لطفا صبرکنید
34483
- اشتراک گذاری
استمنا نیاز انسان را به صورت واقعی بر طرف نمی کند و اشباع کاذب است یعنی نیاز شهوانی انسان با صرف خروج منی برآورده نمی شود، بلکه باید همراه با عشق، عاطفه و انس و محبت باشد و به همین جهت کسانی که دست به این عمل می زنند در درون خود احساس نقص می کنند و این چه بسا مریضی های جسمی و روحی را بدنبال داشته باشد؛ ولی ازدواج چون اشباع طبیعی و واقعی نیاز شهوانی است، دارای آثار مفید و فواید زیادی است.
بر فرض که ما گمان کنیم که این دو همانند هم اند و تفاوت ماهوی بین این دو نیست اما این دلیل نمی شود که ماهیت این دو در واقع یکی باشد. علوم تجربی و دانش بشری علی رغم تمام پیشرفتهایی که داشته، به اندازهای رشد نکرده است که به تمام مصالح و مفاسد و یا فوائد و ضررهای این گونه امور دست یابد و خداوندی که انسان را خلق کرده است و به تمام خصوصیات و ویژگی های او آگاهی کامل دارد، بر اساس همین ویژگی ها، عملی را اگر چه در ظاهر هیچ تفاوتی با عمل دیگر ندارد، حلال و واجب و دیگری را حرام و ممنوع قرار داده است.
از نظر فقهی مسلم است که استمنا گناه و حرام است[1] و گناه دارای ضررهایی است که به راحتی قابل جبران نیست و اگر نبود ضررهایی که از جانب گناه متوجه انسان می شود، آن عمل در شرع مقدس اسلام به عنوان گناه معرفی نمی شد و حرام نمی گردید، گرچه ممکن است بشر در دوره ای به تمام آثار تخریبی گناه، علم کافی نداشته باشد یا به علم ناقص خود بنازد و گمان کند که به تمام مجهولات دست یافته است.
اما این که استمنا گناه و حرام است روایات متعددی دلالت بر آن دارند:
رسول خدا(ص) فرمود: لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا.[2]
همچنین امام صادق(ع) در این باره می فرماید: برای کسی که خودارضایی کند در قیامت عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است.[3]
و نیز از امام صادق در مورد حکم استمناء می پرسند، آن حضرت می فرماید: «مثل اینست که با خودش نکاح کرده (ازدواج کرده) و اگر کسی را که چنین کاری می کند بشناسم، با او همخوراک نخواهم شد.» راوی حدیث میپرسد از کجای قرآن حکم آن فهمیده می شود، فرمود : از آیه «و من ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون هر کس با غیر از همسر و کنیزش شهوتش را دفع کند ایشان تجاوز کارانند. »[4] راوی پرسید گناه زنا بزرگتر است یا استمناء؟ حضرت فرمود: استمناء گناه بزرگی است.» [5] [6]
اما در باره ی این نکته که گناه دارای ضررهای مهمی است که به راحتی قابل جبران نیست باید توجه داشت که: اولا؛ گناهان از اعضا و جوارح به قلب سرازیر می شوند، پس گناه آسیب به قلب و دل است. قرآن کریم می فرماید: اعمال خلافشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته، لذا از درک حقیقت واماندهاند: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ » کلمه «ران» در آیه مذکور به معنای زنگار است. و بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. [7]
حضرت علی (ع) می فرماید: برای دلها، بیماریی، دردناکتر از گناه نیست.[8]
ثانیا: بیماری قلب مهمترین بیماری به حساب می آید چون هیچ بعد از وجود آدمی به ارزش، کارایی، حساسیت و لطافت قلب و دل نیست. و از این بیماری به تعابیر مختلف یاد می کنند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهمتر مردن قلب است. وقتی ظرف وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمی گیرد، قلب هم در اثر گناه طوری وارونه می شود که دیگر علم و حقیقت در آن جای نمی گیرد.
اما در باره این مطلب که واقعا چه فرقی بین ازدواج و استمنا وجود دارد باید گفت: یکی از نیروهای نهفته شده در وجود انسان شهوت جنسی است که باید به طور صحیح ارضا و تأمین شود. و راه درست آن ازدواج است که اشباع طبیعی و واقعی نیاز شهوانی است، و به همین دلیل دارای آثار مفید و فواید زیادی است.
ازدواج وسیلهاى است براى آرامش و سکون، و ایجاد محبت و مهر برای زن و مرد.[9] علاوه وقتی که با ازدواج غریزهى جنسى مهار شود، و روح پر اضطراب جوان اعتدال پیدا کند، حقایق زندگى را بهتر درک مىکند.
اما استمنا چون برخلاف طبیعت است، نیاز انسان را به صورت واقعی بر طرف نمی کند و اشباع کاذب است؛ به این دلیل که نیاز شهوانی انسان با صرف خروج منی برآورده نمی شود، بلکه باید همراه با عشق، عاطفه و انس و محبت باشد و به همین جهت کسانی که دست به این عمل می زنند در درون خود احساس نقص می کنند که چه بسا مریضی های جسمی و روحی را بدنبال داشته باشد.
در اینجا به مواردی از آسیب های این عمل ضد اخلاقی اشاره می کنیم:
الف) آسیبهای جسمانی
برخی از پزشکان در باره آسیبهای جسمانی استمنا معتقدند که موجب تحریک زیاد هیپوتالاموس و در نتیجه تحریک افراطی غدد جنسی که سبب پرکاری و نامتناسب شدن آنها می شود. و عوارضی از جمله تورم غدد وذی، تورم کانال نطفه، تورم قسمت پایینی و عقب کانال ادرار، شل شدن عضلات تناسلی، خروج بی اختیار منی با کوچکترین حادثه، انزال زودهنگام، بیماریهای مقاربتی، عقیم شدن را به دنبال دارد. همچنین؛1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگیجه؛ 6. سرماخوردگی زود به زود؛ 7. کم خونی؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سیاه شدن دور چشم؛10. زرد شدن صورت؛ 11. ضعف و اختلالات شنوایی؛ 12. جوش صورت؛ 13. اختلال در خواب؛ 14. آزارطلبی یا خودآزاری در موارد شدید آن، را از ضررهای استمنا شمرده اند.
ب) آسیبهای روانی
1. ضعف حافظه، حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز فکری
2. اضطراب، دلهره و دلواپسی از ویژگی هایی است که دائماً فرد خود ارضا را رها نمی کند، او مرتب با خود درگیر است و نمی تواند با خود کنار آید و افکارش همیشه آشفته است و حالت وسواس و تردید دارد.
3. افسردگی: از نشانههای بارز افسردگی، بی احساسی و بی تفاوتی، بی نشاطی و بی ذوقی، سستی و گوشهگیری، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنری، ورزشی، مسائل معنوی و... است.
4. پرخاشگری و بداخلاقی: شخصِ خودارضا نسبت به کوچکترین محرک محیطی حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در می رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوقالعاده دارد.
5. یأس از زندگی
6. از بین رفتن خلاقیتها، تواناییها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمی و فعالیتهای فکری.
8. هوس باز و بی بند و بار شدن و اعتیاد به ارضای جنسی نامشروع.
9. بی عاطفه، کم رو و خجل شدن.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده داشتن.
11. از بین رفتن صفای دل و بی علاقهگی نسبت به امور معنوی، مجالس دعا، جماعات و...
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیبهای اجتماعی
خودارضایی یک حس گریز از اجتماع پدید می آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهای خود را منزوی و به افکار دور و دراز می پردازد. توجه به لذات شخصی، سبب سستی روابط اجتماعی می گردد و حیات جمعی را دچار مخاطره می سازد.[10]
در مورد این آسیب ها (جسمانی، روانی و اجتماعی) نیز باید متذکر شویم که علوم تجربی و دانش بشری علی رغم تمام پیشرفتهایی که داشته، به اندازهای رشد نکرده است که به تمام مصالح و مفاسد و یا فوائد و ضررهای مربوط به ضررهای این گونه امور دست یابد. و آنچه که برخی از پزشکان بیان نمودند در واقع آثار احتمالی است که شاید بتوان گفت در صورت اعتیاد شدید به این عمل، پدید می آیند و دلیل این که این آثار را در مورد استمنا مطرح کردند ولی در ازدواج مطرح نکردند به نظر می رسد این باشد که استمنا خلاف طبیعت است و موجب می شود فرد قدرت کنترل و تسلط بر نفس را از دست بدهد و گرفتار اعتیاد شدید گردد، ولی ازدواج براساس طبیعت است و فرد را متعادل می کند، و در نتیجه قدرت او بیشتر می شود و کنترل و تسلط او بر نفس افزایش می یابد.
[1] توصیح المسائل مراجع، ج2، ص835.
[2] میزان الحکمه، ح 18748.
[3] میزان الحکمه، ح 18749.
[4]مؤمنون، 7 .
[5] وسائل الشیعة،ج 28، ص 364، همچنین نک: همان ، ج 14، ص 267.
[6] وسایل الشیعه،
[7] تفسیر المیزان آیه 14 سوره مطففین.
[8] بحار الانوار، ج 73، ص 342.
[9] وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (سوره روم آیه 21).
[10] برای آگاهی بیشتر از آسیب های استمنا، نک : مقاله ی: پیامدهای خودارضایی و مبارزه با آن، درگاه پاسخ گویی به مسائل دینی،گروه تربیتی با همکاری دکتر حسن قدوسی زاده و حجت الاسلام شاکرین.مقاله 9/12/85.