جستجوی پیشرفته
بازدید
18470
آخرین بروزرسانی: 1397/03/22
خلاصه پرسش
چرا باید بگوییم اشیای عالم را خدا آفریده است؟
پرسش
چرا باید بگوییم اشیای عالم را خدا آفریده است؟ مثلا چرا نمی توانیم بگوییم کره ی زمین از کره ای دیگر بوده و آن نیز از کره ای دیگر به وجود آمده تا جایی که به کره ای برسیم که به وجود نیامده و قدیم است. همانطور که با کمک برهان تسلسل به خدایی می رسیم که آن را کسی به وجود نیاورده است. پس با این ترتیب می توان گفت که خدایی وجود ندارد.
پاسخ اجمالی

در پرسش؛ به برهانی اشاره شده است که معنای آن بدرستی مورد توجه قرار نگرفته است. از سوی دیگر گمان شده است که می توان صفات واجب تعالی را بر موجودات مادی و محدود منطبق کرد و به نبود خدا حکم راند. از این رو لازم است که اولا: با معنای دقیق برهان محال بودن تسلسل آشنا گردیم و ثانیا: معنای خدا بودن روشن گردد و توضیح داده شود که مصداق چنین موجودی نمی تواند یک موجود مادی محدود باشد:

 

1. منظور از تسلسل مصطلح ترتب امور نامتناهى است و فلاسفه تسلسلى را محال مى‏دانند که حلقات آن داراى ترتب حقیقى و اجتماع در وجود باشند.

 

فارابى براى محال بودن تسلسل در علل حقیقى چنین استدلال کرده است اگر در سلسله علل و معلولات هر علتى به نوبه خود معلول علت دیگرى باشد در باره کل این سلسله مى‏توان گفت که همگى محتاج به علت دیگرى هستند پس باید در راس سلسله علت دیگرى را اثبات کرد که معلول علت دیگرى نباشد بنابر این سلسله علل داراى مبدا و سرآغازى خواهد بود.

 

بر اساس اصالت وجود و وابستگى ذاتى وجود معلول به علت برهان دیگرى بر تناهى علل هستى‏بخش اقامه مى‏شود به این صورت اگر وراى سلسله علل که هر یک از آنها عین وابستگى است موجود مستقل مطلقى نباشد لازمه‏اش این است که وابستگی هاى بدون طرف وابستگى تحقق یافته باشد.

 

2. خدا یعنی موجودی که قدیم و واجب الوجود است، نیازمندی در ذاتش راه ندارد و... پس چگونه می توان گفت به کره ای می رسیم که پدیده و جسم است اما نیازمند به موجود دیگری نیست در حالی که هر موجود جسمانی نیازمند است؛ زیرا به اجزائش و... نیاز دارد.

 

به عبارت دیگر؛ با برهان امتناع تسلسل به اثبات واجب الوجود می پردازیم و واجب الوجود یعنى وجود موجودى مستقل و قائم بذات و بى‏نیاز از علت که هستى نامستقل متکى به هستى اوست و این خصوصیت را نمی توان برای جسم و جسمانیات همانند کره زمین اثبات کرد؛ زیرا کره زمین جسم است و جسم از هستى ممکن است و هستی ممکن متکى به هستى واجب است.

 

پاسخ تفصیلی

در پرسش؛ به برهانی اشاره شده است که معنای آن بدرستی مورد توجه قرار نگرفته است از سوی دیگر گمان شده است که می توان صفات واجب تعالی را بر موجودات مادی و محدود تطبیق کرد و به نبود خدا حکم راند. از این رو لازم است که اولا: با معنای دقیق برهان محال بودن تسلسل آشنا گردیم و ثانیا: معنای خدا بودن روشن گردد و توضیح داده شود که مصداق چنین موجودی نمی تواند یک موجود مادی محدود باشد.

 

به عنوان مقدمه بیان می گردد که منظور از تسلسل در اصطلاح فلسفه ترتب امور نامتناهى است و فلاسفه تسلسلى را محال مى‏دانند که حلقات آن داراى ترتب حقیقى و اجتماع در وجود باشند [1] .

 

برای محال بودن تسلسل براهینی اقامه شده است که در زیر به گوشه ای از آن اشاره می شود: فارابى در برهان خودش که به اسد اخصر معروف شده این گونه استدلال کرده است:

 

اگر سلسله‏اى از موجودات را فرض کنیم که هر یک از حلقات آن وابسته و متوقف بر دیگرى باشد به گونه‏اى که تا حلقه قبلى موجود نشود حلقه وابسته به آن هم تحقق پذیر نباشد لازمه‏اش این است که کل این سلسله وابسته به موجود دیگرى باشد؛ زیرا فرض این است که تمام حلقات آن داراى این ویژگى است و ناچار باید موجودى را در راس این سلسله فرض کرد که خودش وابسته به چیز دیگرى نباشد و تا آن موجود تحقق نداشته باشد حلقات سلسله بترتیب وجود نخواهند یافت پس چنین سلسله‏اى نمى‏تواند از جهت آغاز نامتناهى باشد و بعبارت دیگر تسلسل در علل محال است .

 

صدرالمتالهین در حکمت متعالیه براى محال بودن تسلسل در علل هستى‏بخش، نظیر این برهان را اقامه کرده که تقریر آن چنین است: بنا بر اصالت وجود و ربطى بودنِ وجودِ معلول نسبت به علت هستى‏بخش، هر معلولى نسبت به علت ایجاد کننده‏اش عین ربط و وابستگى است و هیچگونه استقلالى از خودش ندارد و اگر علت مفروض نسبت به علت بالاترى معلول باشد همین حال را نسبت به آن خواهد داشت پس اگر سلسله‏اى از علل و معلولات را فرض کنیم که هر یک از علتها معلول علت دیگرى باشد سلسله‏اى از تعلقات و وابستگی ها خواهند بود و بدیهى است که وجود وابسته بدون وجود مستقلى که طرف وابستگى آن باشد تحقق نخواهد یافت پس ناچار باید وراى این سلسله ربطها و تعلقات وجود مستقلى باشد که همگى آنها در پرتو آن تحقق یابند بنا بر این نمى‏توان این سلسله را بى‏آغاز و بدون مستقل مطلق دانست. [2]

 

با این توضیح روشن شد: به موجودی نیازمندیم که معلول علت دیگر و وابسته به موجود دیگری نباشد و مستقل مطلق باشد و این همان چیزی است که ما او را خدا می نامیم و فلاسفه واجب الوجود.

 

بعبارت دیگر؛ همه سخن در این است که هر موجودی نمی تواند سرسلسله حلقات و معلولات، واقع شود، این موجود نباید وابسته و نیازمند باشد تا بتواند تکیه گاه دیگر موجودات واقع شود. حال جای این پرسش است که چگونه به کره زمینی می رسید که جسم و از ممکنات است، اما نیازمندی در ذاتش نیست. آیا صرف قدیم بودن او را از حالت امکان ذاتی خارج می کند و حدوث ذاتی نخواهد داشت؟!

 

توضیح این که:

 

1. موجود بر دو قسم است واجب و ممکن. واجب قدیم ذاتى است، اما ممکن نیز به نوبه خود بر دو قسم است قدیم زمانى و حادث زمانى و آن چیزى که مناط احتیاج شى‏ء به علت است امکان ذاتى است نه حدوث زمانى [3] ؛ یعنى شى‏ء از آن جهت که در مرتبه ذات خود اقتضاى وجود ندارد نیازمند به علت است نه از آن جهت که در زمانى نبوده و بعد پیدا شده است. [4]

 

2. هر آنچه از جسم و جسمانیات باشد نمی تواند واجب و تکیه گاه ممکنات باشد [5] ؛ یعنی دارای امکان و حدوث ذاتی نباشد و لو این که قدیم زمانی باشد. جسم بودن ملازم با محدودیت ها و نیازمندی های فراوانی است همانند نیازمندی جسم به اجزائش و... در حالی که واجب نامتناهی است و حد ندارد و محدود نیست و بسیط است و از اجزاء خارجیه و ذهنیه ترکیب نیافته است. حد و قید و محدودیت مساوى است با مقهوریت و معلولیت در حالی که واجب الوجود وجود مطلق و بى‏نهایت است. [6]

 

نتیجه این که با برهان امتناع تسلسل به اثبات واجب الوجود می پردازیم و واجب الوجود یعنى وجود موجودى مستقل و قائم بذات و بى‏نیاز از علت که هستى نامستقل متکى به هستى اوست و این خصوصیت را نمی توان برای جسم و جسمانیات همانند کره زمین اثبات کرد؛ زیرا از کره زمین جسم است و جسم از هستى ممکن است و هستی ممکن متکى به هستى واجب است.

 

در پایان لازم است اشاره کنیم که برای اثبات وجود خداوند دلایل متعددی وجود دارد. شما می توانید جهت مطالعه، نمایه های زیر را ملاحظه نمائید.

 

1. سؤال 479 (سایت: 520)، نمایه: شناخت خدا.

 

2. سؤال 1286 (سایت: 1330)، نمایه: ادله وجود و چگونگی خلقت خدا.

 

3. سؤال 1041 (سایت: 1105)، نمایه: فطرت و شناخت خدا.

 

 

[1] نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش‏فلسفه، ج‏2، ص 80 ، چاپ دوم، سازمان تبلیغات اسلامی، 1366 ه ش.

[2] تفاوت این دو برهان در آ ن است که برهان اول در مطلق علت هاى حقیقى جارى است علتهایى که لزوما باید همراه معلول موجود باشند ولى برهان دوم مخصوص علت هاى هستى‏بخش است و در علل تامه هم نیز جارى مى‏شود از آن نظر که مشتمل بر علتهاى هستى‏بخش هستند. نک: آموزش‏فلسفه، ج‏2، صص 81-82 .

[3] حدوث زمانی یعنی این که شیء مسبوق به عدم زمانی باشد و در مقابل آن حدوث ذاتی قرار دارد؛ یعنی این که شیء علت داشته باشد. طباطبایی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص ص 231- 233. موسسه النشر الاسلامی، قم

[4] طباطبایی، سیدمحمدحسین/ مطهری، مرتضی،   اصول‏فلسفه، ‏ج ‏5، ص 150 .

[5]   (کل متعلق الوجود بالجسم المحسوس یجب به لا بذاته) الجسم المحسوس هو الأجسام النوعیة و متعلق الوجود به ینقسم إلى ما یتعلق وجوده .... و المقصود أن الأعراض الجسمانیة کلها ممکنة بذاتها واجبة بغیرها ( قوله و کل جسم محسوس فهو متکثر بالقسمة الکمیة و بالقسمة المعنویة إلى هیولى و صورة) و المقصود بیان أن کل جسم ممکن و کبرى القیاس قوله فواجب الوجود لا ینقسم فی المعنى و لا فی الکم .... نک: شیخ الرئیس ابوعلی سینا/ نصیر الدین محمد بن حسن طوسی، شرح‏الإشارات، ج‏3، صص 60- 61، چاپ دوم، دفتر نشر الکتاب، 1403 ه ق.

[6]   نک: نهایةالحکمة، الفصل الرابع فی أن الواجب تعالى بسیط غیر مرکب من أجزاء خارجیة و لا ذهنیة ، صص 276-278 .

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها