لطفا صبرکنید
18445
- اشتراک گذاری
گریه و خنده که نوعی ابراز احساسات و عواطف درونی است، از نشانه های طبیعی و تعادل مزاج آدمی است، و فرد باید در این مورد به رشد و ظرفیّت کافی برسد و خود را با آداب خنده و ابراز شادی آشنا کند تا خنده و شادی برای او یک فضیلت اخلاقی باشد، نه یک رذیلت.
راه کارهایی مانند توجّه به نیّت و هدف از خنده و شادی، ذکر و یاد خداوند و تفکّر در آفات خنده زیاد می تواند در جلوگیری از خنده زیاد در هر زمان – مخصوصاً در ایّام شهادت و مصیبت ائمه اطهار (ع) – و همچنین در برخی از مکان ها و موقعیّت های اجتماعی، نقش داشته و ثمر بخش باشد.
انسان دارای ابعاد مختلفی بوده که یکی از آنها، بُعد عاطفی او است؛ برخورداری انسان از این ویژگی، موجب می شود در مواردی خوشحال و شاد باشد و در جاهایی نیز محزون و غمگین. لذا گریه و خنده که نوعی ابراز احساسات و عواطف درونی است، از نشانه های طبیعی و تعادل مزاج آدمی است، و فرد باید در این مورد به رشد و ظرفیّت کافی برسد و خود را با آداب خنده و ابراز شادی آشنا کند تا خنده و شادی برای او یک فضیلت اخلاقی باشد، نه یک رذیلت.
با این که، شادمانى و انبساط خاطر، از جنبه هاى اخلاقى مثبت و مفید و زمینه ساز تحرّک و پویایى و فعّالیت فردی و اجتماعی است، و در تکامل روحیه اجتماعى نقش دارد، امّا در شرایط مختلف و عوامل گوناگون فردی، اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی باعث می شود که برخی از شادی ها مورد ملامت و سرزنش قرار گیرد.
در این نوشته، به راه کارهای مهمّی که می تواند در جلوگیری از خنده زیاد در هر زمان – مخصوصاً در ایّام شهادت و مصیبت ائمه اطهار (ع) – و همچنین در برخی از مکان ها و موقعیّت های اجتماعی، نقش داشته و ثمر بخش باشد، اشاره می شود:
یک. توجّه به نیّت و هدف از خنده و شادی: لازم است که همه افکار، گفتار و کردار یک مؤمن واقعی در مسیر رضایت و رسیدن به قرب الاهی باشد. با این نگاه، اگر توجّه کند که خنده او، آیا مورد رضایت خداوند هست یا خیر؟ در این صورت است که، خنده و شادی، جایگاه مناسب و مرز خود را پیدا کرده و وسیله ای برای تقرّب به خداوند متعال خواهد بود. بنابراین، در ایّام محرّم و صفر و در روزهای شهادت امامان (ع)، خود را صاحب عزا دانستن و غمگین بودن، و دوری از هر آنچه با سوگواری و عزاداری منافات دارد، در تحقق این نیّت و هدف کمک می کند.
دو. ذکر و یاد خداوند: در قرآن کریم بر ذکر و یاد بسیار خداوند فرمان داده شده است. [1] لذا مردان الهی هماره به ذکر خدا اشتغال دارند و هیچ کاری آنان را از ذکر و عبادت خدا غافل نمی کند. [2] گاهی خنده و شادی مایه غفلت روح و قلب انسان است و همین غفلت باعث می شود که به گناهانی مانند مسخره کردن دیگران مرتکب شود؛ از این رو، ذکر و یاد خداوند متعال که برای زدودن غفلت است، کنترل کننده خنده هایی خواهد بود که موجب قساوت قلب می شود. امام صادق (ع) در اهمیت ذکر و یاد خداوند می فرماید: «هر که به راستى (نه به زبان تنها) به یاد خدا باشد، مطیع اوست، و هر که از او غافل باشد عاصى و گناهکار است، و طاعت نشانه هدایت و معصیت علامت گمراهى است و اصل هدایت و گمراهى، یاد و غفلت است...». [3]
سه. تفکّر در آثار خنده زیاد: خنده زیاد و بی حدّ و مرز – که در اصطلاح اخلاق و احادیث، «قهقهه» نام دارد - از غفلت سرچشمه می گیرد، و شایسته افراد وزین و با شخصیت نیست و اسلام آن را نکوهش کرده و آثار و آفات فردی و اجتماعی را در پی دارد که تفکر در این آفات، در کنترل انسان و دوری از این رذیله و رفتار ناپسند اخلاقی نقش دارد. در این جا نمونه هایی از این آثار با استناد به روایات ذکر می شود:
1. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « از خنده بسیار بپرهیز که دل را مى میراند، و نورانیّت و روشنى چهره را می برد». [4]
2. امام علی (ع) می فرماید: «خنده زیاد، همنشین را [از دوستی] دور می کند (و باعث تنفّر می شود) و رئیس را، زشت و رسوا می کند». [5]
3. امام صادق (ع) می فرماید: « قهقهه زدن از کارهای شیطان است». [6]
پس، می توان با توجّه به آیات و روایات اخلاقی، در باره آداب خنده و نکوهش خنده زیاد و نیز با اراده ای محکم، تصمیم قاطع، همّت بلند و تمرین، خنده زیاد و قهقهه را در هر زمانی به ویژه در روزهای شهادت و مصیبت کم کرده و به مرور زمان از خود دور نمود.
برای آگاهی بیشتر درباره برخی از مسائل مربوط به خنده و شادی نمایه های زیر را مطالعه کنید:
«شادی و نشاط در اسلام»، سؤال 13334 (سایت: 12917) .
«ترویج حزن و اندوه»، سؤال 2830 (سایت: 3062) .
«تمسخر و کاریکاتور»، سؤال 15997 (سایت: 15722) .
«اسلام و تفریح و شوخی»، سؤال 1226 (سایت: 2573) .
[1] . احزاب، 41: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً».
[2] . نور، 37: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاة».
[3] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 90، ص 158، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[4] . شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 526، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش.
[5] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: درایتى، مصطفى، ص 222، ح 4468، دفتر تبلیغات، قم، چاپ اول، 1366ش.
[6] . کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج 4، ص 749، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1429ق.