لطفا صبرکنید
35817
- اشتراک گذاری
چیزهایى که زکات به آنها تعلق مىگیرد اگر بعد از دادن زکات آنها از مخارج سال زیاد بیاید باید خمس آنها را بدهد.[1]
زکات به نه چیز تعلق می گیرد؛اوّل: گندم. دوم: جو. سوم: خرما. چهارم: کشمش. پنجم: طلا. ششم: نقره.[2] هفتم: شتر. هشتم: گاو. نهم: گوسفند و اگر کسى مالک یکى از این 9 چیز باشد، با شرایطى باید مقدارى که معیّن شده به یکى از مصرفهایى که دستور دادهاند برساند.[3]
پس اگر اموال شخصی از این موارد باشد با در نظر گرفتن شرایط آن باید زکاتش را بدهد ولی اگر دارائی های شخصی غیر از این موارد بیان شده باشد با در نظر گرفتن دیگر شرایط، خمس به آن تعلق می گیرد.
از جمله فرق های دیگر زکات با خمس این است که زکات به فقیران سادات هاشمی تعلق نمی گیرد،[4] بر عکس خمس که نیمی از آن مخصوص سادات فقیر هاشمی است.[5]
کسی که زکات بر او واجب است می تواند زکاتش را به فقیران نزدیک و خویشاوند خود بدهد ولی انسان نمىتواند مخارج کسانى را که مثل اولاد، خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد.[6] از جمله موارد دیگر مصرف زکات، پرداخت آن به کسانی است که از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهدارى نماید و به حساب آن رسیدگى کند و آن را به امام علیه السلام یا نایب امام یا فقرا برساند. اصولاً پرداخت زکات ربطی به پرداخت مالیات ندارد. معمولاً مالیات را هر حکومتی برای مخارج جاری خود وضع می کند.
[1] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 10؛ همچنین نک : صراط النجاة (للخوئی مع حواشی التبریزی) ج3، ص 119 ، س 360، نشر منتخب،قم، 1416،: إذا تملّک الغلات بالزراعة أو باستثمار الأشجار، فتتعلّق الزکاة بها قبل تعلّق الخمس، فیزکّی أولا ثم ان بقی المزکّى الى آخر السنة زائدا عن مئونته، و زائدا على المال الذی صرفه فی تحصیله فیجب فیه الخمس.
[2] زکات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود که آن را سکه زده باشند و معامله با آن رواج باشد.نک: توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 130.
[3] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 107.
[4] البته سید می تواند در شرایطی از سید زکات دریافت کند، مراجع معظم می فرمایند: سیّد نمىتواند از غیر سیّد زکات بگیرد، ولى اگر خمس و سایر وجوهات، کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد، مىتواند از غیر سیّد زکات بگیرد. نک: توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 155.
[5] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 155.
[6] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص 152.