لطفا صبرکنید
بازدید
11417
11417
آخرین بروزرسانی:
1398/01/26
کد سایت
fa84612
کد بایگانی
102205
نمایه
حجیت مفهوم مخالف
طبقه بندی موضوعی
General Terms|مبانی فقهی و اصولی
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|ادبیات|اصطلاحات منطقی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای مفاهیم مخالفی؛ مانند شرط، لقب، وصف، حصر، غایت، عدد چیست و کدامشان حجیت دارند؟
پرسش
چه فرقی بین مفهوم وصف و لقب است؟
پاسخ اجمالی
خود واژه «مفهوم»[1] با توجه به اصطلاح و واژهای که در مقابل آن قرار میگیرد، دارای معانى مختلفى خواهد بود. گاهى «مفهوم» مقابل «مصداق» است. در این صورت، مفهوم عبارت است از: آن چیزى که در عقل یا نزد عقل حاصل مىشود.[2] گاهى نیز «مفهوم» مقابل «منطوق» است. در این لحاظ، مفهوم عبارت است از آن معنایى که صریح لفظ نبوده، بلکه قرائن پیرامونی بر آن دلالت مىکند و از لفظ فهمیده مىشود.[3]
منظور عرفی از مفهوم، همان معنایی است که از لفظ یا کلامی در ذهن انسان وجود داشته و با شنیدن آن به ذهن خطور میکند که دو قسم دارد؛ «مفهوم موافق(موافقت)» و «مفهوم مخالف(مخالفت)».
مفهوم موافق، مفهومی است که در نفی و اثبات، مطابق با حکم اصلی(منطوق) است؛ برخلاف مفهوم مخالف که در نفی و اثبات، عکس حکم اصلی است.[4]
برخلاف مفهوم موافق که همیشه با منطوق سازگاری دارد، مفهوم مخالف در برخی موارد سازگاری داشته و معتبر شمرده میشود و در برخی موارد معتبر نبوده و متکلم ملتزم به آن نشده و قابل استناد نخواهد بود و به اصطلاح حجیت ندارد.
از آنجا که در کلام عقلا ممکن است قیدهاى متفاوتى براى یک موضوع در نظر گرفته شده و با توجه به این قیود، حکمی صادر شود، مفهوم مخالف هم با توجه به این قیدهای پیرامونی به انواعى تقسیم مىشود، که برخى از آنها به این قرار است:
1. مفهوم لقب
منظور از لقب، چیزی است که یکی از ارکان جمله یا قیود آن؛ نظیر فاعل، مفعول، مبتدا، خبر، ظرف زمان و مکان، راجع به آن باشد. مانند اینکه گفته شود حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خدا بود. مشهور اصولیین معتقدند که لقب، مفهوم ندارد؛ مگر اینکه قرینه خاصی بر داشتن مفهوم، وجود داشته باشد.[5]
2. مفهوم وصف
منظور از وصف، هر چیزی است که بتواند قید موضوع قرار بگیرد و توضیحی در مورد آن ارائه کند؛ که میتواند در قالب حال، تمیز، وصف و...؛ مجسم شود . به عبارت دیگر، وصف آن چیزی است که به خودی خود موضوع حکم نباشد(برخلاف لقب).
وصف نیز مانند لقب مفهوم ندارد. بنابر این اگر گفته شود:
شک کردن در نماز «دو رکعتی» موجب باطل شدن آن میشود، معنایش آن نخواهد بود که شک کردن در «نماز سه رکعتی»، موجب بطلان آن نمیگردد؛ مگر در مواردی که مشخص شود که آن وصف، علت تامه و منحصره ثبوت حکمی برای موضوع باشد.[6]
3. مفهوم حصر (استثناء)
این مفهوم در مواردی کاربرد دارد که در عبارتی از حصر یا استثناء استفاده شده باشد؛ چه با استفاده از ادات حصر؛ مانند «إلا» و «إنّما» و چه با استفاده از شکلها و قالبهای خاصی، نظیر «مقدم شدن مفعول بر فاعل» و یا حتی بر فعل.
در موارد استفاده از ادوات حصری مانند «الّا وصفیّه» از آنجهت که به نوعی زیر مجموعه همان «مفهوم وصف» مىباشد، به عقیده اکثر علماى اصول داراى مفهوم نخواهد بود، ولى چنانچه «الّا» استثنائیّه باشد، بدون تردید داراى مفهوم بوده و بر انتفاى حکم مستثنا منه از مستثنا دلالت خواهد داشت.[7]
4. مفهوم شرط
جمله شرطیّه که داراى دو جزء شرط (مقدم) و جزاء (تالى) مىباشد، بر دو قسم است:
الف) جمله شرطیه در مقام بیان موضوع حکم است؛ یعنى جزء اوّل (مقدّم) همان موضوع حکم است که تحقّق حکم در جزء دوّم (تالى) متوقّف به تحقّق شرط در جزء اوّل است، به گونهاى که نمىتوان حکم را بدون آن شرط تصوّر کرد؛ مانند: «اگر داراى فرزند پسر شدى، نام او را على بگذار». این قبیل جملات شرطى مفهوم ندارند.[8]
ب) جمله شرطیهای که شرط محقق موضوع نباشد، یعنى ممکن است که جزا بدون تحقّق شرط نیز تحقّق یابد؛ مانند: «اگر دوستت به تو نیکى کرد، به او نیکى کن».
این دسته از جملههای شرطیه به شرط اینکه بین شرط و جزاء ملازمه وجود داشته باشد و جزاء معلق و مترتب بر شرط و شرط سبب جزاء باشد، و همچنین این سببیت به صورت انحصاری باشد، دارای مفهوم خواهد بود.[9]
5. مفهوم عدد
اکثر اصولیین برای عدد، مفهوم قائل نبوده و آنرا حجت نمیدانند. بنابراین، اگر گفته شود که مستحب است که سه روز در ماه روزه گرفته شود، بدین معنا نخواهد بود که بیشتر از سه روز روزه گرفتن در ماه، استحباب ندارد.[10]
6. مفهوم غایت
مشهور علما معتقدند که غایت مفهوم دارد. بنابراین، اگر گفته شود که تا شب روزه بگیر، معنای آن این خواهد بود که با فرا رسیدن شب، دیگر نباید روزه را ادامه داد.[11]
منظور عرفی از مفهوم، همان معنایی است که از لفظ یا کلامی در ذهن انسان وجود داشته و با شنیدن آن به ذهن خطور میکند که دو قسم دارد؛ «مفهوم موافق(موافقت)» و «مفهوم مخالف(مخالفت)».
مفهوم موافق، مفهومی است که در نفی و اثبات، مطابق با حکم اصلی(منطوق) است؛ برخلاف مفهوم مخالف که در نفی و اثبات، عکس حکم اصلی است.[4]
برخلاف مفهوم موافق که همیشه با منطوق سازگاری دارد، مفهوم مخالف در برخی موارد سازگاری داشته و معتبر شمرده میشود و در برخی موارد معتبر نبوده و متکلم ملتزم به آن نشده و قابل استناد نخواهد بود و به اصطلاح حجیت ندارد.
از آنجا که در کلام عقلا ممکن است قیدهاى متفاوتى براى یک موضوع در نظر گرفته شده و با توجه به این قیود، حکمی صادر شود، مفهوم مخالف هم با توجه به این قیدهای پیرامونی به انواعى تقسیم مىشود، که برخى از آنها به این قرار است:
1. مفهوم لقب
منظور از لقب، چیزی است که یکی از ارکان جمله یا قیود آن؛ نظیر فاعل، مفعول، مبتدا، خبر، ظرف زمان و مکان، راجع به آن باشد. مانند اینکه گفته شود حضرت ابراهیم(ع) پیامبر خدا بود. مشهور اصولیین معتقدند که لقب، مفهوم ندارد؛ مگر اینکه قرینه خاصی بر داشتن مفهوم، وجود داشته باشد.[5]
2. مفهوم وصف
منظور از وصف، هر چیزی است که بتواند قید موضوع قرار بگیرد و توضیحی در مورد آن ارائه کند؛ که میتواند در قالب حال، تمیز، وصف و...؛ مجسم شود . به عبارت دیگر، وصف آن چیزی است که به خودی خود موضوع حکم نباشد(برخلاف لقب).
وصف نیز مانند لقب مفهوم ندارد. بنابر این اگر گفته شود:
شک کردن در نماز «دو رکعتی» موجب باطل شدن آن میشود، معنایش آن نخواهد بود که شک کردن در «نماز سه رکعتی»، موجب بطلان آن نمیگردد؛ مگر در مواردی که مشخص شود که آن وصف، علت تامه و منحصره ثبوت حکمی برای موضوع باشد.[6]
3. مفهوم حصر (استثناء)
این مفهوم در مواردی کاربرد دارد که در عبارتی از حصر یا استثناء استفاده شده باشد؛ چه با استفاده از ادات حصر؛ مانند «إلا» و «إنّما» و چه با استفاده از شکلها و قالبهای خاصی، نظیر «مقدم شدن مفعول بر فاعل» و یا حتی بر فعل.
در موارد استفاده از ادوات حصری مانند «الّا وصفیّه» از آنجهت که به نوعی زیر مجموعه همان «مفهوم وصف» مىباشد، به عقیده اکثر علماى اصول داراى مفهوم نخواهد بود، ولى چنانچه «الّا» استثنائیّه باشد، بدون تردید داراى مفهوم بوده و بر انتفاى حکم مستثنا منه از مستثنا دلالت خواهد داشت.[7]
4. مفهوم شرط
جمله شرطیّه که داراى دو جزء شرط (مقدم) و جزاء (تالى) مىباشد، بر دو قسم است:
الف) جمله شرطیه در مقام بیان موضوع حکم است؛ یعنى جزء اوّل (مقدّم) همان موضوع حکم است که تحقّق حکم در جزء دوّم (تالى) متوقّف به تحقّق شرط در جزء اوّل است، به گونهاى که نمىتوان حکم را بدون آن شرط تصوّر کرد؛ مانند: «اگر داراى فرزند پسر شدى، نام او را على بگذار». این قبیل جملات شرطى مفهوم ندارند.[8]
ب) جمله شرطیهای که شرط محقق موضوع نباشد، یعنى ممکن است که جزا بدون تحقّق شرط نیز تحقّق یابد؛ مانند: «اگر دوستت به تو نیکى کرد، به او نیکى کن».
این دسته از جملههای شرطیه به شرط اینکه بین شرط و جزاء ملازمه وجود داشته باشد و جزاء معلق و مترتب بر شرط و شرط سبب جزاء باشد، و همچنین این سببیت به صورت انحصاری باشد، دارای مفهوم خواهد بود.[9]
5. مفهوم عدد
اکثر اصولیین برای عدد، مفهوم قائل نبوده و آنرا حجت نمیدانند. بنابراین، اگر گفته شود که مستحب است که سه روز در ماه روزه گرفته شود، بدین معنا نخواهد بود که بیشتر از سه روز روزه گرفتن در ماه، استحباب ندارد.[10]
6. مفهوم غایت
مشهور علما معتقدند که غایت مفهوم دارد. بنابراین، اگر گفته شود که تا شب روزه بگیر، معنای آن این خواهد بود که با فرا رسیدن شب، دیگر نباید روزه را ادامه داد.[11]
[1]. ر. ک: «تعریف مفهوم»، 26068.
[2]. ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 2، ص 147، قم، عالمه، چاپ اول، 1379ش.
[3]. همان، ج 2، ص 148.
[4]. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 768، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1389ش.
[5]. فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 2، ص 158.
[6]. همان، ج 2، ص 159.
[7]. مختارى مازندرانى، محمدحسین، فرهنگ اصطلاحات اصولى، ص 235- 236، تهران، انجمن قلم ایران، چاپ اول، 1377ش.
[8]. فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 2، ص 153.
[9]. همان، ج 2، ص 153- 154.
[10]. همان، ج 2، ص 154.
[11]. همان، ج 2، ص 155.
نظرات