جستجوی پیشرفته
بازدید
39562
آخرین بروزرسانی: 1402/09/24
خلاصه پرسش
فلسفه ی برده‌داری در اسلام چیست؟ اسلام چه برخوردی با آن داشته است؟
پرسش
سؤال بنده اینه که فلسفه ی برده داری در اسلام چیه؟ و چرا قرآن اونو نهی نکرده و قضیه آزاد کردن اونا چیه ؟ مگه همه انسان ها آزاد نیستند ؟ پس قضیه کنیز و غلام چیه ؟ و اگه غلام و کنیز خرید و فروش میشدند آیا پیامبر مهربانی از کنار این مساله به راحتی میگذشتند؟ پیامبری که به یاری مستضعفین جهان آمده است. ممنونم و امیدوارم مثل همیشه به سوالم بدون تعصب و روشن و شفاف جواب بدید ممنون و سپاسگزار.
پاسخ اجمالی

درست است احکامى مانند احکام ازدواج با بردگان ، محرمیت با بردگان ،مکاتبه ( قرارداد براى آزادى بردگان )و.... که در قرآن ذکر شده است، اصل وجود بردگى را در زمان پیامبر (ص) و صدر اسلام اثبات مى‏کند. اما باید گفت که اسلام برنامه بسیار دقیق و زمانبندى شده ای براى آزادى بردگان دارد که در نتیجه همه آنها تدریجا آزاد مى‏شوند. در برخورد اسلام با این مسأله باید به این نکات توجه داشت که:

1 - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است.

2 - اسلام به سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان یک معضل بزرگ اجتماعی نگریسته است.

3 - اسلام براى آزادى بردگان طرح بسیار دقیق و حساب شده ای ارائه کرده است. زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى‏دادند، که نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه وسیله‏اى براى ادامه زندگى. اگر اسلام با یک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان را آزاد کنند ، یا بیشتر آنها تلف مى‏شدند و یا این جمعیت عظیم بیکار و گرسنه ای که محرومیت به او فشار ‏آورده به همه جا حمله‏ور می شد و درگیرى و خونریزى به راه انداخته نظم جامعه را مختل می کرد.بنابراین اسلام طرح و برنامه حساب شده ای وضع کرد تا اینان تدریجا آزاد شده و جذب جامعه گردند .

این طرح مواد زیادى دارد که عبارتند از :

ماده اول - بستن سرچشمه‌‏هاى بردگى

ماده دوم - گشودن دریچه آزادى

ماده سوم - احیاى شخصیت بردگان

ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان

ماده پنجم – اعلام انسان‏‌فروشى بعنوان بدترین کار !

بر خورد عملی و معاشرت رهبران دین با بردگان یک الگوی عملی برای مسلمانان در بر خورد با این مسأله بسیار مهم ، در جهت از بین بردن برده داری بوده است.

پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن پاسخ لازم است اندکی به بحث بردگى در اسلام پرداخته شود.

 

گر چه مساله برده‏گیرى و برده‏دارى به عنوان یک دستور حتمى در مورد اسیران جنگى، در قرآن مجید نیامده است ولى انکار نمى‏توان کرد مطالبی که در قرآن براى بردگان ذکر شده است، اصل وجود بردگى را حتى در زمان پیامبر (ص) و صدر اسلام اثبات مى‏کند[1]، مانند جواز اسیر گرفتن در جنگها و از آنان به عنوان برده استفاده کردن، احکام ازدواج با بردگان، احکام محرمیت با بردگان یا مساله مکاتبه ( قرارداد براى آزادى بردگان ) که در آیات متعددى از قرآن در سوره نساء - نحل - مؤمنون - نور - روم و احزاب آمده است .

 

اینجا است که بعضى بر اسلام خرده مى‏گیرند که چرا این آئین الهى با آن همه محتوا و ارزشهاى والاى انسانى مساله بردگى را به کلى الغاء نکرده، و طى یک حکم قطعى و عمومى آزادى همه بردگان را اعلام ننموده است ؟ !

 

درست است که اسلام سفارش زیادى در مورد بردگان کرده، اما آنچه مهم است آزادى بى‏قید و شرط آنها است، چرا انسانى مملوک انسان دیگرى باشد و آزادى را که بزرگترین عطیه الهى است از دست دهد؟ !

 

پاسخ : در یک جمله کوتاه باید گفت که اسلام برنامه دقیق و زمانبندى شده براى آزادى بردگان دارد که بالمال همه آنها تدریجا آزاد مى‏شوند، بى‏آنکه این آزادى عکس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد .

 

ولى پیش از آنکه به توضیح این طرح دقیق اسلامى بپردازیم ذکر چند نکته را مقدمتا لازم مى‏دانیم:

 

1 - اسلام هرگز ابداع کننده بردگى نبوده است، بلکه در حالى ظهور کرد که مساله بردگى سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آمیخته بود.

 

2 – بردگان در طول تاریخ سرنوشت بسیار دردناکى داشته‏اند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومى متمدن بودند در نظر مى‏گیریم ، به قول نویسنده روح القوانین غلامان اسپارتى به قدرى بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب مى‏شدند، و هر کس بدون ترس از قانون مى‏توانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگرى را آزار و شکنجه دهد، و در حقیقت زندگانى آنها از حیوانات نیز بدتر بود .

 

از زمانى که بردگان را از کشورهاى عقب‏افتاده صید مى‏کردند تا هنگامى که در بازارهاى فروش عرضه مى‏شد بسیارى از آنها مى‏مردند، و باقیمانده وسیله‏اى بودند براى بهره‏گیرى برده‏فروشان طماع و اندک غذائى که به آنها مى‏دادند براى زنده ماندن و کار کردن بود، و به هنگام پیرى و بیماریهاى صعب العلاج آنها را به حال خود رها مى‏کردند تا به شکل دردناکى جان دهند! لذا نام بردگى در طول تاریخ با انبوهى از جنایات هولناک همراه است . اسلام به عنوان دینی که برای آزادی و سعادت همه بشریت آمده بود همواره از سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان یک معضل بزرگ اجتماعی رنج می برده است. به همین دلیل هرگز در برابر این مسأله مهم سکوت نکرده است و راه حلی بسیار حکیمانه و دقیق برای ریشه کن کردن این معضل ارائه نموده است.

3 - طرح اسلام براى آزادى بردگان

آنچه غالبا مورد توجه قرار نمى‏گیرد این است که اگر نظام غلطى در بافت جامعه‏اى وارد شود ریشه‏کن کردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حرکت حساب نشده نتیجه معکوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى که به یک بیمارى خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى که دهها سال به اعتیاد زشت خود خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامه‏هاى زمان بندى شده استفاده کرد .

 

صریحتر بگوئیم : اگر اسلام طبق یک فرمان عمومى دستور مى‏داد همه بردگان موجود را آزاد کنند ، چه بسا بیشتر آنها تلف مى‏شدند، زیرا گاه نیمى از جامعه را بردگان تشکیل مى‏دادند، آنها نه کسب و کار مستقلى داشتند، و نه خانه و لانه و وسیله‏اى براى ادامه زندگى .

 

اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد مى‏شدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر مى‏گشت که هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم جامعه را مختل کند، و به هنگامى که محرومیت به او فشار مى‏آورد به همه جا حمله‏ور شود و درگیرى و خونریزى به راه افتد .

 

اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند ، نه جان خودشان به خطر بیفتد ، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد .

 

این برنامه مواد زیادى دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرست‏وار در اینجا مطرح مى‏شود:

ماده اول - بستن سرچشمه‏هاى بردگى

بردگى در طول تاریخ اسباب فراوانى داشته ، نه تنها اسیران جنگى و بدهکارانى که قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمى‏آمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و برده‏دارى بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى داد و آن در مورد اسیران جنگى بود . این مسلم است که در میدان جنگ و بعد از غلبه بر دشمن یا باید تمام افراد باقی مانده از دشمن را کشت و یا بجاى کشتن آنها را اسیر کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروهاى خود را تجدید سازمان کرده و حمله مجددى را آغاز نماید. اسلا م راه حل دوم را بر گزیده است اما فرموده است که بعد از اسارت صحنه دگرگون مى‏شود، و اسیر با تمام جنایاتى که مرتکب شده است به صورت یک امانت الهى در دست مسلمین در مى‏آید که باید حقوق بسیارى را در باره او رعایت کرد [2].

 

حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ یکى از سه چیز است : آزاد کردن بى‏قید و شرط ، آزاد کردن مشروط به پرداخت فدیه ( غرامت ) و برده ساختن او ، و البته انتخاب یکى از این سه امر منوط به نظر امام و پیشواى مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج آنچه را شایسته‏تر باشد برمى‏گزیند و دستور اجرا مى‏دهد .

 

اما در شرایطی که نظر امام و پیشواى مسلمین بر این قرار می گرفت که اسیران آزاد نشوند از آنجا در آن روز امکانات و زندانهائى نبود که بتوان اسیران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت ، راهى جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده‏ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت .

 

بدیهى است هنگامى که چنین شرائطى تغییر یابد هیچ دلیلى ندارد که امام مسلمین حکم بردگى را در باره اسیران بپذیرد،بلکه مى‏تواند آنها را از طریق پرداخت غرامت آزاد سازد ، زیرا اسلام پیشواى مسلمین را در این امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند ، و به این ترتیب تقریبا سرچشمه‏هاى بردگى جدید در اسلام بسته شده است .

 

ماده دوم - گشودن دریچه آزادى

 

اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل مى‏کردند در مدتى نه چندان طولانی همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامى مى‏شدند .

رؤوس این برنامه چنین است :

الف - یکى از مصارف هشتگانه زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است[3] و به این ترتیب یک بودجه دائمى و مستمر براى این امر در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده که تا آزادى کامل بردگان ادامه خواهد داشت .

 

ب - مقرراتى در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادى که با مالک خود مى‏بندند بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند ( در فقه اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ) .

 

ج - آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات على (ع) نوشته‏اند: هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند! [4]

 

د - پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه‏اى آزاد مى‏کردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم .[5]

 

در حالات امام سجاد على بن الحسین (ع) آمده است: خدمتکار بر سر آن حضرت آب مى‏ریخت تا ایشان خود را شستشو کنند، ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد ، امام (ع) سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و " وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ "(کسانی هستند که خشم خود را فرو می برند) حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: " وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ "( کسانی هستند که مردم را می بخشند) حضرت فرمود: خدا تو را ببخشد! عرض کرد : " وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ "[6](خداوند نیکو کاران را دوست دارد) حضرت فرمود : برو براى خدا آزادى .

 

ه- در بعضى از روایات اسلامى آمده است : بردگان بعد از هفت سال خود به خود آزاد مى‏شوند ، چنانکه از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد مى‏شود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسى که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال حلال نیست .[7]

 

در همین باب حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده که فرمود: پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من مى‏کرد تا آنجا که گمان کردم به زودى ضرب الاجلى براى آنها مى‏شود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند .[8]

 

و - کسى که برده مشترکى را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند .

 

ز- هر گاه کسى بخشى از برده‏اى را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادى سرایت کرده و خود بخود همه آن برده آزاد خواهد شد !

 

ح - هر گاه کسى مالک پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائى یا خاله ، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود که برده هستند شود ،فوراآن برده آزاد مى‏شود .

 

ط - هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندى شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم ارث فرزندش آزاد شود .

 

این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مى‏شد ، زیرا بسیارى از کنیزان به منزله همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند .

 

ی - کفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد کردن بردگان قرار داده شده ( کفاره قتل خطا - کفاره ترک عمدى روزه - و کفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مى‏توان نام برد ) .

 

ک - آزادی برده بواسطه پاره‏اى از مجازاتهاى سخت که صاحب برده‏نسبت به او انجام می داد.

 

قبل از اسلام صاحبان بردگان خود را به انجام هر گونه تنبیه و مجازات شکنجه ای در مورد بردگان مجاز می دانستند و بدون هیچ مانعی هر گونه جنایتی را آزادانه در حق آنان روا می داشتند. اما اسلا م پاره ای از مجازات ها (مثل بریدن گوش، زبان ،بینی و...)را ممنوع کرد، و اعلام نمود برده ای که چنین جنایتی از طرف صاحب او در حق او صورت گیرد آزاد خواهد شد.[9]

ماده سوم - احیاى شخصیت بردگان

در دورانی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مى‏پیمایند اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى کرده است ، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده ، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانى هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد نمى‏گذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مى‏دهد ، لذا به بردگان اجازه مى‏دهد همه گونه پستهاى مهم اجتماعى را عهده‏دار شوند ، تا آنجا که بردگان مى‏توانند مقام مهم قضاوت را عهده‏دار شوند . در عصر پیامبر (ص) نیز مقامات برجسته‏اى از فرماندهى لشکر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد .

 

بسیارى از یاران بزرگ پیامبر (ص) بردگان و یا بردگان آزاد شده بودند ، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مى‏کردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر را در این گروه مى‏توان نام برد ، بعد از غزوه بنى المصطلق پیامبر (ص) با یکى از کنیزان آزاد شده این قبیله ازدواج کرد و همین امر بهانه‏اى آزادى تمام اسراى قبیله شد.

ماده چهارم - رفتار انسانى با بردگان

در اسلام دستورات زیادى در باره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگى صاحبان خود شریک و سهیم کرده است .

 

پیغمبر اسلام (ص) مى‏فرمود : کسى که برادرش زیر دست او است باید ، از آنچه مى‏خورد به او بخوراند و از آنچه مى‏پوشد به او بپوشاند ، و زیادتر از توانائى به او تکلیف نکند .

 

على (ع) به غلام خود قنبر مى‏فرمود : من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم ، زیرا رسول خدا (ص) مى‏فرمود : از آنچه خودتان مى‏پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى‏خورید به آنها غذا دهید .

 

امام صادق (ع) مى‏فرماید : هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى مى‏داد ملاحظه مى‏کرد اگر کار سنگینى بود بسم الله مى‏گفت و خودش وارد عمل مى‏شد و به آنها کمک مى‏کرد .

 

خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالى به اندازه‏اى است که حتى بیگانگان از اسلام نیز روى آن تاکید و تمجید کرده‏اند .

 

به عنوان نمونه جرجى زیدان در تاریخ تمدن خود چنین مى‏گوید : اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پیغمبر اسلام (ص) در باره بردگان سفارش بسیار نموده ، از آن جمله مى‏فرماید : کارى که برده توان آن را ندارد به او واگذار نکنید ، و هر چه خودتان مى‏خورید به او بدهید .

 

در جاى دیگر مى‏فرماید : به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید ، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید ! قرآن نیز در باره بردگان سفارش جالبى کرده و مى‏گوید : خدا را بپرستید ، براى او شریک مگیرید ، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان ، و آوارگان ، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید ، خداوند از خودپسندى بیزار است .

ماده پنجم - بدترین کار انسان‏فروشى است!

اصولا در اسلام خرید و فروش بردگان یکى از منفورترین معاملات است تا آنجا که در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص) آمده است! بدترین مردم کسى است که انسانها را بفروشد .[10]

 

همین تعبیر کافى است که نظر نهائى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهت‏گیرى برنامه‏هاى اسلامى به کدام سو است .

 

و از این جالبتر این که یکى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است ، چنانکه در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است: خداوند هر گناهى را مى‏بخشد جز ( سه گناه ) : کسى که مهر همسرش را انکار کند ، یا حق کارگرى را غصب نماید ، و یا انسان آزادى را بفروشد [11]! طبق این حدیث غصب حقوق زنان ، و حق کارگران ، و سلب آزادى از انسانها سه گناه نابخشودنى است .

 

همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه برده‏گیرى مى‏دهد و آن در مورد اسیران جنگى است ، آن هم هرگز جنبه الزامى ندارد در حالى که در عصر ظهور اسلام ، و قرنها بعد از آن برده‏گیرى از طریق زور و حمله به کشورهاى سیاه‏پوستان و دستگیر کردن انسانهاى آزاد ، و تبدیل آنها به بردگان ، بسیار زیاد بود ، و گاهى در مقیاسهاى وحشتناک روى آن معامله مى‏شد ، بطورى که در اواخر قرن 18 میلادى دولت انگلستان هر سال دویست هزار برده را معامله مى‏کرد ، و هر سال یکصد هزار نفر را از آفریقا گرفته و به صورت بردگان به آمریکا مى‏بردند .

 

کوتاه سخن اینکه کسانى که به برنامه اسلام در مورد بردگان خرده‏گیرى مى‏کنند از دور سخنى شنیده‏اند ، و از اصول این برنامه و جهت‏گیرى آن که همان آزادى تدریجى و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقى ندارند ، و یا تحت تاثیر افراد مغرضى قرار گرفته‏اند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمى براى اسلام شمرده و روى آن تبلیغات دامنه‏دارى به راه انداخته‏اند .[12]

 

از آنچه بیان شد روشن گردید که اگر پیشوایان اسلام برده یا بردگانی در اختیار داشتند در قالب برنامه حساب شده و حکیمانه اسلام در بر خورد با مسأله بردگی بوده است و معاشرت آنان با بردگان به گونه ای بود که در بسیاری از موارد وقتی برده ای را آزاد می کردند آن برده حاضر نمی شد منزل امام (ع) را ترک کند و با اصرار از امام(ع) می خواستند که اجازه بدهد او همچنان در خدمت ایشان باشد ولی امام(ع) نمی پذیرفتند. از طرفی بر خورد و معاشرت آنان با بردگان یک الگوی عملی و به نوعی آموزش جامعه بشری مخصوصا مسلمانان در بر خورد با این مسأله بسیار مهم و مورد ابتلاء جامعه بوده است.[13]

 

برای اطلاع بیشتر رجوع شود به:

1. نمایه: اسلام و برده داری، سؤال 558.

2. نمایه: برده داری در اسلام و عدم سازگاری با اکراه در دین. سؤال 1121.



[1] - تفسیر نمونه ج : 21 صص 413 و 417.

[2] - وسائل‏الشیعة ج : 15 ص : 92: على (ع): اطعام الاسیر و الاحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد : غذا دادن به اسیر و نیکى نسبت به او حق واجبى است هر چند بنا باشد که فردا او را اعدام کنى .- ْالکافی ج : 5 ص : 35امام على بن الحسین (ع) آمده است که فرمود : اذا اخذت اسیرا فعجز عن المشى و لیس معک محمل فارسله ، و لا تقتله ،فانک لا تدرى ما حکم الامام فیه : هنگامى که اسیرى گرفتى و او را با خود مى‏آورى اگر از راه رفتن ناتوان شد و مرکبى براى حمل او ندارى او را رها کن ، و به قتل مرسان ، چرا که نمى‏دانى هنگامى که او را نزد امام آوردى چه حکمى در باره او خواهد کرد .‏

[3] - توبه ، 60 .

[4] - الکافی ج : 5 ص : 74 :اعتق الفا من کد یده.

[5] - من‏لایحضره‏الفقیه ج : 1 ص : 27: اذهب فانت حر فانى اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنة.

[6] - آل عمران ،134،

[7] - الکافی ج : 6 ص : 196: من کان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنین ، اعتقه صاحبه ام لم یعتقه ، و لا یحل خدمة من کان مؤمنا بعد سبعة سنین.

[8] - من‏لایحضره‏الفقیه ج : 1 ص : 52- وسائل‏الشیعة ج : 2 ص : 7-مستدرک‏الوسائل ج : 13 ص : 379: ما زال جبرئیل یوصینى بالمملوک حتى ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه.

[9] -شرح اللمعة الدمشقیة،ج6،ص280.

[10] - الکافی ج : 5 ص : 114: شر الناس من باع الناس.

[11] - مستدرک‏الوسائل ج : 13 ص : 378 ان الله تعالى غافر کل ذنب الا من جحد مهرا ، او اغتصب اجیرا اجره ، او باع رجلا حرا .

[12] -ر.ک تفسیر نمونه ج : 21 صص : 423 -410.

-[13] سؤال: 558 ،  نمایه: اسلام و برده داری.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها