لطفا صبرکنید
26373
- اشتراک گذاری
زن و مرد دارای تفاوتهای متعددی در زمینههای جسمی و روحی و عاطفی هستند که لازمهی نقش و وظیفهی هر یک در جهان خلقت، مکمل یکدیگر بودن است. با وجود تمام این امتیازات و تفاوتها اسلام میگوید باید بین آنان عدالت برقرار باشد و لازمهی برقراری عدالت بین زن و مرد این است که بین حقوق و وظائف و تکالیف توازن و تعادل بر قرار باشد.
یکی از حقوق زن و مرد، حق ارث آنان از یکدیگر است که از نظر اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. علت این تفاوت مربوط به تکالیف مالی؛ مانند نفقه (مخارج زن و فرزندان از جمله خوراک، پوشاک، مسکن، ...)، مهریه همسر، پرداخت دیه عاقله، جهاد و هزینههای مالی آن و.... است که تنها بر عهدهی مرد گذاشته شده است و زن نسبت به آنها هیچ تکلیفی ندارد.
اینکه زن و مرد دارای تفاوتهای متعدد در زمینههای جسمی و روحی و عاطفیاند مورد قبول همگان است. پروفسور «ریک» که سالیان دراز به تفحص و جستوجو در احوال زن و مرد پرداخته و کتاب بزرگی درباره تفاوتهای زن و مرد نگاشت، میگوید: "زن و مرد جسمهای متفاوت و از نظر ترکیب به کلی با هم فرق دارند. احساس این دو گروه هیچ وقت مثل هم نخواهد بود. وی چندین تفاوت غیر از این دو مورد کلی را از تفاوتهای زن و مرد به ترتیب بر میشمارد".[1]
از نظر اسلام زن و مرد دو انسان مکمل یکدیگر و محتاج به همدیگر، و هر یک جدای از دیگری ناقص است. بنابر این هیچگاه از همهی جهات مساوی و مشابه نیستند و تفاوتها و اختلافات انکارناپذیری از نظر جسمی و روحی دارند که لازمهی نقش و وظیفهی هر یک در جهان خلقت است؛ زیرا اگر هر دو از هر نظر با هم مساوی بودند نمیتوانستند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
با وجود تمام این تفاوتها، اسلام میگوید باید بین آنان عدالت برقرار باشد، و لازمهی برقراری عدالت بین زن و مرد این است که حقوق دو طرف متفاوت و بر اساس توانایی و وظایف و تکالیف آنان باشد؛ زیرا اگر توانایی و وظایف و تکالیف زن و مرد متفاوت، ولی حقوقشان مساوی باشد، قطعا به یک طرف ظلم خواهد شد.
یکی از حقوق زن و مرد حق ارث بردن آنان از یکدیگر است. با نگاهی به تاریخ ملل گذشته و اقوام نزدیک به زمان صدر اسلام میتوان پی برد که در میان رومیان، یونان قدیم، هند و مصر و چین و بالاخره در میان اعراب، زنان هیچ حقی در ارث نداشتند.[2] اسلام در چنین جوی سنن نادرست اجتماعی را شکست و براساس عدالت قوانین ارث را پایهگذاری کرد و آیات ارث را در جامعهی جهانی نازل کرد.
از نظر اسلام؛ پسر دو برابر دختر، برادر دو برابر خواهر و شوهر دو برابر زن[3] ارث میبرد. تنها در مورد پدر و مادر است که اگر میت فرزندانی داشته باشد و پدر و مادرش نیز زنده باشند، هر یک از پدر و مادر یک ششم از مال میت را به طور مساوی ارث میبرند.
روایات علت این تفاوت در ارث را مربوط به تکالیف و هزینههای مالی دانسته که تنها بر عهدهی مرد گذاشته شده است و زن نسبت به آنها هیچ تکلیفی ندارد. هزینههایی از قبیل:
الف) «مهریه»: در احکام اسلام، یکی از حقوق مالی که مرد باید به زن بپردازد، مهریه است. در بعضی از روایات[4] یکی از علل کمتر بودن ارث زن، گرفتن مهریه از مرد برشمرده شده است.
ب) «نفقه»: یکی دیگر از حقوق مالی که در طول زندگی زناشویی بر عهدهی مرد است، نفقه یا همان خرج روزانه زن و فرزندان و تأمین خوراک، پوشاک و مسکن و ... آنان است. این مقدار از هزینهی مالی سهم بسیار زیادی در داراییهای مرد دارد، به طوری که اگر بخواهد در طول زندگی مشترک این هزینه را جمع کند، شاید دهها برابر مازاد ارث او از ارث زن شود. این هزینه فقط بر عهدهی مرد است و در صورت عدم دارایی یا عدم پرداخت مرد، زن مجبور به پرداخت اینگونه از هزینهها نیست. در روایات یکی دیگر از علل نصف بودن ارث زن از شوهرش، پرداخت این هزینه بر شمرده شده است.[5]
ج) «پرداخت دیهی قتل خطاء»: اگر شخصی قتل خطایی انجام دهد، دیه او بر عاقلهاش است، و دیهی عاقله بر عهدهی مردان است و در این مورد بر زنان چیزی واجب نیست.
د) «جهاد»: علت دیگری که در روایت برای بیشتر بودن ارث مرد بیان شده است، واجب بودن جهاد بر مردان(با پرداخت تمام هزینههای مالی آن) است.
این چند مورد باعث شده است که ارث زن کمتر از مرد باشد.
وقتی این سؤال از امام صادق(ع) پرسیده شد، حضرت علت این اختلاف در ارث را چنین فرمود: «...این برای آن است که اسلام سربازی(جهاد) را از عهدهی زن برداشته و به علاوه مهر و نفقه را (به نفع او بر مرد لازم شمرده است، و در بعضی جنایات خطایی(اشتباهی) که خویشاوندان جانی باید بپردازند(دیه عاقله)، زن از شرکت در پرداخت دیه معاف است و هیچکدام از این هزینهها بر عهدهی زن نیست، پس ارث او کمتر از مرد است».[6]و [7]
[1]. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص 166.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 225، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ دوم، 1390ق.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 570، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[5]. حلی، مقداد بن عبدالله سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج 2، ص 331، قم، چاپ اول.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، ج 7، ص 85، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّخَعِیِّ قَالَ سَأَلَ الْفَهْفَکِیُّ أَبَا مُحَمَّدٍ ع مَا بَالُ الْمَرْأَةِ الْمِسْکِینَةِ الضَّعِیفَةِ تَأْخُذُ سَهْماً وَاحِداً وَ یَأْخُذُ الرَّجُلُ سَهْمَیْنِ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع إِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْسَ عَلَیْهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا عَلَیْهَا مَعْقُلَةٌ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَى الرِّجَال».
[7]. برای اطلاع بیشتر، ر. ک: «موارد تساوی ارث زن و مرد»، 536؛ «تفاوت ارث زن و مرد در فقه اسلامى»، 116.