جستجوی پیشرفته
بازدید
2892
آخرین بروزرسانی: 1400/07/07
خلاصه پرسش
آیا عبادت همراه با خوف و طمع با عبادتی که جهت به دست‌ آوردن رضوان الهی انجام می‌شود، دو نوع عبادت جداگانه بوده و با یکدیگر منافات دارند؟
پرسش
با سلام؛ در تفسیر المیزان، ذیل آیهی 56 سوره‌ی اعراف آمده که عبادت باید همراه با خوف و طمع باشد تا هرکدام از خوف و طمع بتوانند مفسده طرف مقابل را برطرف کنند. و از طرفی در همان تفسیر، ذیل آیهی 72 سوره‌ی توبه آمده است که عبادت باید تنها برای رضوان خدا باشد، نه طمع بهشت و ترس از آتش که این نوع عبادت، در واقع، راضی‌کردن نفس خویشتن است! این دو آیه و این تفسیرهای ارائه شده از طرف صاحب تفسیر المیزان چطور قابل جمع و توجیه است؟
پاسخ اجمالی

برخی معتقدند قرآن کریم در آیاتی مانند «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛[1] در صدد این توصیه به مؤمنان است که عبادتشان نباید مانند عبادت بت‌‏پرستان، تنها از یکى از دو راه خوف و طمع باشد؛ یعنی تنها به دلیل ترس از جهنم و عذاب، و یا تنها به طمع رسیدن به بهشت، خدا را عبادت نکنند، بلکه هنگام عبادت، خوف و طمع را توأمان داشته باشند؛ بر خلاف بت‌‏پرستان که بت‌‏هاى خود را یا تنها از ترس و براى محفوظ بودن از شرشان می‌‏پرستیدند، و یا به طمع خیرات و برکات آنها در برابرشان خضوع می‌کردند.

در همین راستا علامه طباطبائی معتقد است، بر اساس تجربه، عبادت اگر تنها با انگیزه طمع و یا تنها با انگیزه خوف باشد، در نهایت انسان را به ترک عبادت وادار می‌کند؛ زیرا عبادتی که تنها با انگیزه خوف بوده و امید در آن جایگاهی نداشته باشد، معمولا انسان را دچار ناامیدى کرده و او را از ادامه عبادت باز می‌دارد. همان‌گونه که عبادتی که تنها با انگیزه امید بوده و خوف در آن جایگاهی نداشته باشد نیز انسان را به وقاحت و بیرون شدن از زى عبادت وا می‌دارد؛ لذا فرمود: «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»، یعنی عبادت را با هر دو انگیزه خوف و طمع انجام دهید تا هر یک از آن دو، مفاسد دیگرى را جبران نموده و عبادت نیز مانند سایر کائنات در مجراى ناموس عام جهانى، یعنى ناموس جذب و دفع قرار گیرد.[2]

به عبارت دیگر، در مسئله‌ی دعا نباید آن‌چنان از اعمال خود راضى بود که گمان کرد هیچ نقطه‌ی تاریکى در زندگى انسان وجود ندارد که این خود عامل عقب‌‏گرد و سقوط است. و نه آن‌چنان ناامید بود که خود را شایسته بخشش خدا و اجابت دعا ندانست که این یأس و نومیدى نیز خاموش کننده‌ی همه تلاش‌ها و کوشش‌ها است، بلکه باید با دو بال «بیم» و «امید»، امید به رحمت الهی و بیم از مسئولیت‌ها و لغزش‌ها، به سوى خدای متعال پرواز کرد.

اما آیه‌ی «وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ»،[3] ظاهرا در مقام تذکر این نکته است که بهشت‌‏هاى وعده داده شده، با آن همه نعمت‌ها و زیبایی‌ها، نسبت به رضوان الهی بسیار ناچیز و کوچک است.

و به طورى که از سیاق آیه برمی‌آید، خوشنودى خدا از عبادت کنندگان از همه‌ی این نعمت‌ها بزرگ‌تر و ارزنده‌‏تر است. و اگر رضوان را نکره آورد، براى اشاره به این معنا است که معرفت انسان نمی‌‏تواند رضوان الهی و حدود آن‌را درک کند؛ چون رضوان خدا محدود نیست تا وهم و خیال بشر بدان دست یابد. و شاید براى فهماندن این نکته بود که کمترین رضوان خدا هرچه هم کم باشد از این بهشت‏‌ها بزرگ‌تر است.

 البته نه از این جهت که این بهشت‌‏ها نتیجه‌ی رضوان او و گوشه‌ای از رضاى او است - هر چند این مقدار ناچیز در واقع صحیح است - بلکه از این جهت که حقیقت عبودیت که قرآن کریم، بشر را بدان دعوت می‌‏کند، عبودیتى است که برای محبت به خدا انجام شود، نه برای طمعى که به بهشت و یا ترسى که از عذابش وجود دارد. و بزرگ‌ترین سعادت و رستگارى براى یک فرد عاشق و دوست‌دار، این است که رضایت معشوق خود را جلب کند، بدون این‌که در صدد ارضای نفس خویش باشد.

در همین راستا باید گفت؛ شاید به منظور اشاره به این نکته است که آیه را با جمله‌ی «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»، ختم نموده است. این جمله دلالت بر معناى حصر دارد و چنین افاده می‌‏کند که این رضوان الهی حقیقت هر فلاح و رستگارى بزرگى است، حتى رستگارى بزرگى هم که با رسیدن به جنت خلد دست می‌‏دهد، حقیقتش همان رضوان است؛ زیرا اگر در بهشت، حقیقت رضاى خدا نباشد همان بهشت هم عذاب خواهد بود، نه نعمت.[4]

با توجه به آنچه گفته شد این دو عبارت منافاتی با هم ندارند؛ چرا که عبادت با خوف و طمع نیز درجه‌ای از عبادت است که انسان را به بهشت می‌رساند؛ اما در ردیف عبادتی نیست که تنها رضوان خدا در آن مورد نظر باشد که جز تعداد کمی از مقربان، توان انجامش را ندارند.

در یک نگاه دیگر می‌توان «عبادت از روی خوف و طمع» را تنها به «خوف از دوزخ» و «طمع در بهشت» تفسیر نکرد، بلکه چنین برداشت نمود که عبادت انسان مؤمن، باید عبادتی باشد که هم ترس و هم امید در آن وجود داشته باشد، اما نه تنها «امید به بهشت» و «ترس از دوزخ»، بلکه «امید به رضوان خدا» و «ترس از دست نیافتن به آن».


[1]. اعراف، 56.

[2].طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 160، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[3]. توبه، 72.

[4]. همان، ج ‏9، ص 339.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها