لطفا صبرکنید
58
شیطان پس از آنکه از فرمان الهی در سجده بر آدم سرپیچی کرد و به دنبال آن از درگاه حق رانده شد، از خداوند مهلت خواست و پروردگار هم درخواست او را پذیرفت و تا روز قیامت به او فرصت داد.
سپس شیطان مسئولیت نافرمانی خود را بر عهده خداوند گذاشت و خطاب به پروردگار گفت: اکنون که مرا گمراه نمودی، من در کنار صراط مستقیم تو، در برابر انسانها کمین میکنم! آنگاه از پیش و پس، و از راست و چپ به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهى یافت![1]
در تفسیر ظاهر آیه میتوان گفت که ممکن است تعبیر به چهار سمت، کنایه از آن باشد که شیطان، انسان را از هر سو محاصره میکند و سعى دارد به هر وسیلهى ممکن براى وسوسه و گمراهى او بکوشد. و این تعبیر در کلمات روزمره نیز دیده میشود، وقتی که میگوییم فلان کس از چهار طرف گرفتار قرض، یا بیمارى، یا دشمن شده است.
و علت اینکه سمت بالا و پایین ذکر نشده؛ برای آن است که انسان معمولا در چهار سمت، حرکت و فعالیت دارد.[2]
در تفسیر باطنی آیه نیز میتوان مصادیق گوناگونی را برای این چهار طرف در نظر گرفت.
به عنوان نمونه، امام باقر(ع) در تفسیری باطنی از این آیه، برای چهار جهتی که شیطان از آن جهات حملهور میشود، مصادیقی را ذکر میفرماید:
منظور از حمله پیش رو، آن است که آخرت را در نظرشان بیارزش میکنم. منظور از حمله پشت سر، آن است که آنها را به جمع مال و بُخل در اداى حقوق واجب تشویق میکنم، تا مال و ثروت براى وارثان باقى بماند. مقصود از حمله سمت راست این است که دین آنها را فاسد میکنم و گمراهى را در نظرشان نیکو جلوه میدهم. و منظور از حمله سمت چپ این است که لذتها و شهوات را بر دلهاى آنها حاکم میکنم.
مفسران نیز در بیان مراد از این چهار طرف، دیدگاههایی را مطرح کردهاند؛ مانند:
- منظور این است که آنها را از ناحیه دنیا و آخرت و از ناحیه نیکیها و بدیها مورد حمله قرار میدهم؛ یعنی دنیا را در نظر آنان میآرایم و آنها را از فقر میترسانم و به آنها میگویم بهشت و جهنم و قیامت و حسابى نیست، بدین ترتیب آنها را از نیکیها باز میدارم و به زشتیها سرگرم میکنم.
- منظور از حملهاى که از جلو و سمت راست میشود، حملههایى است که مردم میبینند و منظور از حملههایى که از پشت سر و سمت چپ میشود، آن حملههایى است که مردم متوجه آن نمیشوند.
ابن عباس نیز در حاشیه این آیه میگوید:
علت اینکه شیطان میگوید: از جلو و پشت سر و راست و چپ به آنها حمله میکنم و نمیگوید: از بالاى سر، برای این است که از بالاى سر رحمت نازل میشود و او نمیتواند از بالاى سر حمله کند، چنانکه نمیتواند از پایین پا سر برآورد و حملهور شود؛ زیرا ترسناک است. [3]
[1]. اعراف، 17. «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ».
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 109- 110، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقا بزرگ، محقق، قصیر عاملی، احمد، ج 4، ص 365، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 623، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.