لطفا صبرکنید
15818
- اشتراک گذاری
رابطه بعضی از علوم با قرآن به گونه ای است بدون آن نمی توان به تفسیر و تحلیل آیات قرآن پرداخت؛ مانند: علم صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ... پس مفسر باید در تمام علومی که در فهم بهتر قرآن دخالت دارد تبحر داشته باشد.
در قرآن، موارد عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ وجود دارد که برای درک دقیق آن، ناگزیر باید بر آیات قرآن احاطه داشت، تا مبادا بر اساس مطلق، عام یا منسوخ حکم نمود و به همین دلیل، ائمه (ع) بهترین مفسران قرآن هستند، بلکه حقیقت آن و قرآن ناطق اند.
از سویی، منع از تفسیر به رأی، به معنای جمود و نیندیشیدن و ... نیست؛ زیرا عدم تدبر در قرآن مورد مذمت قرار گرفته است. خداوند در قرآن می فرماید: آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند.[i] خداوند در این آیه شریفه، علت انحراف و ضلالت مشرکان را عدم تدبر و اندیشه در قرآن معرفی می کند. تفسیر به رأی، تفسیری است که شخص، بدون توجه به احادیث و تفاسیری که از طرف معصومین (ع) پیرامون آیات قرآن رسیده و بدون توجه به آیات دیگر قرآن (عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ) یا بدون تسلط بر علم تفسیر (یا علم مربوط به تفسیر)، تنها با در نظر گرفتن پیش فرض هایی که در ذهن خود دارد، به تحلیل و تفسیر پیرامون آیات قرآن پرداخته و در صدد آن باشد که عقاید خود را به قرآن مستند نماید.
نخست چند نکته را که در رسیدن به پاسخ کمک می کند، متذکر می شویم.
یک. بیشتر آیات قرآن برای فهم عموم مردم نازل شده است؛ از این جهت فهم عموم مردم از ظاهر آیات الاهی حجت است و به همین دلیل است که اصولیون قایل به حجیت ظهورات قرآن شده اند. [1]
دو. البته، آیات خاص و ویژه ای نیز در قرآن وجود دارد که فهمیدن و فهماندن آن بر عهده پیامبر و راسخان در علم گذاشته شده است که بدون کمک و مساعدت آنها درک این دسته از آیات الاهی ناممکن است.
سه. در قرآن عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ وجود دارد که برای درک دقیق آن ناگزیر باید بر آیات قرآن احاطه داشت تا مبادا بر اساس مطلق، عام یا منسوخ حکم نمود.
چهار. برخی دانش ها گرچه رابطه مستقیمی با تفسیر قرآن ندارند، اما رابطه مقدمی دارند به گونه ای که بدون آنها نمی شود به تفسیر و تحلیل آیات قرآن پرداخت؛ مانند: علم صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ... پس مفسر باید در تمام علومی که در فهم بهتر قرآن دخالت دارد تبحر داشته باشد.
با توجه به نکاتی که بیان شد به پاسخ سؤال می پردازیم.
تفسیر به رأی و نیندیشیدن
منع از تفسیر به رأی، به معنای جمود و نیندیشیدن و ... نیست؛ زیرا قرآن کریم انحراف گروهی را در عدم تدبر در قرآن می داند و عده ای را که تدبّر و تفکر نمی نمایند مورد مذمت قرار داده است، چنانچه می فرماید: "أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها". [2]
همچنین خداوند متعال، عده ای که موضوعات جدید را از قرآن استنباط می نمایند، مورد مدح و ستایش قرار داده و فرموده: "لَعَلِمَه الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ". [3] و در آیه دیگر می فرماید: آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند. [4]
خداوند در این آیه شریفه، علت انحراف و ضلالت مشرکان را عدم تدبر و اندیشه در قرآن معرفی می کند. پیامبر (ص) در غدیر خم در حجة الوداع به مردم فرمود: "اى مردم، در قرآن دقت و اندیشه کنید، و آیات آن را بفهمید، و به محکمات قرآن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. [5] از این رو قرآن و روایات، مردم را به اندیشه، تدبر و تفکر در قرآن تشویق می نمایند که بی گمان از این (اندیشه و تدبر)، تحلیل و تفسیر قرآن نیز بر خواهد خواست.
اما تفسیر به رأی، که مورد نکوهش پیشوایان دین قرار گرفته، تفسیری است که شخص، بدون توجه به احادیث و تفاسیر و اصول کلی مرتبط با آیات قرآن، و بدون توجه به آیات دیگر (عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ)، تنها با در نظر گرفتن پیش فرض هایی که در ذهن خود دارد به تحلیل و تفسیر پیرامون آیات قرآن پرداخته و قصد مستند نمودن عقاید خود به قرآن را دارد.
چنین تفسیری مورد پذیرش اسلام نبوده و بیان شده که هر فردی در باره قرآن سخنی بدون دانش بگوید، جایگاهش آتش خواهد بود. [6]
بنابراین و با توجه به نکاتی که بیان داشتیم، می توان چنین ارزیابی نمود که اگر کسی به دلخواه خود به تفسیر قرآن بپردازد، در حالی که در علم تفسیر و علوم مربوط به آن؛ مانند: علم اصول، لغت، نحو، حدیث و ... تبحر نداشته باشد، از خدا فاصله گرفته و به فرموده پیامبر (ص) جایگاه خود را در آتش فراهم ساخته است، [7] اما تفسیر روشنفکرانه ای که مبتنی بر اصول و موازین دینی باشد، تفسیر به رأی به شمار نمی آید.
یکی از این اصول، دقت در روایات به جای مانده از معصومان است؛ چون خداوند برای مسّ قرآن طهارت را شرط می داند [8] و این اعم از مس ظاهری و باطنی است؛ یعنی همان طور که مس ظاهر قرآن نیاز به طهارت ظاهری دارد، همچنین مس و رسیدن به باطن قرآن نیز نیاز به طهارت باطنی دارد و هر چه طهارت بیشتر باشد رسیدن به حقیقت قرآن بیشتر است از این رو؛ چون ائمه (ع) پاک و معصوم از گناه و دارای طهارت کامل روح هستند، [9] پس آنان بهترین مفسران قرآن، بلکه حقیقت آن و قرآن ناطق اند.
نتیجه این که (غیر از ائمه) کسانی می توانند مفسر واقعی قرآن باشند که
اولاً: به علم تفسیر و علومی که در ارتباط با تفسیر است اطلاع کافی داشته باشند. ثانیاً: اگر پیرامون آیه ای تفسیر مأثوری از ائمه داریم مخالف آن تفسیر نکرده باشند. ثالثاً بر اساس فرضیه های از پیش تعیین شده تفسیر ننمایند.
[1] در این رابطه به نمایه تفسیر افراد مختلف از قرآن، سؤال شماره 5144 (سایت: 5370) مراجعه شود.
[2] آیا به آیات قرآن نمىاندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایى نهاده شده است؟ محمد، 24.
[3] قطعاً از میان آنان کسانىاند که [مىتوانند درست و نادرست] آن را دریابند، نساء، 83؛ تفسیر اثنا عشری، ج1، ص 10 .
[4] نساء، 82.
[5] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص 60، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403؛ ترجمه از نصایح، ص 400.
[6] صدوق، التوحید، ص 91، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1357 ش.
[7] کسی که قرآن را تفسیر به رأی نماید جایگاهش پر از آتش باد، رازى، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج7، ص 148، دار احیاء التراث العربى، بیروت، چاپ سوم، 1420 ق.
[8] "لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون"، واقعه، 79.
[9] " إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً"، احزاب، 33.