لطفا صبرکنید
65393
- اشتراک گذاری
روایات وارده در نکوهش مال و ثروت، هرچند از جهت سند ضعیف است، ولی با توجه به روایات دیگری که در این باب وجود دارد، ضعف سند جبران میگردد. از نظر محتوا این روایات اشاره به اندوختن ثروتی میکند که یا از راههای غیر مشروع به دست آمده، و یا اینکه تکالیف مالی؛ مانند خمس و زکات و... آن پرداخت نشده است.
در اسلام تولید ثروت و جمعآوری مال و سرمایه با رعایت موازین شرعی جایز است. داشتن مال و ثروت ناپسند نیست، بلکه دنیاپرستی و ترجیح دنیا بر آخرت شایسته نیست. باید به مال و ثروت به دیدهی وسیله نگاه کرد، ابزاری برای رسیدن به سعادت اخروی، که در این صورت تحصیل مال، طلب دنیا نخواهد بود، بلکه طلب آخرت است.
دربارهی عالمان دینی هم، ثروتمند بودن آنان اشکالی ندارد، ولی حب این گروه به دنیا و دنیاپرستی، دو چندان ناپسند است و متون اسلامی مردم را از عالمان دنیاپرست برحذر داشته، نه از عالمان ثروتمند.
1 بررسی روایت
روایت یاد شده، به صورت زیر در برخی کتابها از امام علی(ع) نقل شده است:
1-1. نعمت فراوانی ندیدم، مگر اینکه در کنارش حقی ضایع شده باشد.[1]
این روایت در منابع معتبر حدیثی موجود نیست و در برخی از کتابها نیز بدون سند آمده؛ از اینرو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگر از جمله روایت بعدی که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران میشود.
1-2. خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقیران را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است. و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مؤاخذه میکند.[2]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در کتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب ذکر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است که تکالیف مالی آن؛ مانند خمس و زکات و... ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میکند.
- مال و ثروت در اسلام
در منابع اسلامی دربارهی مال و ثروت به دو دسته از روایات برخورد میکنیم: در دستهی اوّل از این روایات در ظاهر از جنبهی منفی به مال نگاه شده است.
برخی از روایات در این زمینه چنین است:
2- 1. حضرت علی(ع) میفرماید: من رهبر مؤمنانم و مال رهبر و رئیس گناهکاران است؛[3] یعنی مؤمنان از من پیروی میکنند، ولی گناهکاران مطیع مال و ثروت هستند.
2- 2. مال ریشهی شهوتها است.[4]
2- 3. هر کس درهم و دینار را دوست داشته باشد او بندهی دنیا است.[5]
2- 3. رسول خدا(ص) میفرماید: کسی که بندهی درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است.[6]
در مقابل در بعضی دیگر از متون اسلامی مال، ثروت و دنیا مدح شده است. به عنوان نمونه:
در قرآن کریم میخوانیم: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیا هستند.[7] همچنین ثروت در چند جای قرآن کریم «خیر» نامیده شده است، مانند: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا...».[8]
در همین راستا بسیاری از مفسران خیر را در آیهی «و انّه لحبّ الخیر لشدید»،[9] به معنای مال گرفتهاند.[10]
رسول خدا(ص) میفرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است.[11]
امام باقر(ع) هم میفرماید: چقدر کمک دنیا برای تحصیل آخرت خوب است.[12]
با دقت و تأمل در این دو دسته از روایات روشن میشود که اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه مال و ثروت از آن جهت که وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت باشد ممدوح و پسندیده است؛ از اینرو است که وقتی حضرت علی(ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت میکرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شدهای یا دنیا به تو جرم کرده است ...».[13]
در اسلام مال و کسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مالپرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[14]
در قرآن کریم میخوانیم: ای کسانی که ایمان آوردید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.[15]
«در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف کردنش، بلکه همهی اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر تضییع مال و حرام قطعی است».[16]
دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شده است و کشته شدن در اینراه اجر شهادت دارد.[17]
- تولید ثروت در اسلام
دین اسلام از راههای مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت کرده است. رسول خدا(ص) میفرماید: به دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.[18] از این حدیث تساوی زن و مرد در تولید ثروت فهمیده میشود. تولید ثروت اختصاص به مردان ندارد. همچنین طلب روزی حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[19]
پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروتمند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است؛ از اینرو حضرت علی(ع) میفرماید: فقر و تنگدستی مرگ بزرگتر است.[20] اسلام اجازه نمیدهد که غیر مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[21]
این هدف زمانی تأمین میگردد که مسلمانان دست به سوی بیگانگان دراز نکنند و از استقلال اقتصادی برخوردار باشند. تولید ثروت سببساز این مقصود است. به قول شهید مطهری: «هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست».[22]
در اسلام اقسام گوناگون تولید ثروت؛ مانند کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره توصیه شده است. اینکه پیامبر اسلام بر دستان پینه بستهی کشاورز بوسه میزد، نشانگر اهمیت تولید در جامعهی اسلامی است.
با مراجعه به سیرهی معصومین(ع) درمییابیم که آنان نیز برای تولید ثروت میکوشیدند. روایت شده است که درآمد علی(ع) از محصولات کشاورزی چهل هزار دینار بود.[23] در روایات دیگر نقل شده است که درآمد فدک در یکسال 24000 دینار،[24] یا 70000 دینار بود.[25]
- توزیع ثروت در اسلام
بعد از اینکه تولید ثروت شد، این ثروت باید به صورت عادلانه و موزون در جامعه توزیع گردد. در مکتب اقتصادی اسلام دو امر به عنوان هدف اصلی ارائه شده است: یکی عدالت اقتصادی نسبت به درون جامعه، و دیگر قدرت اقتصادی نسبت به بیرون جامعه.[26] امام صادق(ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند.[27]
قرآن کریم میفرماید: ثروت نباید تنها در میان ثروتمندان گردش داشته باشد،[28] بلکه باید به دست مستمندان نیز برسد؛ از اینرو در اسلام تکالیف مختلف مالی؛ مانند زکات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نیز برسد و افراد جامعه در یک سطح و طبقه رشد اقتصادی داشته باشند و شکاف و اختلاف طبقاتی بین آحاد جامعه کمتر شود و در نهایت از بین برود.
- ثروتاندوزی در اسلام
ثروتمندشدن اگر از راههای مشروع باشد، از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد. شیوهای که اسلام برای تعدیل ثروت میپذیرد جلوگیری افراد مستعد برای رسیدن به ثروتهای زیاد نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر میکند. [29] قرآن ثروتمندانی؛ مانند حضرت سلیمان(ع)، حضرت داوود و ذو القرنین را نام میبرد که اهل ایمان بودند. و در مقابل از ثروتمندان کافری، مانند قارون نیز یاد میکند. در قرآن آمده است: افزونطلبی شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آنجا که برای شمردن مردگان به زیارت قبور رفتید.[30]
ثروتاندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل کند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دلبستن به ثروت و ایثار دنیا بر آخرت صحیح نیست. ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش میباشد که حضرت خدیجه(س) از اینگونه ثروتمندان بود که ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف کرد.
مولوی در مثنوی در این باره می گوید:
مال را کز بهر دین باشی حمول نعم مال صالح خواندش رسول[31]
قرآن نیز کسانی را که ثروتاندوزی میکنند و آنرا در راه خدا مصرف نمیکنند به عذاب دردناک بشارت میدهد.[32]
در ذیل همین آیه رسول خدا(ص) میفرماید: هر مالی که زکات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست.[33]
اگر انباشت ثروت از طرق شرعی باشد و عنوان احتکار پیدا نکند و تکالیف مالی آن مانند زکات و خمس مراعات شود، هیچ اشکالی ندارد.
- عالمان دینی و ثروت
با توجه به مطالبی که بیان یاد شد، روشن میشود که اگر عالمی ثروتمند شد، هیچ اشکالی ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالم به دنیا است. اگر دنیاپرستی و مالپرستی برای مردم عادی روا نباشد - که روا هم نیست - برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست؛ از اینرو است که حضرت عیسی(ع) فرمود:
دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی که دیدید طبیب بیماری را به خود چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیرخواه دیگران نیست.[34]
مشاهده میشود که در این حدیث دوستی دنیا و دنیاپرستی عالمان دینی مذمت شده است.
[1]. شمس الدین، محمد مهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص 40، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1392ق؛ جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، ص 233، بیجا، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، چاپ دوم، 1375. «ما رآیت نعمة موفورة الاّ و بجانبه حق مضیع».
[2]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 533، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک».
[3]. همان، ص 530. «انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار».
[4]. همان، ص 478. «المال مادة الشهوات».
[5]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 113، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش. «من احب الدینار و الدرهم فهو عبد الدنیا».
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 270، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «ملعون ملعون من عبد الدینار و الدرهم».
[7]. کهف، 46. «المال و البنون زینة الحیاة الدنیا».
[8]. بقره،180.
[9]. العادیات، 8.
[10]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 10، ص 397، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 180، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[11]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 158، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق. «نعم المال الصالح للرجل الصالح».
[12]. کافی، ج 5، ص 73. «نعم العون الدنیا علی طلب الاخرة».
[13]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 492 – 493، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[14]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 108، قم، خانه خرد، چاپ دوم.
[15]. منافقین، 9. «یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله».
[16]. مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص 17، تهران، صدرا، چاپ اول، 1368.
[17]. خصال، ج 2، 621. «المقتول دون ماله شهید».
[18]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 139، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی تا. «طلب الحلال فریضة علی کل مسلم و مسلمة».
[19]. کافی، ج 5، ص 78.
[20]. نهج البلاغه، ص 500. «الفقر الموت الاکبر».
[21]. نساء، 141. «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا».
[22]. نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص 26.
[23]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 72، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[24]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 113، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق.
[25]. ابن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، محقق، مصحح، حسون، محمد، ص 182، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1375ش.
[26]. ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 56.
[27]. کافی، ج 1، ص 542. «لو عدل فی الناس لاستغنوا».
[28]. حشر، 7. «کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم».
[29]. ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 74.
[30]. تکاثر، 1-2. «الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر».
[31]. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول.
[32]. توبه، 34. «و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم».
[33]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 9، ص 30، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. «کل مال یؤدی زکاته فلیس بکنز».
[34]. خصال، ج 1، ص 113. «الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره».