لطفا صبرکنید
26940
- اشتراک گذاری
1. عذاب الهی، بازتاب کردار اختیاری انسان در استفاده نکردن از اسباب هدایت و گوش نکردن به ندای پیامبر درونی و پیامبر بیرونی است.
2. علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمی شود و در واقع علم خداوند کاشف و تابع کردار بندگان است.
3. آفرینش اهل شقاوت و خلق آنها یک ضرورت است، شیطان باید وجود داشته باشد، تا در این بستر امکان رشد و تکامل انسانها فراهم گردد.
4. گرچه خلقت شیطانهای جنی و انسی یک ضرورت است اما اینکه چه کسی این نقش را بازی کند با انتخاب و اراده می باشد و جبری از ناحیه خداوند وجود ندارد.
مسئله «معمای آفرینش اهل شقاوت و عذاب آنان» بازگشت به بحث معروف «جبر و اختیار» دارد. در آنجا گفته می شود:
«خداوند که از آغاز به سرنوشت و سرشت موجودات علم داشت، چرا آنها را آفرید؟ این آفریدن، اجباری بوده و کلا از دست و اختیار بشر بیرون! از طرفی اگر آن آفریده طغیان و عصیان هم نکند منجر به این می شود که در علم خدا مبنی بر طغیان گر بودن آن موجود خدشه و تناقض ایجاد شود؛ پس آن موجود، مجبور است همواره در سرکشی به سر ببرد و نمی تواند طوری دیگر رفتار کند. این هم جبری دیگر است»!
از اینرو در قالب چند نکته، به ارتباط «علم خدا» با «اختیار یا اجبار بندگان» می پردازیم.
1. علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعاملات و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمی شود. مثلاً: اگر شما با استفاده از موقعیتی همانند ساختمان یا مکانی مرتفع، شاهد رانندگی دوستتان باشید و ببینید که با این طرز رانندگی، حتما سقوط می کند و نسبت به عاقبت ناخوشایند رفتار خارج از ضابطه و عقلانیت او، علم و آگاهی کامل داشته باشید، و پس از دقایقی هم وی به اثر طبیعی کار خود برسد، آیا شما مقصرید؟ آیا شما باعث سقوطش به دره شده اید؟ آیا علم شما به سرنوشت «انتخاب نادرست وی در شیوه رانندگی» او را مجبور به سقوط کرده؟ آیا دولت ها و مهندسین راه و سازندگان اتومبیل که یقیناً می دانند ، بسیاری از تصادفات به خاطر سوارکاری، اتومبیل رانی و استفاده نادرست و نابجا از اتومبیل و جاده است، عامل جبری سوانح جاده ای اند؟
خداوند هرگز تقدیر و سرنوشت کسی را به «گناه و معصیت» ثبت و ضبط نکرده. این حدیث را بسیاری از دانشمندان اسلام از پیامبر بزرگوار (ص) روایت کرده اند که:
«کسانی که دم از تقدیر زده و می پندارند آن معصیت هاشان همه ناشی از تقدیر و سرنوشتی است که خدا مقدر و مجبور کرده، و در نتیجه عذابشان به خاطر آن بی اختیاری در عدم خویشتنداری است؛ بدانند که فکر غلطی دارند و جمع کثیری از انبیا هم از آنان ناراضی بوده و لعنتشان می نمایند».[1]
2. بهتر است بگوییم که خداوند این را می داند که چه کسی از اسباب و زمینه های هدایت بهره گرفته و چه کسانی به آن پشت پا می زنند! و آن عذاب، بازتاب کردار اختیاری مردم در استفاده نکردن از اسباب هدایت است. همانند معلمی ورزیده که روز آغاز درس، عوامل موفقیت تحصیلی را می گوید و نیک می داند که چه کسانی، حرف گوش می کنند و چه کسانی سر به هوا هستند. طبیعتاً نمره ها و جوایز خوب برای اهلش است و نمره منفی و دردسرهای آن هم برای آنکه با کردار خود، همین را طلب می کرده است! پس علم معلم، پرده برداری و کشف از کردار بچه ها می کند نه جبر آنها بر تنبلی.
خلاصه: «خدا به طاعات و معصیت بندگان علم دارد و این علم کاشف و تابع آن کردار بندگان است».[2]
3. همه این اعتراضات، وقتی موجه است که خدا هیچ وسیله و سببی برای هدایت نفرستد و در عین حال انتظار طاعت داشته باشد؛ اما وقتی پیامبر درونی (عقل سالم و فطری) و پیامبر بیرونی (انبیاء و ائمه (ع) و کتاب و علمای ربانی) را بدین منظور تدارک دیده، آیا مقصر کیست؟ آنکه «صدها چراغ دارد و بیراهه می رود»؟ یا آنکه متخلف را به خاطر شکستن چراغ، تنبیه می کند؟
4. زندگی در دنیای امروز زندگی در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر کس بدست اوست. و اوست که باید حرکت کند و از خدا طلب هدایت و توفیق بیشتر نماید.
5. آفرینش اهل شقاوت و خلق آنها یک ضرورت است، شیطان باید وجود داشته باشد، تا در این بستر امکان رشد فراهم گردد.وجود شیطان، برای انسان های با ایمان و آنها که می خواهند راه حق را بپیمایند، مضر نیست، بلکه وسیله ی پیشرفت و تکامل است، چراکه پیشرفت و ترقی و تکامل، همواره در میان تضاد ها صورت می گیرد.[3]
6. گرچه نقش شیطانهای جنی و انسی یک نقش ضروری است و باید وجود داشته باشند اما اینکه چه کسی این نقش را بازی کند با انتخاب و اراده می باشد و جبری از ناحیه خداوند وجود ندارد.
خداوند حتی شیطان را، شیطان خلق نکرد. به دلیل این که او سال ها (6 هزار سال)[4] هم نشین فرشتگان و اهل عبادت بود، ولی بعداً به خواست خودش و بر اثر تکبر راه طغیان و انحراف را در پیش گرفت و از رحمت خداوند دور شد.
و همچنین است کاری که یزید انجام داده است، یعنی یزید با انتخاب خود این نقش را پذیرفته است. پس یزید نمی تواند بگوید که خدایا چرا خلقم کردی چون خداوند می گوید خلق تو یک ضرورت بوده است و اگر او بگوید که چرا من باید این نقش را بازی کنم، خداوند جواب خواهد داد که این نقش را با اراده و اختیار خود انتخاب کرده ای و می توانستی یزید نباشی و از این جهت مورد مؤاخذه قرار می گیری.
به عبارت دیگر: خلقت شرور و حتی انسانهای بد یک ضرورت است و در این نظام حتما باید انسانهای بد وجود داشته باشند تا انسانهای دیگر در تعامل با آنها به کمال راه یابند. بعنوان مثال حتما باید یزیدی باشد تا امام حسین (ع) و کاری که آنحضرت انجام داده است معنا پیدا کند و در این بستر است که باید امام حسین (ع) به مقام شهادت راه یابد و به عالیترین مقام نایل آید اما خداوند کسی را مجبور نکرده است که حتما او باید مصداق یزید باشد و این خود انسان است که با اختیار خود، خودش را در آن جایگاه قرار می دهد و از این جهت نمی تواند خدا را مورد باز خواست قرار دهد که چرا من باید نقش یزید را بازی کنم چون اصلا بایدی در کار نیست و او می توانسته است اینگونه نباشد.
7. اصل خلقت انسان، لطفی است که از طرف خداوند نصیب او شده است مثل اینکه کسی سفره ای را پهن کند و عده ای را دعوت کند که بیایند و از غذاهای آماده روی سفره میل کنند. حال اگر در این بین کسی با اختیار خود از این غذا نخورد و در اثر گرسنگی عوارض جبران ناشدنی پدید آید، از این جهت اشکالی بر میزبان وارد نیست و نمی توان او را بازخواست کرد که چرا دعوتش کرده است، چه اینکه اگر دعوتش نمی کرد و به علم خود (که فلان میهمان از غذا نمی خورد) بسنده می کرد ممکن بود از طرف همان مهمان مورد مواخذه قرار بگیرد که چرا از من دعوت به عمل نیاورده ای و اگر از من دعوت می کردی من از آن غذا می خوردم .[5]
بری آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه: إضلال خداوند، سؤال 298.
[1] انه (ص) قال: لعنت القدریه علی لسان سبعین نبیاً. قیل: و من القدریة یا رسول الله؟ فقال: قوم یزعمون ان الله قدر علیهم المعاصی و عذبهم علیها. ، بحار ، ج 5، ص 47.
[2] کشف المراد، خواجه نصیر الدین طوسی ، ص 230.
[3] بیستونی، محمد، شیطان شناسی از دیدگاه قرآن کریم، ص 17.
[4] نهج البلاغه، خطبه قاصعه، ش 234.
[5] سؤال 225: نمایه: علم خداوند و خلقت انسانهای بد.