2392
کلمهی «مولوی»یک اسم منسوب است؛ یعنی از اضافه شدن «یاء» نسبت به کلمه «مولی»، تشکیل شده است. این اصطلاح در بسیاری از مناطق اسلامی از جمله در بخشهای شرقی ایران و نیز کشورهای پاکستان، افغانستان و ...، مورد استفاده قرار میگیرد، این اصطلاح، برای کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که در علوم دینی، به درجات بالا رسیدهاند.
«مولانا» نیز یک ترکیب اضافی است؛ (یعنی به صورت مضاف و مضافالیه است) و معنایش(بزرگ و سرور ما) میباش. این اصطلاح را بیشتر برای افراد فاضل و بزرگمرتبه به کار میبرند. گرچه مولوی و مولانا برای افراد زیادی مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد، اما امروزه بیشتر به عنوان لقب شاعر بزرگ مسلمان محمد جلال الدین رومی در نظر گرفته میشود. مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هـ ق است. وی در سال ۶۰۴ هـ ق، در بلخ به دنیا آمد. خانوادهی پدری مولوی از مردم خراسان قدیم و ساکن ناحیهی بلخ بودند و نسبت بلخی از این جهت است؛ اما شهرت مولوی به مولانا و ملای رومی پس از آن است که خانواده او از بلخ مهاجرت کرده و در شهر قونیه - از شهرهای ترکیهی کنونی که در گذشته به عنوان روم شرقی شناخته میشد- ساکن شدند.
پدر مولوی (بهاءالدین) از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود و به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود، از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهانالدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ قمری تحولی در وی پدید آورد که موجب ترک کرسی تدریس و فتوا شد و به مراقبت نفس و تهذیب باطن پرداخت. وی در سال ۶۷۲ هـ ق در قونیه وفات یافت.
اشعار مولوی در قالب مثنوی معنوی میراث بزرگ فرهنگی برای ایرانیان و حتی تمام جامعۀ بشری است؛ بیشتر شیعیان نیز در ارتباط با این اشعار، قضاوتی کلی نمینمایند، بلکه هر قسمت از آنها را به صورت جداگانه بررسی کرده و آنچه از میان آنها، با موازین قابل قبولشان منطبق است را مورد استفاده قرار داده و دیگر موارد را به حال خود رها نموده و یا حتی به نقد آن میپردازند.
در مورد شخص مولوی نیز، ظاهراً با معیارهای موجود در مکتب تشیع، نمیتوان او را شیعه معرفی نمود و از بررسی مجموعۀ اشعارش، میتوان استنباط کرد که عقاید او با دیدگاههای اهلسنت، همخوانی بیشتری دارد، به ویژه ابیاتی که در نکوداشت برخی از صحابۀ پیامبر(ص) سروده و به اعتقاد شیعیان، آنان شایستگی این مقدار از ستایش را ندارند. اما قضاوت در مورد اینکه ابراز عقیدههای او، ناشی از جبر محیطی و شرایط موجود بود و یا اینکه اعتقاد واقعی او همان بود که ابراز میداشت، بر عهدۀ خداوند است که آنچه در دلها است را تنها او میداند.