جستجوی پیشرفته
بازدید
23465
آخرین بروزرسانی: 1399/02/29
خلاصه پرسش
آیا امام سجاد(ع) در مقام تقیه و برای حفظ جانش، خویشتن را برده یزید اعلام کرد؟! اگر چنین است، چگونه فرزند امام حسین(ع) با یزید، یعنى قاتل پدر و برادرانش بیعت کرد؟!
پرسش
در روایتی که در ذیل ذکر می‌شود، امام سجاد(ع) خطاب به مسلم بن عقبه و بنا به نقلی دیگر خطاب به یزید می‌گوید: «من بنده تو هستم»، در حالی‌که این کلام از امام معصوم جایز نیست. این روایت در کتاب «تشیّع علوی و تشیّع صفوی» آمده است. متن روایت: «ابن محبوب، عن أبی أیوب، عن بُرید بن معاویة قالَ: سَمِعتُ أبَا جعفرٍ(ع) یقولُ: إنَّ یَزیدَ بنَ مُعاویةَ دَخَلَ المَدینَةَ وَ هُوَ یُریدُ الحَجَّ، فَبَعَثَ إلَى رجُلٍ مَن قُریشٍ فَأتَاهُ فَقَالَ لَهُ یَزید: أَتُقِرُّلى أَنَکَ عَبدٌ لِى، إن شئتُ بِعتُک وَ إِن شئتُ استَرقَیتُکَ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ: و الله ـ یا یَزیدُ ـ مَا أَنتَ بِأکرَمَ مِنِّی فی قُریشٍ حَسَباً و لا کَانَ أَبُوکَ أَفضَلَ مِن أَبی فی الجاهِلِیةِ وَ الإسلامِ وَ مَا أَنتَ بأَفضَلَ مِنِّی فى الدِینِ وَ لا بِخَیرٍ مِنِّی فَکَیفِ أُقِرُّ لکَ بما سأَلتَ؟ فَقالَ لَهُ یزید: إِن لَم تُقِرَّ لى و الله قَتَلتُکَ فقالَ لَهُ الرَّجُلُ: لیسَ قَتَلُکَ إیایَ بأعظَمَ مَن قَتلِکَ الحُسینَ بنَ عَلِیٍ(ع) ابنَ رسولُ الله ـ صَلّى الله علیهِ و آلِه ـ فأمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. حَدیث عَلِی بن الحُسینِ(ع) مَعَ یَزید ـ لعنَهُ الله ثُمَّ أرسَلَ إلى عَلی بن الحُسینِ(ع) فَقالَ لَهُ مَثلَ مَقالَتِهِ لِلقُرَشی؛ فَقَالَ لَهُ عَلِی بن الحُسینِ(ع): أرَأیتَ اِن لَم أُقرَّ لکَ أَلیس تقتلِنى کَما قَتَلتَ الرَّجُلَ بالامس؟ فَقالَ لَهُ یَزیدُ ـ لَعَنَهُ الله ـ: بَلى فَقَالَ لَهُ علیُّ بنُ الحُسین(ع): قَد أَقرَرتُ لکَ بما سألتَ؛ أَنا عبدٌ مُکرَه، فَاِن شَئتَ فأَمسِک وَ إن شئتَ فَبع، فَقالَ لهُ یزید ـ لَعَنَهُ الله ـ: أَوَلى لکَ حَقَنتَ دَمَکَ و لم ینقصکَ ذلکَ مَن شَرَفِک».
پاسخ اجمالی

در برخی منابع روایی، از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «یزید بن معاویه در راهِ رفتن به حج، به مدینه آمد. به دنبال مردى از قریش فرستاد و زمانی که آن شخص به نزدش آمد، گفت: آیا اقرار می‌کنى که بنده من هستى؛ اگر بخواهم تو را بفروشم و اگر نخواهم؛ تو را به بردگى خویش درآورم؟! آن مرد گفت: اى یزید! به خدا قسم! در میان قریش نه تو در حَسَب از من گرامی‌ترى و نه پدرت در زمان جاهلیت و اسلام از پدر من برتر بوده، و نه تو خود در دین و مذهب از من برتر و بهترى، پس من چگونه چنین اقرارى براى تو کنم؟! یزید گفت: اگر چنین اعترافى نکنى به خدا قسم تو را می‌کشم! آن مرد گفت: کشتن من به دست تو بالاتر از کشتن حسین بن على(ع) فرزند رسول خدا(ص) نیست! یزید دستور داد آن مرد را کشتند. سپس به دنبال امام سجاد(ع) فرستاد و مانند همان سخنى که به مرد قریشى گفته بود به آن‌حضرت نیز اظهار کرد، امام(ع) در جواب فرمود: "اگر من چنین اعترافى براى تو نکنم مانند مرد دیروزى مرا خواهى کشت؟!" یزید گفت: بلی. ‌حضرت سجاد(ع) فرمود: "قَدْ أَقْرَرْتُ لَکَ بِمَا سَأَلْتَ أَنَا عَبْدٌ مُکْرَهٌ فَإِنْ شِئْتَ فَأَمْسِکْ وَ إِنْ شِئْتَ فَبِع؛ [در چنین وضعیتی] من به آنچه تو می‌خواهى اقرار می‌کنم، و من فردی هستم که با اکراه برده‌ات شده‌ام [و از ترس جان چنین اقرارى می‌کنم] اکنون چنانچه خواهى نگهدار و چنانچه خواهى بفروش!" یزید گفت: وای بر تو! هم خونت را حفظ کردى و هم چیزی از شرف و مقامت کاسته نشد!».[1]

در سند این روایت چنین آمده است: «علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن محبوب عن أَبی أَیوب عن برید بن معاویة».

از آن‌جا که عموم راویان آن از جمله علی بن إبراهیم،[2] ابن محبوب،[3] أبی أیّوب،[4] و برید بن معاویة[5] توثیق شده‌اند؛ این سند به صورت کلی قابل پذیرش می‌باشد؛[6] اما علامه مجلسی در بررسی محتوا چنین می‌گوید:

مشهور آن است که یزید پس از خلافت، اساساً پا را از شام فراتر نگذاشت چه رسد به این‌که وارد مدینه شده باشد؛ به همین جهت احتمالاً این فرد تهدید کننده، مسلم بن عقبه بود که یزید او را برای جنگ با اهالی مدینه فرستاد و در نتیجه آن واقعه حرّه[7] رخ داد.[8]

البته احتمالی که علامه مجلسی آن‌را مطرح کرده نیز منافی با نقل‌هایی است که بر اساس آنها مسلم بن عقبه مأمور به رعایت احترام امام سجاد(ع) بود.[9]

به هر حال با فرض پذیرش این روایت؛ باید آن‌‌را بر اساس تقیه دانست؛ زیرا طرف مقابل به صراحت ذکر کرد که در صورت جواب منفی امام را خواهد کشت. این نوع اعمال در تاریخ شیعه بسیار بوده[10] و تصریح قرآن بر جواز چنین رویکردی دلالت می‌کند: «هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت‏] مگر آن‌کس که مجبور شده و قلبش به ایمان اطمینان دارد. لیکن هر کس سینه‌اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابى بزرگ خواهد بود».[11]

بنابر این، اصل در این‌گونه موارد، عمل به تقیه است؛ هر چند در برخی موقعیت‌های ویژه - مانند قیام عاشورا و شهادت امام حسین(ع) - باید از تقیه دست برداشت و به سمت ایثار و شهادت رفت.

علاوه بر این، سرعت انحراف در دین اسلام در ابتدای حکومت یزید به گونه‌ای بود که اگر قیام و شهادت امام حسین(ع) نبود، به احتمال زیاد بعد از مدتی دیگر جز نامی از اسلام باقی نمی‌ماند و این دین به صفحات تاریخ سپرده می‌شد، اما بعد از شهادت حضرتشان، نوعی خودآگاهی در جامعه‌ی اسلامی پدید آمد که هم مردم به این انحرافات حساس‌تر شدند و هم خود یزید و فرمانروایان بعد از او این قدرت را در خود نمی‌دیدند که با اصل اسلام به مبارزه برخیزند و بگویند: «فلا خبر جاء و لا وحی نزل».[12] از این‌رو واکنش امامان بعدی مانند واکنش امام حسین(ع) نبود.

 

 


[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 234، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[2]. ر.ک: 34459؛ تفسیر علی بن ابراهیم قمی و وثاقت مشایخ آن

[3]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 123،‌ نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.

[4]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 20، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.

[5]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص 10،‌ دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.

[6]. علامه مجلسی نوع این روایت را از نوع روایات «حَسَن» می‌داند(یعنی روایتی که در سند آن تا معصوم(ع) راوی امامی و ممدوح، بدون تصریح بر عدالتش، وجود دارد؛ ر.ک: «تقسیمات حدیث»، سؤال28261)؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 26، ص 178، تهران، ‌دارالکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.

[7]. ر. ک: 12166؛ نازل نشدن عذاب بر لشکریان یزید

[8]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 26، ص 178 – 179.

[9]. ر.ک: 54776؛ امام سجاد(ع) در واقعه حره

[10]. ر.ک: 1779؛ دلایل تقیه کردن ائمه(ع)

[11]. نحل، 106.

[12]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 268، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1417ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها