
لطفا صبرکنید
682267
- اشتراک گذاری
نفرین در آموزههای دینی ما مسئلهای شناخته شده است، چنانکه در آیات و روایات آمده است:
«بریده باد هر دو دست ابولهب»؛ «از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان میرود». و... .
منتها همانگونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، اگر فردی به مجرد اینکه از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، باید نفرینش اجابت شود، قطعاً اینگونه نیست؛ چراکه طبق فرموده قرآن، اگر همانگونه که مردم در به دست آوردن خوبیها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب میکرد، همگى نابود میشدند. بنابراین، گاهی ممکن است این احقاق حق در دنیا اتفاق افتد، و گاهی نیز بنابر مصالحی، این کار در دنیا واقع نشود و به سرای آخرت موکول شود که اساساً یکی از دلایل برپایی قیامت، همین احقاق حق مستضعفان و مظلومان از ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است.
گفتنی است که ظلم و ستم از آنگونه افعالی است که دارای مراتب است؛ یعنی دارای شدت و ضعف است. بالاترین ظلمها در بخش حقوق مردم، ظلمی است که ظالمان و ستمگران در ارتباط با دین مردم و حقوقشان مرتکب میشوند، و قتلهایی که اتفاق میافتد. و در بخش فردی شرک به خدای متعال است که اینگونه ظلمها نه تنها قابل بخشش نیست که مستحق نفرین است، چنانکه در ادعیه ما وارد شده است، مانند لعن و نفرین نسبت به بنیامیه، به جهت ظلم و کشتن مردم، حتی اولیای الهی به جهت دینداریشان؛ اما گاهی ظلم از فرد مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر است، این نوع ظلم نه به جهت خصومت و دشمنی در دین است که از لحاظ شخصی و یا مالی و... است. این نوع ظلم و تجاوز به آن شدت نبوده و قابل مقایسه با نوع اول نیست؛ بلکه قابل عفو و گذشت است.
در این نوشتار تحلیل و بررسی پرسش فوق، یعنی موضوع نفرین را از چند نگاه بررسی میکنیم.
الف) نفرین در لغت
«نفرین» به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است.[1] به معنای لعن، لعنت، ذم، تقبیح و نکوهش نیز آمده است.[2]
بنابر این در نگاه ارباب لغت، نفرین نوعی دعا است که به ضرر شخص دعا شونده باشد. به عبارت دیگر، دعا بر دو نوع است؛ مثبت که همان دعای معروف و شناخته شده است، و دعای منفی و بر ضد که نفرین باشد.
ب) نفرین در قرآن
نفرین نیز مانند دعا در آموزهها و منابع دینی ما به رسمیت شناخته شده است. در قرآن کریم این موضوع در سوره «مسد» مطرح شده است. آنجا که خداوند ابولهب(عموی پیامبر) را به دلیل اذیت و آزار پیامبر اکرم(ص) نفرین میکند: «تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَب»؛[3] بریده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد).
«التبّ الهلاک، و تبّت الأولى دعاء علیه بالهلاک و الخسران»؛[4] تب به معنای مرگ و نابودی است، و تب اول در ابتدای آیه دعا بر ضد ابولهب، به هلاکت و زیان است؛ یعنی در واقع همان نفرین است.
ج) نفرین در روایات
در اخبار و احادیث وارده از معصومان(ع) به نفرین مظلوم، توجه ویژه شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره میشود:
- امام صادق(ع) فرمود: «اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاء»؛[5] از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان میرود.
- آنحضرت در روایت دیگر فرمود: «اتقوا دعوة المظلوم فإنّه یَسأل الله حقّه و الله سبحانه أکَرم من أن یسئل حقّاً إلّا أجاب»؛[6] بترسید از نفرین مظلوم، همانا او حقّ خود را از خدا میخواهد و خداوند سبحان گرامیتر از آن است که حقی خواسته شود، مگر اینکه آنرا اجابت کند.
- همچنین امام باقر(ع) فرمود: چون مرگ پدرم فرا رسید، مرا به سینه خود چسباند و فرمود: پسر جان به تو سفارش میکنم چیزی را که پدرم هنگام مرگش به من وصیت نمود، و گفت پدرش به او سفارش نمود، دوری کن از ظلم به کسی که یاوری غیر از خدا ندارد. [7]
- و امام علی(ع) فرمود: «یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ»؛[8] روز گرفتن حق ستمدیده از ستمگر، به مراتب سختتر از روز ستمگر بر ستمدیده است.
د) تحلیل و بررسی مسئله نفرین
با توجه به آیات و روایات مطرح شده، اصل نفرین در آموزههای دینی ما مسئلهای شناخته شده است، منتها همانگونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست،[9] نفرین نیز اینگونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد اینکه از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً اینگونه نیست!
قرآن کریم در این مورد میفرماید:
و اگر تعجیل کند خدا از براى مردم در مستجاب کردن دعاهاى شر ایشان و نفرین کردنشان در حق یکدیگر، مثل تعجیل کردن در استجابت دعاى خیر ایشان، -و چنانچه خداوند دعاهاى خیر مردم را به زودى مستجاب میکند، اگر نفرینهاى ایشان را هم که در حق یکدیگر میکنند به زودى مستجاب مینمود- حکم شده بود بر ایشان به مردن و هلاک شدن، پس وامیگذاریم آن کسانى را که امید ندارند به رسیدن ثواب ما در سرکشى خودشان سرگردان بمانند.[10]
البته، همانگونه که میدانیم، ظلم به دیگران از جمله حقوق الناس است که خداوند بخشش و یا احقاقش را به خود مردم سپرده است. اگر انسانی که مورد ظلم قرار گرفته از حق خود بگذرد، خداوند نیز میگذرد؛ اما اگر مظلوم از ظلمی که بر او رفته عفو نکند، بیگمان خداوند در پی احقاق آن است:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصار»؛[11] گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت باز میایستد.
بنابر این، گاهی ممکن است این احقاق حق در دنیا اتفاق افتد، و گاهی نیز بنابر مصالحی این کار در دنیا واقع نشود و به سرای آخرت موکول شود که اساساً یکی از دلایل برپایی قیامت همین احقاق حق مستضعفان و مظلومان از ظالمان و متجاوزان به حقوق مردم است.
آنچه را که در این مقال توجه به آن ضروری است؛ این است که ظلم و ستم از آنگونه افعالی است که دارای مراتب است؛ یعنی شدت و ضعف دارد. بالاترین ظلم در بخش حقوق مردم، ظلمی است که ظالمان و ستمگران در ارتباط با دین مردم و حقوقشان مرتکب میشوند، و در بخش فردی، شرک به خدای متعال از بالاترین ستمها است که اینگونه ظلمها نه تنها قابل بخشش نیست که مستحق نفرین است، چنانکه در ادعیه ما وارد شده است، مانند لعن و نفرین نسبت به بنیامیه، به جهت ظلم و کشتن مردم حتی اولیای الهی به جهت دینداریشان. اما گاهی ظلم از فرد مسلمانی نسبت به مسلمان دیگر است، این نوع ظلم نه به جهت خصومت و دشمنی در دین است که از لحاظ شخصی و یا مالی و... است. این نوع ظلم و تجاوز به آن شدت نبوده و قابل مقایسه با نوع اول نیست. این داستان حتی در مورد قتل که از بزرگترین ظلمها است و در قرآن برای آن وعده عذاب ابدی داده شده،[12] نیز میتواند جریان داشته باشد؛ یعنی آن قتل و کشتنی که به دلیل دینداری مقتول باشد، وعده عذاب ابدی دارد، نه از سر خصومت شخصی، چنانکه از روایت برمیآید.[13]
گفتنی است که اگرچه نفرین و درخواست احقاق حق از حقوق مسلم مظلومان و ستمدیدگان است؛ اما در متون دینی ما سفارش ویژهای نیز شده است که همیشه عفو و بخشش بهتر از نفرین و انتقام گرفتن است. پیامبر اسلام(ص) از پروردگار متعال حکایت میکند: ... و از کسى که بر تو ستم کرده درگذر، و آن کسى را که تو را محروم کرده است بخشش کن، و کسى را که به تو بدى کرده است نیکی و خوبى کن. از همین نگاه است که خداوند متعال میفرماید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛[14] آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
طبق آموزههای پیامبر(ص) و ائمه(ع) انسان مؤمن باید تجلیگاه صفات الهی باشد، و یکی از صفات خدای متعال بخشندگی و گذشت است، آنجا که او را صدا میزنیم «یا غفار»، «یا رحیم» و ... کسى که در مواقع مختلف از خداوند میخواهد که از گناهان و اشتباهات من درگذر، باید از خطاهاى دیگران چشمپوشی کند تا خود مورد مغفرت و عفو الهى قرار گیرد. گفتنی است که این توصیه(عفو) در ارتباط با برادران و خواهر مسلمانی است که در جامعه به دلیل جهل و نادانی و... گاهی به حقوق هم تجاوز میکنند و ظلمی را نسبت به برادر مسلمان خود روا میدارند؛ اما ظالمان، ستمگران و متجاوزان بزرگ در موقعیتهای مختلف از این قاعده استثنا هستند.
و) نفرین از نگاه اخلاق و عرفان
گفتنی است که برخی از بزرگان و عالمان اخلاق، هنگامی که از این زوایه به مسئله نگاه میکنند، نفرین در حق مسلمان را توصیه نمیکنند:
«و مخفی نماند که دعای بد و نفرین به مسلمانان کردن نیز مانند لعن کردن مذموم است، حتی بر ظلمه، مگر در صورتی که از شر و ضرر او آدمی مضطر و ناچار گردد. نقل شده است: «یک فرد گاهی مورد ستم قرار میگیرد؛ اما در نفرین بر ظالم تا حدی زیاده روی میکند که پروردگار خود او را نیز از ستمکاران به شمار میآورد».[15]" .[16]
لذا در اینگونه موارد که ظلم و جفایی از شخص مسلمانی در حق مسلمان دیگر شده، اگرچه بخشش و نفرین و انتقام حق مظلوم است؛ اما تا جایی که امکان دارد، باید اینگونه افراد را بخشید و کارها را به خداوند محول نمود، تا خداوند نیز از گناهان ما درگذرد. که خداوند خود وعده داده است که از حق مظلوم دفاع خواهد کرد، و اگر در این دنیا چنین امری بنابر مصالحی که ما به آنها آگاه نیستیم محقق نشد، در سرای دیگر شدنی است.
[1]. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج 8، ص 7888، تهران، انتشارات سخن، چاپ دوم، 1382ش.
[2]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج 43، ص 660، دانشگاه تهران، 1346ش.
[3]. مسد، 1.
[4]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 621، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1424ق.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 90، ص 359، بیروت، موسسة الوفاء، 1409ق.
[6]. تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص 350، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 331، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1368ش. «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (ع) الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی ع حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ».
[8]. سید رضی، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 511، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[9]. برای آگاهی از فلسفه و شرایط دعا، ر. ک: فلسفه دعا، 2145 (سایت: 2269) .
[11]. ابراهیم، 42.
[13]. کافی، ج 7، ص 275- 276، بَابُ أَنَّ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِینِهِ فَلَیْسَتْ لَهُ تَوْبَةٌ. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ [خالِداً فِیها] قَالَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً عَلَى دِینِهِ فَذَلِکَ الْمُتَعَمِّدُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً قُلْتُ فَالرَّجُلُ یَقَعُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّجُلِ شَیْءٌ فَیَضْرِبُهُ بِسَیْفِهِ فَیَقْتُلُهُ قَالََ لَیْسَ ذَلِکَ الْمُتَعَمِّدَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».
[14]. نور، 22.
[15]. کافی، ج 2، ص 333، حدیث 17.
[16]. نراقی، احمد، معراج السعادة، ص 197، تهران، انتشارات امین و رشیدی، چاپ قدیم؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ج 1، ص 305، قم، اسماعیلیان، 1386ش.