لطفا صبرکنید
45698
- اشتراک گذاری
اولا: ممنوعیت ازدواج دائم دو طرفه است و فقط در ازدواج موقت مرد مسلمان می تواند با زن اهل کتاب ازدواج کند.
ثانیا: گرچه دانستن علت و حکمت احکام خوب است اما آنچه بنده را به سرمنزل مقصود می رساند اطاعت بی چون و چرای او در برابر خداوند است، البته می توان در مورد برخی احکام، علت هایی را محتمل دانست؛ مثلا در مورد این حکم می توان این احتمال را مطرح کرد: در اسلام تسلط کافر بر مسلمان ممنوع شمرده شده و ازدواج زن مسلمان با مرد اهل کتاب نوعی تسلط کافر بر مسلمان است لذا به زن مسلمان این اجازه داده نشده که خود را در اختیار غیر مسلمان قرار دهد.
در رساله حضرت امام (ره) چنین آمده است: زن مسلمان نمىتواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمىتواند با زن هاى کافره غیر کتابیه به طور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زن هاى کافره اهل کتاب نیز جایز نیست ولى صیغه کردن زن هاى اهل کتاب مانند یهود و نصارى مانعى ندارد.[1]
سایر فقها نیز نظرشان با اندکی کم و زیاد چیزی شبیه همین است[2]. پس فقط ازدواج موقت مرد مسلمان با زن اهل کتاب بلا مانع است و چنین نیست که مرد مسلمان بتواند با زنان اهل کتاب ازدواج دائم کند. چنان که در قرآن کریم آمده است: نه این زنان بر آنها حلالند، و نه آن مردان کافر بر این زنان با ایمان" (لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ).[3]
باید هم چنین باشد چرا که ایمان و کفر در یک جا جمع نمىشود، در حالی که در پیمان مقدس ازدواج قرار است دو چیز یک چیز گردند؛ یعنی نوعى وحدت در میان دو زوج برقرار گردد. حال آیا مؤمن و کافری که در دو خط متضاد قرار دارند، می توان با هم سازگاری داشته باشند؟![4]
البته در آغاز اسلام که هنوز جامعه اسلامى استقرار نیافته بود زوج هایى بودند که یکى کافر و دیگرى مسلمان بودند، و پیامبر از آن نهى نمىکرد، ولى ظاهرا بعد از صلح حدیبیه دستور جدایى کامل داده شد و این آیه یکى از دلائل این موضوع است.[5]
در روایتی نیز دلیل این حرمت پیشگیری از این که فرزند مسلمان، یهودی یا مسیحی شود، بیان شده است[6].
بنابراین اگر زن کافری اسلام بیاورد و شوهر کافر او هم چنان بر کفر خود باقی بماند، زن بدون طلاق از شوهر کافر جدا مىشود، ولى باید عده نگهدارد. فقیه معروف" صاحب جواهر" در شرح کلام محقق در شرایع که گفته است "در غیر زن و مردى که اهل کتاب هستند هر گاه یکى از دو همسر اسلام را پذیرا شود اگر قبل از دخول باشد عقد بلافاصله فسخ مىشود و اگر بعد از دخول باشد منوط به گذشتن عده است"، مىفرماید:" هیچ گونه اختلافى در این احکام نیست و روایات و فتاواى فقها در این باره هماهنگ است" . اما هر گاه قضیه بر عکس باشد؛ یعنى شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقى بماند، در اینجا نیز رابطه زوجیت به هم مىخورد و نکاح فسخ مىشود، چنان که در ادامه همین آیه مىفرماید: "مسران کافره را درهمسرى خود نگه ندارید" ( وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِر).[7]
اما در مورد این که چرا صیغه یا ازدواج موقت مرد مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز شده و عکس آن مجاز نیست در این جا به دو جواب بسنده می نماییم:
1- خداوند در قرآن کریم در انتهای همان آیه ای که دستور قطع ارتباط زناشوئی مسلمان با کافر را صادر کرد مىفرماید: "اینها حکم الاهى است که در میان شما حکم مىکند و خداوند دانا و حکیم است ".[8]
اینها احکامى است که همه از علم الاهى و حکمت سرچشمه گرفته، و با اصل عدل و قسط اسلامى کاملا هماهنگ است، و توجه به این حقیقت که منشأ همه احکام خداوند است بزرگترین ضمانت اجرایى براى این احکام محسوب مىشود.[9] پس دانستن علت این که چرا این حکم صادر شده بد نیست ولی برای این که ما انگیزه پیدا کنیم به این دستور عمل کنیم لازم نیست علتش را کشف کنیم بلکه همین مقدار که می دانیم چنین حکمی از سوی خدایی است که به همه چیز عالم است و تمام کارهای او بر اساس علم و حکمت است و از هر کسی هم به بندگانش مهربان تر است برای ما که خود را بنده او می دانیم کافی است و بنده باید بدون چون و چرا فرمان مولای خود را اجرا کند. شاید بعضی از دستورات خدا صرفا برای امتحان بندگی ما باشد تا روشن شود چه کسی بهتر بندگی می کند و معلوم شود اگر کسی علت حکمی برایش روشن نبود آیا باز هم چون امر خدا است به آن عمل می کند یا نه فقط احکام را به خاطر مصالحی که عایدش می شود رعایت می کند. بندگی همان چیزی است که قرآن بر آن شدیدا پا فشاری می کند و آن را همان صراط مستقیم معرفی می نماید (و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم).[10]
2- پاسخ دیگر آن است که می توان احتمال داد که دلیل این حکم یا یکی از دلایل آن این باشد که هیچ گاه نباید اجازه داد کافر بر مسلمان تسلط یابد همان طور که آیه شریفه "لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"[11] به این مطلب اشاره دارد؛ یعنی خدا هرگز برای کفار به ضرر مومنین راهی (راه تسلط) قرار نمی دهد. بر این اساس هر کاری که به نوعی راه تسلط کفار بر مؤمنین را باز کند از نظر شارع مقدس ممنوع است. ازدواج زن مسلمان با کافر یا اهل کتاب می تواند مصداق بارزی برای این تسلط باشد. چون نوعی تسلط در روابط زناشوئی برای مرد وجود دارد و به نوعی زن تحت سلطه مرد قرار می گیرد.
[1] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 468، مساله 2397، چاپ هشتم ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال1424.
[2] نظر فقهاء دیگر در ذیل مسأله 469، توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2 آمده است.
[3] ممتحنه ، 10.
[4] این ارتباط و ایجاد وحدت در ازدواج موقت کم رنگ تر است.
[5]مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 38، چاپ اول، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، سال 1374.
[6] الکلینی، کافی، ج 5 ، ص 351، چاپ چهارم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه ، تهران ، سال 1407.
[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 39.
[8] (ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم)، ممتحنه، 10.
[9] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ، ج 24 ، ص 41.
[10] یس، 61.
[11] نساء، 141.