لطفا صبرکنید
107520
- اشتراک گذاری
از منظر اسـلام ، کـه کـامـلتـریـن ادیـان آسـمـانـى اسـت، مـعـاد جزو اصول دین بوده و ایمان به آن، شرط مسلمانی و از ارکان دین اسلام است.
برای پی بردن به واقعیت بهشت و جهنم و ضرورت آن، راه های متعددی وجود دارد که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود:
اول) عدالت خداوند: خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است. از اینرو، امکان قرار گرفتن در مسیر خیر و نیکی و زشتی و بدی را دارد با این خصوصیت، اگر پس از این جهان، جهانی دیگری وجود نداشته باشد تا انسان های خوب و بد، پاداش نیکی ها و یا زشتی های خود را دریافت کنند آیا با عدالت خداوند سازگاری دارد؟ بدون شک خداى عادل، کارى برخلاف عدالت نمىکند و چون دنیا شایستگى ایفاى حق مؤمن و مفسد را ندارد، باید روزى باشد که همه به جزاى اعمال خود برسند.
دوم) حکمت و رحمت خداوند: حـکـمـت خـداى حـکـیـم اقـتضا مى کند که مرگ، پایان زندگى نباشد؛ بدون شک خدای سبحان حق است و کار باطل نمیکند. و نیز این جهان را بیهوده و عبث نیافریده است یعنی این عالََم متحرک، هدفى دارد و می رود تا در آنجا آرام گیرد، و آن مأمن، عالم قیامت است. از طرفی نیز لازمه رحمت خدا این است که: بشر را به کمالش برساند. پس باید قیامتى باشد تا بشر فراورده کار خود را بیابد و به کمال هستی برسد.
سوم) فطرت و جاویدان طلبى انسان: حسّ بقا و میل به ماندن، یک درخواست فطرى در وجود انسان است که با وجود جهان آخرت و معاد، محقق مىشود.
تمام بحث های معاد، سر انجام به یکی از دو نقطه بهشت و یا دوزخ ختم می شود؛ بهشت یعنی کانون انواع مواهب و نعمتهای الهی، اعم از معنوی و مادی و دوزخ یعنی کانون انواع رنج ها و محرومیت ها، جهنم وعده گاه شیطان و پیروان اوست. طبق آیات و روایات، بهشت و جهنم دو وعده حتمی و تخلف ناپذیر خداوند است و آنها که در این واقعیت عظیم تشکیک کرده و یا تحقق آن را خیالی بیش فرض نمی کنند، بزودی حقیقت آن را در خواهند یافت.
بهشت و جهنم، نه تنها دو واقعیت تکان دهنده روز قیامت هستند بلکه به تأیید عقل و نقل هم اکنون آفریده شده اند.
قبل از آنکه به بحث در باره وجود بهشت و جهنم و شناخت حقیقت آن بپردازیم لازم است مطالبی را در باره حقیقت معاد و دلایل اثبات آن یادآور شویم: مـعـاد از مادّه (عود) به معناى بازگشتن است.[1] و به بازگشت دوباره روح به بدن، در روز قـیـامـت گفته مى شود. ایمان به معاد و بازگشت به جهان آخرت، منحصر به دین اسلام نبوده و مورد پذیرش همه ادیان آسمانى اسـت. همه پـیامبران، پس از موضوع خداشناسى و تـوحـیـد، بـر موضوع مـعـادشـناسى تأکید نموده و بشر را به ایمان و توجه به حیات اخروی فراخوانده اند.
از منظر اسـلام، کـه کـامـلتـریـن ادیـان آسـمـانـى اسـت، مـعـاد جزو اصول دین بوده و ایمان به آن، شرط مسلمانی و از ارکان دین اسلام است.
حدود یک ششم از آیات قرآن کریم در باره مسائل و موضوعات این حادثه بزرگ است؛ مسائل و موضوعاتى چون برزخ، روز قیامت، حشر و نشر، میزان، حساب، بهشت و دوزخ.
دلایل اثبات معاد را می توان در موضوعات زیر بیان نمود:
اول) عدالت خداوند:
در مـیـان موجودات عالم هستی، تنها انسان است که از ویژگی (اختیار) برخوردار است. و این امکان در وجودش نهفته شده است که از آزادى و اختیارش در مسیر خیر و نیکی و طاعت و بندگی خدا و خدمت به خلق خدا و یا در مسیر زشتی و بـدى ها بـهـره گیرد، از عـمل به دستورات الهى سرپیچی نموده و به حقوق دیگران به ویژه، ناتوانان و بیچارگان تعدی نماید و حتى با پیامبران الهی و مؤمنان نیز به مبارزه برخیزد.
بدون شک سرانجام روزى فرا مى رسد که طبق سنت الاهی همه انسانها باید طعم مرگ را بچشند، و به اصل خویش بازگشته و به ملاقات خالق بشتابند، حال اگر مرگ در حالی فرا رسد که انسان های مـؤمـن و وارسته، پـاداش اعـمـالشان را نـگـرفـتـه و کـافـر و فاسق بـه کـیـفـر کـردارشان نـرسـیـده باشند و حـق مـظـلوم از ظالم ستانده نشده باشد و با این شرایط، پس از این جهان نیز جهانى دیگر به نام (آخرت) در پیش نباشد که هر انسانی نتایج اعمال نیک و بد خویش را بی هیچ کم و کاستی دریافت کند، آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟! البته که سازگار نیست زیرا خداوند حکیم، کارى برخلاف حکمت و عدل نمىکند و چون دنیا شایستگى ایفاى حق مؤمن و مفسد را ندارد، باید روزى باشد که همه به جزاى اعمال خود برسند. چنانکه خداى بزرگ در قرآن کریم مى فرماید: آیا پرهیزگاران را همچون فاجران قرار مى دهیم؟![2] به یقین چـنـیـن نـیـسـت و آنان طبق وعده های الهی که تخلف ناپذیر است، در محضر خداوند حاضر خواهند شد و البته برای تحقق این امر، نـاگـزیـر بـایـد قـیـامـتـى بـاشـد کـه تـفـاوت آنـان را در دادگـاه عدل الهى آشکار سازد.
دوم) حکمت و رحمت خداوند:
حـکـمـت خـداى حـکـیـم اقـتضا مى کند که مرگ، پایان زندگى نباشد؛ زیرا در این صورت، کار خداوند کار کوزه گرى را مى ماند که کوزه ها را از صبح تا شام مى سازد و پس از خشک شدن، بر زمین مى کوبد و خرد مى کند.
خدا انسان را آفریده و از ناتوانى به توانایى، و از نادانى به دانایى رسانیده است و چون انـسـان بـه کـمال دنیایى دست مى یابد، او را هلاک مى سازد. اما آیا با این مرگ همه چیز پایان مـى پـذیرد؟ اگر چنین باشد، خردمندانه و حکیمانه نیست. حکیمانه این است که اگر انسان امکان تـعـالى بـیشتر را دارد، بسترش براى او فراهم گردد، و انسان بدان دست یابد و با مرگ، نیست و نابود نشود.[3] بدون شک خدای سبحان حق است و کار باطل نمىکند. و نیز این جهان را بیهوده و عبث نیافریده است. این عالَم متحرک هدفى دارد و می رود تا در آنجا آرام گیرد و آن عالم قیامت است. حال که خداى حکیم، کارى برخلاف حکمت نمىکند، باید روزى باشد که غایت و هدف این عالم محسوب گردد.
از سویی نیز لازمه رحمت خدا این است که: بشر را به کمالش برساند. باید قیامتى باشد تا بشر فراوردهى کار خود را بیابد و به کمال هستی برسد.[4]
سوم) جاویدان طلبى انسان:
حسّ بقا و میل به ماندن، یک درخواست فطرى در وجود انسان است. همه انسان ها زندگى را دوست دارنـد و مى خواهند باشند، و زندگى آنان با مرگ پایان نپذیرد و دستخوش نیستى و نابودى نشود. از این رو غایت انسان لذات مادى نیست؛ چون با رسیدن به آنها خاموش نمىشود؛ بلکه فطرتاً متوجه کمال است. و با پیمودن مراتب خلقت در دنیا، متوجه آخرت مىشود و استعدادهایش به فعلیت مىرسد و به مبدء بازمىگردد.[5]
میل به جاودانگى فطرى است؛ و گرنه انسانها از مرگ هراسى نداشتند. چنانکه می بینیم، انسان ها از یک سو بنا بر اقتضاى فطرتشان از مرگ مى گریزند و از سوى دیـگـر بـراى مـانـدن و جـاویـدان شـدن دسـت بـه کـوشـش مـى زنـنـد.
تمامى خواستهاى فطرى بشر براى رساندن انسان به کمال هستند و حکمتى دارند. این حکمت، نشانگر وجود عالمى دیگر است؛ [6] چون دنیا، شایستگى جاودانه زیستن را ندارد. [7] ترس از مرگ و لوازم آن که در طول تاریخ آثار خود را بروز داده، نشانهاى بر فطرى بودن میل به بقاست.[8]، و میل به جاودانگى با معاد، محقق مىشود.
حال که اصل معاد را با استفاده از دلایل محکم عقلی و نقلی و با توجه به فطرت درونی انسان ثابت کردیم لازم است بیفزاییم که بدون تردید تمام بحث های معاد، سر انجام به یکی از دو نقطه بهشت و یا دوزخ ختم می شود و اما در باره حقیقت بهشت و دوزخ باید گفت:
بهشت یعنی کانون انواع مواهب و نعمتهای الهی، اعم از معنوی و مادی، بهشت وعده حتمی خداوند به فرمانبرداران و نوعی تفضل است، بهشت براى بهشتیان سراى امن و سلامت است.
چنانکه خداوند در باره ی بهشتیان چنین می فرماید: «پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند.»[9]، «براى آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت است.»[10]، «در بهشت نه خورشیدى مى بینند (که از گرمایش اذیت شوند) و نه سرماى سخت (که از سردیش ناراحت گردند).»[11] «و بهشتى که پهناى آن (به پهناى ) آسمانها و زمین است، براى پرهیزکاران آماده شده است.»[12]
همان گونه که خداوند بهشت را براى فرمانبرداران آفریده، جهنم را نیز براى گنهکاران خلق کرده است. دوزخ یعنی کانون انواع رنج ها و محرومیت ها، جهنم وعده گاه شیطان و پیروان اوست. چنانکه قرآن کریم در این زمینه مى فرماید: «همانا جهنم را از تو (شیطان) و از کسانى که از تو پیروى کنند پر مى کنم.»[13]، «و همانا وعده گاه همگى آنان (پیروان شیطان) جهنّم است.»[14]
با تفصیلی که گذشت؛ بر اساس آیات و روایات و به حکم عقل، تردیدی بر تحقق وعده الهی و تخلف ناپذیری پاداش مؤمنان و پارسایان و کیفر و عذاب مجرمان باقی نمی ماند،[15] در نتیجه بهشت و جهنم، نه تنها دو واقعیت تکان دهنده روز قیامت هستند بلکه با استناد به آیات و روایات مسلم و اثبات شده که هم اکنون آفریده شده اند.[16] و آنها که در این واقعیت عظیم تشکیک کرده و یا تحقق آن را خیالی بیش فرض نمی کنند، بزودی و برای همیشه، حقیقت آن را در خواهند یافت.
نمایه های مرتبط:
1. نمایه رابطه بهشت و عمل، سؤال 1801 (سایت: 1784).
2. نمایه قیامت و جاودانگی، سؤال 1151 (سایت: 1261).
3. نمایه قیامت و یوم الحسرة، سؤال 1496 (سایت: 1543) .
[1] المنجد، ص 536.
[2] (اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجّارِ)، صاد، 28.
[3] مبدأ و معاد، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، مبحث معاد
[4] جوادى آملى، عبدالله، یاد معاد، نشر فرهنگى رجا، چاپ سوم، ص 108 - 9.
[5] جعفر السبحانى، الالهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، الطبعة الرابعة، ص 176 - 7.
[6] آشتیانى، سید جلالالدین، معرفة المعاد، ص 26.
[7] ربانى، محمد رضا، معاد ربانى، ص 129.
[8] اقتباس از سؤال 125 (سایت: ) (دلیلهاى عقلى و فطرى اثبات معاد) برای آگاهی بیشتر در باره ی معاد و آشنایی با منابع مرتبط به موضوع معاد به نمایه مذکور رجوع کنید.
[9] (اِنَّ الْمُتَّقینَ فى مَقامٍ اَمینٍ)،دخان، 51.
[10] (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ)، انعام، 128.
[11] (لایَرَوْنَ فیها شَمْسا وَ لازَمْهَریرا)، انسان، 13.
[12] (وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ)، آل عمران، 133.
[13] (لَاءَمْلَئَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ اَجْمَعینَ)، ص، 85.
[14] (وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ اَجْمَعینَ)، حجر، 43.
[15] وَعدَاللهِ، لاَ یُخلِفُ اللهُ المیعاد، زمر، 20.
[16] هـروى بـه امـام رضا (ع) مى گوید: «مرا از بهشت و آتش جهنم خبر ده که آیا آفریده شده اند یا نه ؟ آن حـضـرت فـرمـود: بـله (آنـهـا آفـریـده شـده انـد). هـنـگـامـى کـه رسـول خـدا (ص) بـه آسمان عروج کرد، وارد بهشت شد و آتش را دید. هروى مى گوید، به آن حضرت گفتم: کسى که منکر آفریده شدن بهشت و آتش باشد، چگونه است؟ حضرت فرمود: پیامبر (ص) و ما را تکذیب کرده اسـت و بـهـره اى از ولایـت مـا نـدارد و در آتـش جـهـنـم جـاویـدان اسـت. خـداونـد متعال مى فرماید: این همان جهنّمى است که مجرمان آن را تکذیب مى کردند، آنان در میان جهنم و آب سوزان در رفت و آمدند(الرحمن ، 43 ـ 44).»؛ " أَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَهُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ ...." نک: بحار الانوار، ج 8، ص 284.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به نمایه: وجود بهشت و جهنم در حال حاضر، سؤال 101 (سایت: 1798).