام در مکه، آیا در کنار بتپرستی آیین دیگری نیز وجود داشت؟
پاسخ اجمالی
پیش از پرداختن به پاسخ بیان دو نکته ضروری به نظر میرسد.
1. اگرچه مشرکان مکه انواع بتها را مورد پرستش قرار میدادند، امّا آنان هرگز بتها را خالق و آفریننده خود نمیدانستند،[1] بلکه بتها را شفیعان خود نزد خداوند متعال[2] و وسیله تقرب به حضرت حق میپنداشتند.[3]
2. بعد از هجرت حضرت هاجر و اسماعیل(ع) به مکه و پیوستن قوم جرهم به آنان، اهل مکه همواره موحّد بودند تا زمانی که عمرو بن لحی امیر مکه دینشان را تغییر و بتپرستی را در مکه رواج داده است.[4]
پیش از اسلام در مکه غیر از آیین مشرکان دست کم سه آیین وجود داشت.
الف. پیروان دین حنیف(حضرت ابراهیم): در میان قوم عرب عده معدودى به توحید و معاد اقرار داشتند؛ از این گروه اندک عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف به دین حنیف اعتقاد داشت و منتظر مقدم پیامبر بود. و زید بن عمرو بن نفیل که اسلام را درک نکرد از عبادت بتان اکراه داشت و حضرت محمد(ص) را پیش از بعثت دریافته بود.[5]
ب. پیروان آیین مسیحیت: تعداد کمی نیز از پیروان حضرت مسیح(ع) در مکه حضور داشتند که از جمله آنان ورقة به نوفل[6] و جارود[7] بوده است.
ج. صابئان(پیروان حضرت نوح یا حضرت یحیی): دستهاى از اعراب مشرک مکه که پیش از ظهور اسلام در کیفیت عقاید شرک آلود ایشان تحول پیدا شده بود و به توحید نزدیک میشدند. ظاهراً این قوم همان کسانی بودند که در قرآن کریم صابئین خوانده شده و در ردیف یهود و نصارى در آمدهاند.[8]
اما آیین بیشتر مردم مکه، آلوده به شرک بود، به گونهای که برای کسی امکان مبارزه با عقیده غالب وجود نداشت، تا اینکه خداوند منّان پیامبر اسلام(ص) را برای براندازی کفر و شرک برانگیخت.
1. اگرچه مشرکان مکه انواع بتها را مورد پرستش قرار میدادند، امّا آنان هرگز بتها را خالق و آفریننده خود نمیدانستند،[1] بلکه بتها را شفیعان خود نزد خداوند متعال[2] و وسیله تقرب به حضرت حق میپنداشتند.[3]
2. بعد از هجرت حضرت هاجر و اسماعیل(ع) به مکه و پیوستن قوم جرهم به آنان، اهل مکه همواره موحّد بودند تا زمانی که عمرو بن لحی امیر مکه دینشان را تغییر و بتپرستی را در مکه رواج داده است.[4]
پیش از اسلام در مکه غیر از آیین مشرکان دست کم سه آیین وجود داشت.
الف. پیروان دین حنیف(حضرت ابراهیم): در میان قوم عرب عده معدودى به توحید و معاد اقرار داشتند؛ از این گروه اندک عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف به دین حنیف اعتقاد داشت و منتظر مقدم پیامبر بود. و زید بن عمرو بن نفیل که اسلام را درک نکرد از عبادت بتان اکراه داشت و حضرت محمد(ص) را پیش از بعثت دریافته بود.[5]
ب. پیروان آیین مسیحیت: تعداد کمی نیز از پیروان حضرت مسیح(ع) در مکه حضور داشتند که از جمله آنان ورقة به نوفل[6] و جارود[7] بوده است.
ج. صابئان(پیروان حضرت نوح یا حضرت یحیی): دستهاى از اعراب مشرک مکه که پیش از ظهور اسلام در کیفیت عقاید شرک آلود ایشان تحول پیدا شده بود و به توحید نزدیک میشدند. ظاهراً این قوم همان کسانی بودند که در قرآن کریم صابئین خوانده شده و در ردیف یهود و نصارى در آمدهاند.[8]
اما آیین بیشتر مردم مکه، آلوده به شرک بود، به گونهای که برای کسی امکان مبارزه با عقیده غالب وجود نداشت، تا اینکه خداوند منّان پیامبر اسلام(ص) را برای براندازی کفر و شرک برانگیخت.
[1]. «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ الله». عنکبوت، 61.
[2]. «وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ الله». یونس، 18.
[3]. «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى الله زُلْفی». زمر، 3.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 61، ص 145، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. الکلبى، ابو المنذر هشام بن محمد، کتاب الأصنام(تنکیس الأصنام)، تحقیق، احمد زکى باشا، ص 7، قاهره، افست تهران، نشر نو، چاپ دوم، 1364ش.
[6]. زید بن عمرو و ورقه بن نوفل در جستوجوى دین از مکه بیرون رفتند و در موصل با راهبى ملاقات نمودند، راهب به زید گفت از کجا میآیى و چه میجویى؟ گفت از خانه ابراهیم (مکه) هستم و آیین حق را میجویم، راهب گفت برگرد که به زودى آنچه را میجوئى در سرزمین خودت آشکار خواهى یافت، اما ورقه بن نوفل مسیحى شد. بیهقى، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة، ترجمه، مهدوى دامغانى، محمود، ج 1، ص 250، تهران، علمى و فرهنگى، 1361ش.
[7]. واقدى، محمد بن سعد کاتب، طبقات کبرى، ترجمه، مهدوى دامغانى، محمود، ج 6، ص 443، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374ش.
[8]. کتاب الأصنام، ص 7.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات