
لطفا صبرکنید
14384
- اشتراک گذاری
برای اینکه پاسخ ما هماهنگ با پرسش مطرح شده باشد - یعنی در پرسش از دو نفر از اهلسنت، یکی از سلف به نام عمر بن خطاب و دیگری از خلف به نام صلاح الدین ایوبی یاد شده است.- ما نیز در مقابل از جهاد شیعه در عصر سلف و خلف یاد میکنیم.
- در سلف کافی است که بیشترین بار جهاد در عصر رسول خدا(ص) بر دوش امام علی(ع) بود، و حدیث «لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِی»[1] دربارۀ او شنیده شد. در جنگ خندق، و در روزی که به فرمودۀ رسول خدا(ص): «همه اسلام یا همۀ ایمان در برابر همۀ شرک قرار گرفته بود».[2] علی بن ابیطالب(ع) در دفاع از اسلام و کشتن عمرو بن عبدود، شجاع نامدار عرب، شجاعت و اخلاص از خود نشان داد که پیامبر(ص) در مورد او فرمود: «لمبارزة علی لعمروبن عبدود (یوم الخندق) افضل من عبادة الثقلین، او افضل من اعمال امتی الی یوم القیامة».[3]
چنانکه ملاحظه میکنید، تنها یک عمل علی بن ابیطالب(ع) در دفاع از اسلام، بر تمام اعمال امت پیامبر(ص) تا قیامت برتری دارد. فتوحات خلفا و پیروانشان که جای خود دارد. و در جنگ خیبر، پیامبر(ص) دربارۀ او فرمود: "کرّار غیر فرّار"؛[4] (او پیوسته حمله میکند و پا به فرار نمیگذارد). در مقابل دو نفر که پیش از او رفتند از میدان نبرد فرار کردند.
علی(ع) علاوه بر جهاد با مشرکان، با سه گروه دیگر نیز جهاد کرد: پیمانشکنان، ستمکاران و شورشگران نافرمان. نبرد با این سه گروه در حدیث رسول خدا(ص) آمده است.[5]
اینها نمونهای از فتوحات ائمۀ شیعه بود؛ اما از خود شیعیان کافی است یادآور شویم که در نوع فتوحات، شیعیان علی(ع) شرکت تامی داشتند. یمنیها از قبیله های مختلف؛ مانند حمدان، کنده و ... همگی شیعیان علی(ع) بودند و همین سبب شد که گروهی از آنان از یمن مهاجرت کنند، ساکن عراق شوند تا در فتوحات اسلامی شرکت داشته باشند.
فاتح شام، و دیار بکر و آسیای صغیر ابو أیوب أنصاری میهماندار پیامبر(ص)، شیعۀ خالص علی(ع) بود و هم اکنون قبرش در اسلامبول مزار همگان است. محمد بن أبیبکر که از نظر روح و روان فرزند علی(ع) بود، به دستور آنحضرت برای ادامۀ گسترش اسلام به مصر رفت و به شهادت رسید و پس از وی مالک اشتر برای ادامهی مأموریت به مصر اعزام شد که متأسفانه در نیمهی راه با دسیسۀ معاویه مسموم شد و قبل از رسیدن به مصر به شهادت رسید.
در دوران خلفا، فاصلۀ شیعه و سنی در حد امروز نبود، بلکه در فتوحات با داشتن گرایشهای مختلف، همه شرکت میکردند.
- اما دربارۀ خلف، کافی است که بدانیم مرابطه(مرزبانی) که یکی از وظایف بزرگ مسلمانان است که غالباً به وسیلۀ دولتهای شیعه صورت گرفته است.
حمدانیان در شام، فاطمیان در شمال آفریقا و علویان در طبرستان و دیلمان و گیلان مرزبانان اسلام بودند. دولتهای شیعه در هند در مبارزه با بتپرستی و تشکیل دولت اسلامی برای خود سرگذشت مفصلی دارند، و اکبرآباد در هند مرکز دولتهای شیعه بود.
کسانی که علاقهمندند از جهاد نظامی شیعه در جهان آگاه شوند به کتاب جهاد الشیعة[6] مراجعه کنند.
نبرد صفویان در جنوب ایران با پرتغالیها و نبرد ایرانیان با روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران، از صفحات زرین جهاد شیعه با کافران است. وقتی پرتغالیها، بندرعباس را اشغال کردند، و نام آنرا "بندر گمبرون" نهادند، شاه عباس صفوی با نیروی ایمان شیعیان آنجا را پس گرفت و نام آنرا "بندرعباس" نهاد. جهاد نادرشاه با هندیان بتپرست یکی از بزرگترین صفحات تاریخ جهاد اسلامی با بتپرستان است.
در این قرن(چهاردهم)، آنگاه که انگلستان عراق را اشغال کرد، مرجعیت شیعه به پیشوایی آیت الله محمد تقی شیرازی توانست، با برپا کردن "ثورة العشرین" در سال 1920 میلادی این سرزمین اسلامی را از وجود زالوصفتان انگلیسی پاک گرداند و به این کشور استقلال بخشد.
در این چند سال اخیر بزرگترین ضربه را شیعیان لبنان بر پیکر اسرائیل وارد ساختند و مقاومت اسلامی لبنان در چند مرحله اسرائیل را که تا پایتخت لبنان پیشروی کرده بود، به گونهای خفتبار عقب نشاند و زهر چشمی به آنان نشان داد که تاکنون از مجموع دولتهای عربی دریافت نکرده بودند. نیز شیعیان ایران با پدید آوردن انقلاب اسلامی در ایران، کشورهای استعمارگر غربی را از این کشور اسلامی بیرون راندند. و امروز ملت و دولت ایران، در منطقۀ خاورمیانه، بلکه در کل جهان، پرچم مبارزه با استعمار غرب را در دست دارند و تاکنون کشورهای متعددی در این مبارزه از ملت ایران الگو گرفتهاند، که ملتهای لبنان، فلسطین، عراق، سودان و ... از آن جملهاند.
ما در اینجا جهاد نظامی شیعه را به صورت بس موجز و فشرده یادآور شدیم، ولی حقیقت این است که گرد آوردندۀ این سؤالها تصور کرده است که جهاد، تنها جهاد نظامی است، و از عظمت جهاد علمی و فرهنگی غفلت کرده است.
اگر جهاد قلمی و فرهنگی نبود، هرگز سربازان فداکار و از خود گذشته در میدان نبرد از جان گذشتگی نشان نمیدادند.
ائمه اطهار(ع) از رسول خدا(ص) نقل کردهاند: " سه چیز است که پردهها را میشکافد و به درگاه الهی میرسد: صدای قلم دانشمندان، صدای پای جهادگران، و صدای ریسندگی زنان پرهیزگار".[7]
همچنین فرمود: "بالاترین جهاد، گفتن سخن حق نزد فرمانروای ستمکار است".[8]
پیشوایان معصوم شیعه که به شمشیر ستمکاران و یا ستم ستمگران جام شهادت نوشیدند به دلیل این سخنان حق بود که نزد ظالمان میگفتند، در حالی که گروههای دیگر با خلفای اموی و عباسی سازشکاری داشتند و با آنها کنار میآمدند، به جز تعداد که نمیتوان روی آنها حساب کرد.
انسان تصور میکند میدان جهاد، بستر نظامیان است، ولی تاریخ بر خلاف آن گواهی میدهد. علما و دانشمندان شیعه به دلیل جهاد فرهنگی و نشر اسلام ناب محمدی، به وسیلۀ ستمگران جام شهادت نوشیده، یا به شمشیر کشته شدند و یا به دار آویخته شده و احیاناً بدنهای آنان را سوزاندهاند.[9]
دانشمندان تشیع و تسنن به این حقیقت معترفاند که اکثر قریب به اتفاق علوم و دانشهای اسلامی توسط امامان شیعه و پیروانشان پایهگذاری شده است و تمدن بزرگ اسلامی که در طی قرون دوم تا پنجم هجری روی داد، در نتیجهی تلاشهای علمی امامان شیعه و شاگردان آنان بود.
در همین راستا یکی از علومی که به انفاق دانشمندان فریقین توسط امامان(ع) پدید آمد علم نحو است. اصول کلی این علم را امام علی(ع) پدید آورد تا مردم مسلمان بتوانند در پرتو آن، قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و دیگر متون عربی را صحیح بخوانند. و فروع این علم را به شاگرد خود ابوالاسود دوئلی واگذار نمود تا جزئیات علم نحو را زیر نظر آنحضرت تدوین نماید. او نیز چنین کرد، و پس از آن با استفاده از علم نحو، برای نخستین بار به اعرابگذاری قرآن پرداخت. یک قرن بعد فرد دیگری از شیعیان علی بن ابیطالب به نام خلیل بن احمد فراهیدی که خود پدید آوردندۀ برخی از علوم اسلامی است، اعرابگذاری قرآن را تکمیل نمود و به صورت کنونی درآورد.
بنابراین، همۀ مردم مسلمان، اعم از تشیع و تسنن از صدر اسلام تاکنون، از این جهت که میتوانند قرآن را در پرتو اعرابگذاریهایی که توسط شاگردان و شیعیان علی(ع) صورت گرفته، صحیح تلاوت کنند، مرهون تلاشها و زحمات امیرالمؤمنین(ع) و شاگردان و شیعیان آنحضرت هستند.
در هر حال شیعه مفتخر است که با جهاد قلمی و فرهنگی خود، تفکر اسلام ناب محمدی را که در تعالیم اهلبیت(ع) - همتای قرآن - متجلی است، به جهانیان معرفی کرده است.[10]
علاوه بر این، اگر شخصیت و برتری افراد به اندازهی گسترش جغرافیایی حکومت آنان باشد، پس دو خلیفهی نخست بر پیامبر(ص) نیز برتری دارند؛ زیرا در زمان پیامبر(ص) قدرتی که اسلام پیدا کرد، کمتر از قدرتی بود که در زمان آن دو به دست آورد.
اگر واقعاً میزان همان گسترش جغرافیایی حکومت است، در زمان هارون الرشید خورشید اسلام، بیش از همه وقت درخشش گرفت، پس باید هارون بالاتر از همه، حتی پیامبر اکرم(ص) و خلفا باشد!
نکتهی باریکتر از مو این است که گسترش قلمرو اسلام، مرهون خلافت این دو نفر نبود، بلکه مرهون تعالیم روحبخش اسلام بود که دلها آنرا میپذیرفت و مردم از حکومتهای جائر خود، خسته و نالان بودند.
ندای "لا إله الاّ الله"، همراه با عدالتخواهی و مساوات میان انسانها، جاذبهای داشت که ملتها را به سوی اسلام، متوجه میکرد. در عین حال نباید فرهنگ جهاد و شهادت را که اسلام آورده بود، در گسترش اسلام، نادیده گرفت.
به علاوه اینکه اختلاف و دو دستگی در دوران خلافت امام علی(ع) نتیجۀ شیوۀ حکومت خلفای پیشین بود، به خصوص در دوران خلیفه سوم، عدالتخواهی و انساندوستی، به زراندوزی و تعصب قبیلهای تبدیل شد و امام علی(ع) میخواست این ملت دنیاطلب و زراندوز را به دوران عصر رسول خدا(ص) باز گرداند. دنیاطلبان، با چنین حکومتی مخالفت کردند و با قدرتهای مالی که قبلاً اندوخته بودند، ارتشی را برای جنگ با علی(ع) ترتیب دادند، و امام(ع) نیز به فرمان پیامبر(ص)، و صریح آیات قرآن با آنان جنگید.[11]
بنابراین، اختلافات، معلول حکومت علی(ع) نبود، معلول آن تربیتهای نادرست پیشینیان بود که پذیرای حکومت عدل الهی نبودند.[12]
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 85، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[2]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 1، ص 467، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 205، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 13، ص 261، 285 و ج 19، ص 61، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق؛ نویری، شهاب الدین، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج 5، ص 162، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق.
[3]. أبو عبدالله الحاکم محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع، المستدرک علی الصحیحین، محقق، مصطفی عبدالقادر عطا، ج 3، ص 34، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق، مصحح، عاشور، علی، نشر خیام، ج 2، ص 519، قم، چاپ اول، 1400ق؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، تحقیق، تعلیق، عمیره، عبد الرحمن، ج 5، ص 298، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1409ق؛ ایجی، میر سید شریف، شرح المواقف، مصحح، نعسانی، بدر الدین، ج 8، ص 371، قم، الشریف الرضی،چاپ اول، 1325ق؛ ر. ک: «فضیلت ضربهی امام علی(ع) بر عمر بن عبدود»، 124365؛ «شباهت نبرد امام علی(ع) و عمر بن عبدود با نبرد داود و جالوت»، 80951.
[4]. عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ج 2، ص 791، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق؛ طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، محقق، مصحح، محمودی، احمد، کوشانپور، ص 341، قم، چاپ اول، 1415ق.
[5]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 870، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 28، ص 304، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. سمیرة، مختار اللیثی، جهاد الشیعه فی العصر العباسی الاول.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 377، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[8]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 1، ص 432، ح 131، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق. «قال رسول الله ص أفضل الجهاد کلمة حق عند سلطان جائر».
[9]. علامه امینی، شهداء الفضیلة، به نقل از طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، ص 135، تهران، نشر مشعر.
[10]. طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، ص 131- 135.
[11]. صحیح ابن حبان، ج 15، ص 285، حدیث 6937؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 122؛ مسند احمد، ج 17، ص360، حدیث 11258، به نقل از طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی، ص 106-107.
[12]. طبری، محمد، پاسخ جوان شیعی، ص 105-107.

:
:
:
:
:
: