جستجوی پیشرفته
بازدید
17249
آخرین بروزرسانی: 1387/06/07
خلاصه پرسش
چرا عده ای به مبارزه با عرفان و عارف پرداخته اند و به احادیث نیز استناد می کنند؟
پرسش
اخیرا دیده می شود در برخی از وبلاگها و سایتهای مذهبی علنی و آشکارا به مبارزه با عرفان و عارف پرداخته می شود. در این سایتها به کسانی چون علامه طباطبایی و حسن زاده آملی و ملاصدرا و حافظ و مولوی توهین شده و شدیدا آنها را رد می کنند. و در کل سایتشان از احادیث و روایات به قول خودشان با سند استفاده می کنند. خواهشمند است بنده را در این مورد راهنمایی بفرمایید.
پاسخ اجمالی

عرفان یعنی شناخت ویژه‏اى که از راه شهود درونى و یافت ‏باطنى حاصل مى‏گردد. و چون چنین شناختی متوقف بر تمرین ‏ها و ریاضت‏ هاى خاصى است، روش‏هاى عملى یا آیین سیر و سلوک را نیز "عرفان‏" نامیده اند. عارف حقیقى کسى است که با اجراى برنامه‏هاى عملى خاصى به معرفت‏ شهودى و حضورى نسبت‏ به خداى متعال و صفات و افعال او نایل شده باشد.

اما در برخورد با این مسأله برخى مطلقا منکر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعت ‏آمیز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته اند و گروه دیگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شده‏اند که نمى‏توان آنها را برخاسته از متون دینى و مضامین کتاب و سنت ‏به حساب آورد، بلکه بعضى از آنها مخالف نصوص صریح و غیر قابل تأویل است. هم چنین در مقام عمل از یک سو، آداب و رسومى از پیش خود وضع کرده‏اند یا از فرقه‏هاى غیر اسلامى وام گرفته‏اند و از سوى دیگر، به سقوط تکلیف از عارف واصل قائل شده‏اند.

اما حقیقت آن است که مخالفان عرفان دلیل مستند و قابل قبولی در اختیار ندارند و عرفان جزئى از اسلام، بلکه به منزله مغز و روح آن است و مانند سایر بخش‏هاى اسلام از قرآن کریم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است و این یعنی سیر و سلوک عرفانى راه مستقلى در کنار راه شرع نیست بلکه در طول شریعت ‏و باطن آن است. به عبارت دیگر، شریعت مبین احکام ظاهرى و عرفان عهده‏دار  کشف و رسیدن اسرار و حکمت ‏هاى‏ وحقیقت احکام شریعت است. و البته معنای این سخن، آن نیست که هرچه به عنوان عرفان عرضه می شود مورد تایید است بلکه عرفانی که اسلام عرضه کرده شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که در جای خود به آن پرداخته شده است.

پاسخ تفصیلی

واژه "عرفان"‏ در لغت‏ به معناى شناختن است، ولى در اصطلاح، به شناخت ویژه‏اى اختصاص یافته که از راه شهود درونى و یافت ‏باطنى حاصل مى‏گردد. و از آنجا که چنان کشف و شهود هایى معمولا متوقف بر تمرین ‏ها و ریاضت‏ هاى خاصى است، روش‏هاى عملى یا آیین سیر و سلوک را نیز "عرفان‏" نامیده اند.

با توجه به این توضیحات، روشن شد که عارف حقیقى کسى است که با اجراى برنامه‏هاى عملى خاصى به معرفت‏ شهودى و حضورى نسبت‏ به خداى متعال و صفات و افعال او نایل شده باشد.

آن چه باعث به وجود آمدن اختلافات زیادی در باره درستی و نادرستی عرفان و روش های سیر و سلوک عرفا شده است جوابی است که هر کس به این سؤال داده است که آیا در اسلام چیزى به نام عرفان اسلامى وجود دارد یا مسلمانان آن را از دیگران گرفته‏ و وارد دین کرده اند؟

در پاسخ به این سؤال، برخى مطلقا منکر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعت‏آمیز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته اند و گروهى عرفان را جزئى از اسلام، بلکه به منزله مغز و روح آن دانسته‏اند که مانند سایر بخش‏هاى اسلام از قرآن کریم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است.

کسى که آیات کریمه قرآن و سخنان پیامبر اکرم و اهل‏بیت طاهرینش‏ (ع) را با دقت مورد توجه قرار دهد بى‏شک، مطالب بسیار بلند و ژرفى در قلمرو عرفان و نیز آداب و دستورالعمل‏هاى فراوانى در ارتباط با سیر و سلوک عرفانى خواهد یافت. به عنوان نمونه، مى‏توان به آیات مربوط به توحید ذات و صفات و افعال در سوره توحید و ابتداى سوره حدید و آخر سوره حشر اشاره و هم چنین آیاتى که بر حضور الاهى در سراسر عالم هستى و بر احاطه او به تمام موجودات و تسبیح و سجده تکوینى همه مخلوقات براى خداى متعال دلالت دارد، اشاره کرد.

هم چنین آیاتى مشتمل بر آداب و سنن ویژه‏اى وجود دارد که مى‏توان آنها را آیین سیر و سلوک اسلامى نامید؛ مانند: آیات تفکر و تامل، ذکر و توجه دایمى، سحرخیزى و شب زنده‏دارى، روزه‏دارى، سجده و تسبیح طولانى در شب‏ها، خضوع و خشوع، گریه کردن، اخلاص در عبادت و انجام کارهاى نیک از سر عشق و محبت‏ به خدا و به انگیزه رسیدن به قرب و رضوان الاهى و نیز آیات مربوط به توکل، رضا و تسلیم در پیشگاه پروردگار و آن چه در بیانات پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) و ادعیه و مناجات‏هاى ایشان درارتباط با این مطالب آمده قابل احصا و شمارش نیست.

در برابر این آیات و بیانات رساى پیامبر اکرم و اهل‏بیت (ع) گروهى راه تفریط و گروه دیگرى راه افراط در پیش گرفته‏اند:

گروه اول تنگ‏نظرانه و ظاهربینانه، آنها را بر معانى ساده پیش پا افتاده حمل کرده و آیات و روایات را از محتواى بلند و والاى خودشان تهى کرده‏اند. اینان همان کسانى هستند که به طور کلى، منکر وجود چیزى به نام "عرفان‏" در متون اسلامى شده‏اند.

گروه دیگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شده‏اند که نمى‏توان آنها را برخاسته از متون دینى و مضامین کتاب و سنت ‏به حساب آورد، بلکه شاید بعضى از آنها مخالف نصوص صریح و غیر قابل تأویل نیز باشد. هم چنین در مقام عمل از یک سو، آداب و رسومى از پیش خود وضع کرده‏اند یا از فرقه‏هاى غیر اسلامى وام گرفته‏اند و از سوى دیگر، به سقوط تکلیف از عارف واصل قایل شده‏اند.

اما گروه دیگری که خود را از افراط و تفریط نگاه داشته اند، بر این عقیده اند که سیر و سلوک عرفانى راه مستقلى در کنار راه شرع نیست، بلکه بخش دقیق‏تر و لطیف‏ترى از آن است و اگر اصطلاح "شریعت‏" را به احکام ظاهرى اختصاص دهیم باید بگوییم: طریقت در طول شریعت ‏یا در باطن آن قرار دارد به عنوان مثال، شریعت احکام ظاهرى نماز را تعیین مى‏کند و عرفان عهده‏دار راه‏هاى‏تمرکز حواس و حضور قلب در آن است [1] .

البته معنای این سخن، آن نیست که هرچه به عنوان عرفان عرضه می شود مورد تایید است بلکه عرفانی که اسلام عرضه کرده شاخصه ها و ویژگی هایی دارد.

برای   آگاهی بیشتر در باره عرفان اسلامی و ویژگی های آن به 1223 (سایت: 1220) و 239 (سایت: 1780)   و 924 (سایت: 1490) مراجعه کنید.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها