جستجوی پیشرفته
بازدید
24321
آخرین بروزرسانی: 1400/02/07
خلاصه پرسش
چگونه می‌توان یک مسیحی را از طریق عرفان اسلامی به اسلام دعوت کرد؟
پرسش
از طریق عرفان اسلامی چگونه می‌توان یک مسیحی را به اسلام دعوت کرد؟
پاسخ اجمالی

با تبیین عرفان اسلامی و بیان ویژگی‌ها و شاخصه‌های آن، همچنین آشنایی با عرفایی که در دامن اسلام و مکتب اهل‌بیت پرورش یافته‌اند، می‌توانید به چنین هدفی نائل آمد.

  1. عرفان اسلامی، به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود؛ اساس و محور مباحث عرفان نظری دو مطلب است: یک؛ تبیین حقیقت توحید. دو؛ بیان موحد حقیقی.

توحید در عرفان اسلامی به این معنا است که تنها خداوند وجود دارد و جز او بهره‌ای از بود و وجود ندارد؛ یعنی ماسوی الله جلوه و ظهور آن وجود واحدند.

به عبارت دیگر؛ نسبت جهان هستی به خدا نسبت سایه به صاحب سایه است که وجود سایه وابسته به وجود صاحب آن است و در حقیقت وجود نما و نمودی از صاحب سایه است.

موحد حقیقی در عرفان اسلامی، انسان کاملی است که نشانگر همه‌ی اسما و صفات الهی و مظهر کامل خداوند در جهان هستی است.

اما از نظر عرفان عملی، انسان موجودی است که دو بعد روحانی و حیوانی دارد، و با سیر صعودی می‌تواند جنبه‌ی روحانی خود را تقویت کند و به سعادت برسد. راه تقویت آن هم تهذیب نفس، تزکیه و ریاضت‌های شرعی است که سراسر عرفان اسلامی بیان همین راه‌های تزکیه‌ی نفس و عمل به دستورات شرعی به عنوان بهترین ریاضت‌ها است و به واسطه‌ی این ریاضت‌های شرعی، انسان به جایی می‌رسد که همیشه و در همه حال خود را در محضر خدا می‌بیند، عاشق او می‌گردد و با این حضور و مراقبت، به مقام قرب و فنای الهی و سعادت همیشگی می‌رسد. این همان چیزی است که شرع هم بیان فرموده و از ما خواسته است. البته همه‌ی اینها نیاز به استاد و مرشد راه دارد و ائمه‌ی اطهار(ع) رهبران واقعی و حقیقی این‌راه هستند.

  1. از آموزه‌های اهل‌بیت(ع)، عرفان اسلامی با شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی منحصر به فردی زاییده شده است که نظیر آن را نمی‌توان در مکاتب عرفانی دیگر یافت. برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: التزام به شریعت، جهاد و مبارزه، پرورش عقل و دانش‌اندوزی، کمک به فقرا و محرومان، عزت و کرامت نفس، و کار و تلاش اقتصادی و پرهیز از رهبانیت.
  2. آشنایی با زندگی عرفایی که در کنار زهد و روحانیت، به جهاد و مبازره و حضور فعال در صحنه‌ی اجتماع، سیاست و حکومت پرداخته‌اند، می‌تواند توان‌مندی عرفان اسلامی را در پرورش انسان‌های کامل به نمایش بگذارد و از این رهگذر زیبایی‌های عرفان اسلامی چشم‌های مشتاقان را خیره و تشنگان را سیراب نماید.
پاسخ تفصیلی

با تبیین عرفان اسلامی و بیان ویژگی‌ها و شاخصه‌های آن، همچنین آشنایی با عرفایی که در دامن سلام و مکتب اهل‌بیت پرورش یافته‌اند، می‌توان به چنین هدفی نائل آمد.

  1. عرفان اسلامی، به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود؛ اساس و محور مباحث عرفان نظری دو مطلب است: یک؛ تبیین حقیقت توحید. دو؛ بیان موحد حقیقی.

توحید در عرفان اسلامی

توحید در عرفان اسلامی به این معنا است که جز خداوند چیز دیگری وجود ندارد؛ از این دید عارف مسلمان همه چیز را تجلی خدا می‌بیند و غیر از او چیزی را نمی‌بیند و ماسوی الله را مظاهر حق می‌داند که به عنایت او وجود یافته‌اند. توحید عارف قوی‌تر و بالاتر از توحید فیلسوف است. عارف وجود حقیقی را خدا می‌داند و غیر از خدا همه را نمود و عین ربط به خدا می‌داند. از نظر عارف وجود از همه‌ی جهات بسیط و واحد است و کثرت طولی و عرضی در او راه ندارد. کثرت‌ها نمود هستند نه بود؛ نسبت ماسوی الله به خدا نسبت سایه است به صاحب سایه و نسبت آئینه است به صاحب تصویر.

موحد حقیقی در عرفان اسلامی

موحد حقیقی در عرفان اسلامی، انسان کاملی است که نشانگر همه‌ی اسما و صفات الهی و مظهر کامل خداوند در جهان هستی است. توضیح و تفصیل این مباحث را باید در کتاب‌های عرفانی؛ مانند تمهید القواعد ابن ترکه اصفهانی، فصوص الحکم ابن عربی و شروح بر آن و مصباح الانس ابن فناری و...، جست‌وجو نمود.

در عرفان عملی، انسان مرکب از روح و بدن لحاظ می‌شود. اما انسانیت او به روح است و انسان دارای بهترین استعداد برای رسیدن به کمال است. و می‌تواند از مرتبه‌ی خاکی و بدن شروع کند و با سیر صعودی تا بالاترین درجه‌ی کمال برسد. بُعد روحانی انسان گرایش به ملأ اعلی دارد، و بُعد حیوانی او گرایش به طبیعت و ماده دارد. انسان اگر با اختیار خود به تهذیب و تزکیه‌ی نفس بپردازد و با سیر و سلوک که در عرفان اسلامی مطرح است، مراتب کمالی را طی کند، به اوج عزت می‌رسد؛ ولی اگر با سوء اختیار تمام همتش را در برآوردن خواسته‌های نفسانی و بعد حیوانی قرار دهد، به ذلت می‌رسد.[1]

بنابر این؛ مسئله‌ی اساسی در عرفان عملی، تهذیب و تزکیه و ریاضت است، که با آن حجاب‌های ظلمانی کنار می‌رود. اسلام هم به این تهذیب و تزکیه‌ی نفس، بسیار اهمیت داده است. امام صادق‌(ع) می‌فرماید:

«اگر از عمرت دو روز باقی مانده باشد، یک روز را صرف تأدیب و تهذیب نفس قرار ده تا به وسیله‌ی آن برای روز مردنت کمک بجویی».[2]

پس راه رسیدن به حقیقت، تزکیه‌ی نفس است. اما این تزکیه و ریاضتی که در عرفان اسلامی به آن سفارش می‌شود با آنچه در مکاتب دیگر آمده تفاوت دارد. مکاتب هندی و یونانی و افکار مانی و پیروان او، راه رسیدن به سعادت را در قطع رابطه‌ی با دیگران و محیط خارج می‌دانند، ولی عرفان اسلامی راه تهذیب نفس را رعایت دستورات شرعی می‌داند. ریاضتی که عرفان اسلامی توصیه می‌کند با آنچه راهبان مسیحی می‌گویند تفاوت دارد؛ راهبان مسیحی از خانه و کاشانه‌ی خود دست می‌کشیدند و سر به بیابان می‌گذاشتند و به حالت تجرد و تنهایی باقی می‌ماندند؛ و برای سرکوبی نفس از خوردن غذاهای متنوع و مناسب خودداری می‌کردند. البته اینها به تعبیر قرآن بدعت‌هایی بود که در آئین مسیحیت آمده بود، ولی عرفان اسلامی برترین ریاضت‌ها برای نفس را، همان توجه به حلال و حرام  شرعی و اطاعت مطلق از مکتب اهل‌بیت‌(ع) می‌داند.[3] چنان‌که حضرت علی(ع) که پدر عرفان اسلامی است، فرمود: «الشریعة ریاضة النفس».[4] و بزرگان علم و عرفان هم همین را پذیرفته‌اند.

 ابن سینا عبادت را در ریاضت نفس معرفی می‌کند و می‌گوید: به وسیله‌ی عبادت می‌توان قوای نفس را رام کرد تا در هنگام توجه به حضرت حق مزاحمت ایجاد نکند، بلکه همراهی نماید.[5]

در واقع چون منشأ اصلی عرفان اسلامی، آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) است، شریعت و طریقت و حقیقت را از هم جدا نمی‌بیند.

شریعت و طریقت و حقیقت

شریعت مجموعه مقررات و احکام اسلامی است که در قرآن و روایات آمده، و فقها این احکام را از منابع استخراج می‌کنند. عارفان مسلمان معتقدند؛ احکام شریعت بر مصالح حقیقی مبتنی است و با عمل به آنها انسان می‌تواند به سعادت و کمال برسد. ملاک در عرفان اسلامی عمل کردن به دستورات دینی است. عرفایی، مانند محی الدین عربی ملاک عرفانی بودن امری را عدم رد آن توسط شارع می‌داند.[6] جنید بغدادی می‌گوید: همه‌ی راه‌ها به بی‌راهه می‌رود، مگر راه رسول خدا(ص) و ائمه‌ی اطهار(ع)، و حتی در حالت فناء هم تکلیف از انسان برداشته نمی‌شود.[7] علامه طباطبائی که از سرآمدان عرفان اسلامی است می‌گوید: واجبات و محرمات شریعت، احکام عمومی برای همه‌ی طبقات است و هر چه انسان به خدا مقرب‌تر شود، تکالیفش سنگین‌تر می‌شود، ولی هیچ کجا شخص بدون ‌تکلیف نمی‌شود.[8]

طریقت که باطن احکام و شریعت است، بیانگر احوالی است که برای سالک رخ می‌دهد که بالاترین آنها فنای در حق است.[9]

نتیجه این‌که، عارف در عرفان اسلامی با عشق حقیقی به خدا و حضور در پیشگاه الهی به طی مراتب کمال همت می‌گمارد؛ و با اخلاص در عمل، تواضع، زهد و بی‌رغبتی به دنیا، دوام بر طهارت ظاهری و باطنی، شب زنده‌داری و داشتن ولایت، همواره به سوی معبود خود در حرکت است. عرفان اسلامی، یعنی شناخت و معرفت حقیقی که انسان را از خواب و رؤیای عالم ماده بیدار می‌کند و از پلیدی‌ها و شهوات رها می‌کند و به عالم نور و کمال می‌رساند. عارف کسی است که هم به فکر کمال و آخرت باشد، و هم برای گذران معاش دنیا تلاش کند و به فکر دستگیری مردم باشد. مانند پیشوای شیعیان حضرت علی(ع) امام العارفین که توانست همه‌ی استعدادها و ارزش‌های انسانی را یک‌جا در خود به ظهور برساند؛ او شب‌ها در محراب عبادت می‌گریست، چنان‌که پیامبر(ص) فرمود: «او (علی) شیفته و بی‌قرار خداوند است».[10] اما از کارهای اجتماعی دور نبود و از مردم کناره نمی‌گرفت. او با صدای گریه‌ی یتیمی منقلب می‌شد و نان و خرمای مستمندان را به دوش می‌کشید و در مصرف بیت‌المال بسیار دقیق بود.

  1. همان‌گونه که ملاحظه گردید، از آموزه‌های اهل‌بیت، عرفان اسلامی با شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی منحصر به فردی زاییده شد که نظیر آن‌را نمی‌توان در مکاتب عرفانی دیگر یافت. در اسلام هم به همان مقدار که عرفا از آموزه‌های اهل‌بیت دور شدند از عرفان حقیقی اسلام فاصله گرفتند.

شاخصه‌های مهم عرفان اسلامی

چند چیز از شاخصه‌های مهم عرفان اسلامی[11] است که بر گرفته از متون دینی اسلام است و انسان عارف از دیدگاه اسلام تؤامان از این شاخصه‌ها برخوردار است. بدیهی است که توجه به این شاخصه‌ها می‌تواند در جذب افکار و اندیشه‌های سالم به سوی دین مبین اسلام مفید باشد:

  1. التزام به شریعت: (توضیح مختصر آن قبلا گذشت)
  2. جهاد و مبارزه: اسلام دینی است که به همه‌ی جنبه‌های وجودی انسان توجه کرده و خواسته است که این جنبه‌ها هماهنگ با یکدیگر رشد کنند. حماسه، یک جنبه از وجود آدمی است و عرفان جنبه‌ی دیگر آن است. آنان که فقط چهره‌ی حماسی و رزمی دارند، و یا کسانی که تنها به جنبه‌ی عبادی توجه دارند، روح خود را ناقص پرورش داده‌اند.

امام علی(ع) در فضیلت جهاد می‌فرماید: «جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند تنها به روی دوستان خاص خود گشوده است ... و هر کس از روی بی‌میلی جهاد را ترک کند، خداوند جامه‌ی ذلت بر اندامش می‌پوشاند... و از درون دچار خود کم‌بینی، نابخردی و کوتاه فکری می‌شود و در اجتماع توان نگهداری و دفاع از حق خود را ندارد و از عدل و انصاف محروم می‌ماند.[12]

  1. پرورش عقل و دانش‌اندوزی: شاخصه‌ی مهم دیگر عرفان اسلامی تلاش در جهت کسب علم و رشد اندیشه و عقل است. در قرآن کریم آمده اسن: «آیا آنان که می‌دانند با آنان که نمی‌دانند برابرند».؟[13]

پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «کسی که دانش او بیشتر است، از همه‌ی مردم با ارزش‌تر است».[14]

  1. کار و تلاش اقتصادی و پرهیز از رهبانیت: پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «کسی که از دسترنج خود زندگی کند روز قیامت مثل برق از پل صراط می‌گذرد».[15]
  2. عزت و کرامت نفس: قرآن می‌فرماید: «عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است».[16]
  3. کمک به فقرا و محرومان: بلاذری و احمد حنبل می‌نویسند: حضرت علی(ع) چهل هزار دینار غلات داشت، ولی همه را در راه خدا صدقه داد و سپس شمشیر خود را برای نان شبش فروخت و می‌فرمود: اگر غذای شب می‌داشتم شمشیرم را نمی‌فروختم.[17]
  4. بی‌گمان قرآن سرچشمه‌ی عرفان اسلامی است و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه‌ی اطهار(ع) مفسران قرآن و عرفای واقعی هستند؛ پس استادان و مرشدان واقعی نیز در رسیدن انسان به کمال، پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه‌ی اطهار (ع)، هستند.

از سوی دیگر؛ آشنایی با زندگی این انسان‌های کامل، یعنی عرفایی که در کنار زهد و روحانیت، به جهاد و مبازره و حضور فعال در صحنه‌ی اجتماع، سیاست و حکومت پرداخته‌اند، می‌تواند توانمندی عرفان اسلامی را در پرورش انسان‌های کامل به نمایش بگذارد و از این رهگذر زیبایی‌ها ی عرفان اسلامی چشم‌های مشتاقان را خیره و تشنگان را سیراب نماید.


[1]. کاشفی، محمد رضا، عرفان و تصوف، ص 72؛ طاهری، حبیب الله، آداب سیر و سلوک، ص 6.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 150، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «ان اجلت فی عمرک یومین فاجعل احدهما لأدبک تستعین به علی یوم موتک».

[3]. آداب سیر و سلوک، (نسبت بدعت در دین مسیح، آیه 27 سوره حدید).

[4]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 238، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.

[5]. ابن سینا، اشارات و تنبیهات، ج 1، ص 143، نمط 9، فصل 3، نشر البلاغه، بی‌تا.‌

[6]. ابن عربی، رسائل، تحقیق، محمد عزت، ص 233، المکتبة التوفیقیه.

[7]. یثربی، یحیی، عرفان نظری، ص 373.

[8]. طباطبائی، سید محمد حسین، الولایة(ولایت نامه)، ترجمه، همتی، همایون، ص 46، تهران، روایت فتح.

[9]. میهنى، محمد بن منور و هادی، اسعاد عبد الهادى، أسرار التوحید فى مقامات أبى سعید(معرب)، محقق، مصحح، بدیع جمعة، ص 352، قاهره، مجلس الأعلى للثقافة، چاپ اول، 2007م.

[10]. منتجب الدین رازی، علی بن عبید الله بن بابویه‏، الأربعون حدیثا، محقق، مصحح، مؤسسة امام مهدى(ع)، ص 54 – 55، قم، مدرسة امام مهدى(ع)، چاپ اول، 1408ق.

[11]. برای آگاهی بیشتر، نک: ناظم زاده قمی، سید علی اصغر، علی آینه عرفان نظری، ص91 -150.

[12]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 69، خطبه 27، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[13]. زمر، 9.

[14]. شیخ صدوق، الامالی، ص 21، مجلس 6، ح 4، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.

[15]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 139، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 100، ص 9، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[16]. منافقون، 8.

[17]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 72، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها